۱۳۹۰ شهریور ۲۸, دوشنبه

تصاویر به دنیا آمدن بچه خوکی با سری شبیه انسان و میمون (واااااا ؟جل الخــالق !)

لائورانو اسکوبار آریاس - کشاورز منطقه سانتاکروز الچول  در گواتمالا -  گفت: اشیای نورانی را در آسمان دیده و بعد این خوک بدنیا آمد و حدس می زند که این موجود فضایی باشد.
البته نمی توان حرف این مردم محلی را تایید کرد و هنوز کارشناسان نظری در این باره نداده اند. اما در اینکه چنین موجودی بدنیا امده، صحت دارد!!
TakeDel.Com | بالاترین برگ ایرانیان
TakeDel.Com | بالاترین برگ ایرانیان
TakeDel.Com | بالاترین برگ ایرانیان

حاشیه ازدواج دوم محمدرضاشریفی نیا با رز رضوی ( خوشم باشه ! دیگه چــی ؟!)

محمدرضا شریفی نیا این روزها حال و روز خوشی ندارد! مدتی است شایعه شده او با بازیگر سینمای ایران «رز رضوی» ازدواج کرده و حتی ماه عسل شان را هم در مکه گذرانده اند!
TakeDel.Com | بالاترین برگ ایرانیان

TakeDel.Com | بالاترین برگ ایرانیان

حالا راست یا دروغش به گردن راوی، اما این که از سیر تا پیاز زندگی یک هنرمند شناخته شده را به حراج بگذاریم، کار درستی است؟
سایت پرشین سی، محمدرضا شریفی نیا در واکنش به این صحبت ها چنین گفته: «چه خوب است خبرنگاران، همان گونه که برای گرفتن یک مصاحبه یا خبر کاری، بارها و بارها با هنرمندان تماس می گیرند و تا نرسیدن به مقصود دست از تلاش برنمی دارند، قبل از انتشار اخبار مربوط به زندگی خصوصی آدم ها نیز همین سماجت را برای تایید خبر به کار گیرند تا باعث اشاعه اطلاعات غلط نشوند.
سرک کشیدن در زندگی خصوصی مردم کار ناشایستی است اما انتشار خبر کذب گناهی نابخشودنی تر است. امیدوارم از این پس نسبت به انتشار اخبار نادرست از زندگی دیگران همان گونه رفتار کنید که مایل هستید با زندگی خودتان رفتار شود.»
البته قبل از این اتفاقات، چند وقت پیش وقتی محمدرضا شریفی نیا به همراه دخترش ملیکا برای دیدن کنسرت یکی از گرو ه های مشهور پاپ به سالن برج میلاد رفته بودند، به دلایل نامعلومی از سوی مردم حاضر در مراسم به شدت هو شدند، به طورى که با کمک مسئولان برگزارى کنسرت از یکى از در هاى اضطرارى سالن به سرعت خارج شدند!

۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبه

دختـــرها، چـــرا و چگونه باید خواستگاری کنند؟(تحولات فرهنگی)

دخترها چگونه باید خواستگاری کنند
شب‌ها خواب راحتی ندارید، مدام نگرانید و احساس می‌کنید باید کاری انجام داد ولی نمی‌دانید کار درست چیست؟ به او علاقه‌مندید و او را موقعیت مناسبی برای ازدواج می‌دانید ولی با خود می‌گویید مگر می‌شود یک خانم از یک آقا خواستگاری کند؟ مردم چه می‌گویند؟ خود او چه فکری خواهد کرد؟ اطرافیان همه به شما می‌گویند خانم باید صبر کند تا برایش خواستگار بیاید ولی شما مرد مورد علاقه خود را یافته‌اید؛ کسی که به درستی تمام ویژگی‌های او را بررسی کرده‌اید و مطمئن هستید که او کاملا صلاحیت‌های لازم را دارد و از این می‌ترسید که او را از دست بدهید و تا آخر عمر موقعیتی همچون او پیدا نکنید و…. اگر شما هم گرفتار چنین وضعیتی هستید این مطلب می‌تواند راهنمای خوبی برای شما باشد.



اعتماد به نفس داشته باشید
گاهی خانم و آقا با هم آشنا می‌شوند و دوست دارند برای ازدواج یکدیگر را بیشتر بشناسند، ولی به هر دلیلی راحت با هم صحبت نمی‌کنند، در چنین موقعیتی ممکن است خانم احساس کند که فرد مقابل موقعیت مناسبی برای ازدواج است چون به لحاظ شخصیتی ویژگی‌های مثبت و خوبی دارد یا…. در نتیجه خانم دوست دارد رابطه را کمی جدی‌تر کند و به سمت ازدواج ببرد اما خجالت می‌کشد یا کسر شأن خودش می‌داند که موضوع را با طرف مقابل مطرح کند یا احساس می‌کند اگر درخواستی مبنی بر ازدواج مطرح کند غرورش شکسته می‌شود، البته من قبول دارم که خانم‌ها به‌خصوص در کشور ما بیشتر تمایل دارند که انتخاب بشوند و آقایان به سراغ‌شان بروند؛  وقتی این روند برعکس ‌شود و خانم فعال باشد و انتخاب ‌کند، ممکن است به او القا شود که کار اشتباهی می‌کند یا خودش احساس کند که جایگاهش را پایین آورده‌ و به‌طور کلی آن حس اعتماد به نفسش را از دست بدهد.  از طرف دیگر نیز اطرافیان به این رویه دامن می‌زنند مثلا وقتی متوجه این موضوع(مطرح کردن درخواست از طرف خانم) می‌شوند شروع به نصیحت و سرزنش می‌کنند، در واقع انتخابی که براساس علاقه بوده را زیر سوال می‌برند، من فکر می‌کنم بیشتر نگرانی خانم‌ها از این قضیه به‌ دلیل ‌اعتماد به نفس‌ نداشتن و ترس از برداشت‌های دیگران از این کار است.


شانس یک‌بار به در خانه شما می‌آید
بیشتر اوقات به‌خصوص در خانواده‌های سنتی می‌گویند یک خانم باید منتظر بماند و نباید پیش‌دستی کند و…چون ممکن است به او صفت‌های ناروا نسبت داده شود یا… حتی اگر ما این فرض را قبول کنیم اما باید بدانیم در زندگی‌مان کم پیش می‌آید فرد مناسبی را پیدا کنیم که مطابق با معیارهایمان باشد و ویژگی‌های لازم را نیز داشته‌ باشد، پس چرا وقتی چنین موقعیتی پیش می‌آید از انتخابمان دفاع نکنیم و به سمت آن حرکت نکنیم که به دستش بیاوریم؟! در اینجا باید روی این نکته اساسی تاکید کنیم که هر فردی چه خانم و چه آقا باید برای به‌دست آوردن چیزی که آن را درست و صحیح می‌داند تلاش کند، بنابراین برای به‌دست آوردن کسی هم که او را به درستی بررسی کرده‌، به او علاقه‌مند‌ شده و او را برای ادامه زندگی مناسب می‌داند باید تلاش کرد به قولی حداقل باید یک چراغ سبز نشان داد تا طرف مقابل متوجه این علاقه و قصد ازدواج شود. وقتی هیچ اقدامی نکنید به راحتی ممکن است یکدیگر را از دست بدهید و به‌نظر شما اگر چنین اتفاقی بیفتد آیا تا آخر عمر حسرت از دست دادن این رابطه را نخواهید خورد؟


باورهایی که شما را اسیر می‌کنند
همه ما انسان‌ها در زندگی‌مان در یک دایره امن زندگی می‌کنیم؛ این دایره امن عادت‌ها و باورهای شرطی شده ماست که حاضر نیستیم از آن‌ها تخطی کنیم. برای درک بهتر کیسه خوابی را تصور کنید که در آن خوابیده‌اید، قدرت حرکت شما بسیار کم است‌، کیسه خواب تا گردن شما آمده ‌است و اصلا نمی‌توانید آزادانه حرکت کنید. زمان‌هایی این عادت‌ها، باورها و محدودیت‌های ذهنی که خود فرد برای خودش ایجاد کرده‌ دقیقا شبیه کیسه خواب می‌شود و اجازه نمی‌دهد فرد به سمت خواسته‌هایش حرکت کند. باید باورهایی را که اجازه حرکت به شما نمی‌دهند شناسایی کنید تا برخوردی آگاهانه داشته باشید.


قرار نیست فقط آقایان فعال باشند
به‌نظر من در مرحله آشنایی پیش از ازدواج هر ۲ طرف باید نقشی فعال داشته‌باشند؛ نباید اینگونه فکر کرد که فقط باید آقا نقش فعال داشته باشد و بهتر است خانم کاملا خودش را کنار بکشد چون ممکن است این روند در باقی زندگی زناشویی نیز ادامه پیدا کند و آقا احساس کند باید حرف آخر را او بزند‌، مسئولیت زندگی باید به دوش او باشد و خانم را کنار بزند. وقتی این روزها خانم‌ها در عرصه‌های اجتماعی از جمله در دانشگاه‌ها و مجامع دیگر فعالیت بیشتری دارند اینها نشانه این است که خانم‌ها می‌خواهند اثرگذاری بیشتری داشته باشند و یکی از مهم‌ترین اثرگذاری‌های‌شان می‌تواند در مقوله ازدواج‌شان باشد چون قرار است یک عمر با کسی زندگی کنند، پس باید برای چیزی که می‌خواهند کمی تلاش کنند.


پیشنهادتان را اینگونه بگویید
این‌که شما چگونه از فرد مورد نظرتان درخواست کنید کاملا بستگی به خانواده و فرهنگی دارد که در آن بزرگ شده‌اید؛ این‌که کاملا سنتی است یا نه و این واقعا مهم است وقتی شما تفکری سنتی دارید و ترجیح می‌دهید که همه چیز ابتدا از فیلتر خانواده عبور کند بنابراین بهتر است ابتدا به خانواده‌تان بگویید تا از طریق آن‌ها مثلا پدر یا برادر یا مادر درخواست‌تان را مطرح کنید. اما اگر به این قائل هستید که خودتان ارتباط برقرار کنید ابتدا باید در ذهن‌تان فرد را سبک و سنگین کنید و ببینید آیا او با معیارهای شما مطابقت دارد و وقتی از این مورد مطمئن شدید، حالا می‌توانید از او سوال کنید که آیا شما مایل هستید ما بیشتر با هم آشنا بشویم؟آیا این موقعیت را دارید؟ در اینجا نیازی نیست احساساتی بیان شود و بگویید که به او علاقه‌مند شده‌اید چون او خود تا حدی متوجه خواهد شد. با این سوال شما چند چیز را متوجه می‌شوید اول اینکه آیا او آمادگی ازدواج دارد؟ یا آیا کسی در زندگی او وجود دارد که شما خبر ندارید؟ و…. وقتی شما فرض رابطه را بر آشنایی بیشتر برای ازدواج بگذارید مواظب هستید از به‌وجود آمدن علاقه بیشتر جلوگیری ‌کنید و در نتیجه می‌توانید آگاهانه تصمیم بگیرید. البته بهتر است خانواده‌ها نیز در جریان این آشنایی قرار بگیرند و اینکه چنین شخصی در زندگی شما وجود دارد و شما در حال فکر کردن به ازدواج هستید.


دنبال نشانه‌ها باشید
هر خانمی درصورتی برای آشنایی بیشتر راغب می‌شود و درخواستش را مطرح می‌کند که احساس کند طرف مقابل نیز به او علاقه‌مند است اما این توجه ویژه را از کجا باید فهمید؟ ۲ نفر ممکن است در جاهای مختلفی با هم آشنا شوند از محیط کار یا دانشگاه گرفته تا محیط‌های فامیلی بنابراین باید نشانه‌های درست را بشناسید مثلا وقتی در محیط دانشگاه فردی از شما جزوه بگیرد این به معنای علاقه‌مندی نیست اما پیش می‌آید گاهی فرد به دلیل تجربیات کمش این موضوع را درست متوجه نمی‌شود. وقتی می‌توانید در علاقه فردی شک کنید که او خود به‌طور عملی این علاقه را نشان دهد مثلا از زبان او جملاتی مانند من گهگاهی راجع به شما فکر می‌کنم… یا بعضی از رفتارهای شما برای من جالب شده… یا جملاتی با این معنا اما در لفافه را بشنوید.


وقت  عمل  است
فرض کنید طرف مقابل به هر دلیل از جمله خجالتی بودن یا…. هیچ‌چیزی از خود نشان ندهد و شما را در این ابهام و دوگانگی قرار می‌دهد که آیا درخواست‌تان را مطرح کنید یا نه؟ پیشنهاد من همیشه این است که «باید بیشتر اقدام کنیم و کمتر فکر کنیم» وقتی بیشتر فکر کنید و کمتر اقدام کنید مدام درگیری‌های ذهنی دارید، ذهن‌تان شلوغ و مشغول است و در کل حال خوبی ندارید بنابراین برای این‌که از این ابهام و حال بد بیرون بیایید باید درخواست‌تان را مطرح کنید؛ در این حالت یا جواب مثبت می‌شنوید یا منفی و حالت سومی وجود ندارد، در هر صورت شما از این ابهام بیرون می‌آیید و اگر جواب او نه باشد خیالتان راحت می‌شود و او را از ذهن‌تان بیرون می‌گذارید و بیهوده خیال‌بافی نمی‌کنید و هر رفتار کوچک و بی‌اهمیت او را نشانه عشقش نمی‌دانید و می‌فهمید که اصلا در ذهنش جایگاهی ندارید و تکلیف‌تان روشن می‌شود.

جواب «نه» هم به نفع شماست
یک ویژگی روان‌شناسی که همه آدم‌ها دارند این است که بیشتر آن‌ها می‌ترسند و با ترس‌های‌شان زندگی می‌کنند و حاضر نیستند که با ترس‌های‌شان روبه‌رو شوند و فرار را ترجیح می‌دهند، در بیشتر موارد ما ترس از دست دادن داریم. اگر شما بتوانید روی آن بخش از وجودتان کار کنید و به‌خودتان تلقین کنید که شما چیزی برای از دست دادن ندارید تا حدی از این ترس جواب رد شنیدن رها می‌شوید. با خود فکر کنید آیا حاضر هستید به هر قیمتی، حتی به قیمت نقاب زدن طرف مقابل را به‌دست بیاورید؟ شما نمی‌توانید تمام عمر نقش بازی کنید، اگر قرار است جواب رد بشنوید امروز بهتر است تا بعد از مدت‌ها نقش بازی کردن او را از دست بدهید، صادق بودن بهترین است. وقتی شما جواب رد بشنوید ۲ حالت بیشتر ندارد یا او از اول به شما علاقه‌ای نداشته ‌است و بهتر اینکه زود متوجه شده‌اید یا آن آدم آنقدر سطحی است که این کار صادقانه شما را نادرست تعبیر کرده و همان بهتر که به این زودی از او شناخت به‌دست آورده‌اید و قضیه را منتفی کرد‌ه‌اید. شما باید احساس کمبود را در خودتان از بین ببرید و بفهمید که جواب رد دادن او نشانه بی‌ارزشی شما نیست؛ این خیلی طبیعی است که کسی از شما خوشش نیاید، قرار نیست که همه شما را دوست داشته باشند.


اگر من پیشنهاد بدهم بعدا سرزنش نمی‌شوم؟
گاهی این ذهنیت برای خانم‌ها به‌وجود می‌آید که اگر درخواست‌شان را مطرح کنند ممکن است خودشان را تحمیل کنند و بعدا در زندگی مشترک سرزنش شوند و احساس امنیت را در زندگی زناشویی از دست بدهند، گاهی خانواده‌ها نیز همین مسئله را بیان می‌کنند اما من فکر می‌کنم ما باید مسئولیت انتخاب‌های‌مان را قبول کنیم حالا یک جا آقا درخواست می‌کند یک جا خانم، فرقی ندارد، نکته دیگر اینکه شما درخواست ازدواج نکرده‌اید و فقط درخواست کرده‌اید که همدیگر را بیشتر بشناسید تا در نهایت با یکدیگر به این نتیجه برسید که آیا برای ازدواج با هم مناسب هستید یا نه.  البته  اگر شما به‌عنوان یک دختر بخواهید درخواستی را مطرح کنید اول باید ببیند آیا او آدم سوء‌استفاده‌گری هست یا نه؟ و  اگر هم  او بعدا سوء‌استفاده کرده و شما را سرزنش کند به راحتی می‌توانید به او بگویید که شما باهم به این نتیجه رسیده‌اید که با یکدیگر ازدواج کنید.

عنوان نمادین رنگهـــا و پیشنه تاریخیشان نزد ملتهــا

 http://cdnimg.visualizeus.com/thumbs/1d/c9/manipulation,wallpapers,color,wallpaper-1dc935758c03bd95a43f4ff05b243574_h.jpg
قرمز نماد قدرت
در شرق ، رنگ قرمز يادآور آتش و از طرفي نشان دهنده‌ي تولد دوباره مي‌باشد.
ققنوس پرنده‌ي سرخ جنوب ، نماد رنگ قرمز است. گفته مي‌شود ققنوس خود را روي توده‌اي از هيزم آتش زد ، سپس با شكوه و عظمت از آتش برخاست.
در زبان آلماني ، كلمه‌ي قرمز با واژه‌هاي زندگي و خون هم ريشه است.
رنگ قرمز در كيمياگري نشانه‌ي قدرت مردانه و نشانه‌اي از سرخي خورشيد است.
تا مدت‌ها قبل رنگ قرمز در كنار رنگ سياه ، قدرت جادوگران را نشان مي‌داد.
هم چنين رنگ قرمز از نظر نمادين ، مانند خوني است كه به هنگام فتح و پيروزي ريخته مي‌شود.
از زمان زندگي قبيله‌اي تا قرون وسطي وقتي كسي به جنگ يا شكار مي‌رفت ، با رنگ قرمز نقاشي‌هايي روي بدن خود مي‌كشيد تا اين رنگ قدرت جسماني او را زياد كند و از او در برابر مرگ و زخمي شدن محافظت نمايد. در واقع انسان با به كار بردن اين رنگ ف هم به دنبال خطر مي‌رود و هم مي‌خواهد خود را از آن حفظ كند.
پزشكان قديمي براي بيرون آوردن انرژي منفي و شوم از خانه از رنگ قرمز استفاده مي‌كردند. گبوميان استراليايي ، رنگ قرمز را نشانه‌ي باروري مي‌‌دانستند و سنگ‌‌هايي به رنگ قرمز در مزارع خود پنهان مي‌كردند تا تخم‌هايي كه در زمين كاشته‌اند ، بارور شوند و جوانه بزنند.
در شرق تا قبل از سال 1940 ، قرمز را رنگ خوش شانسي و خوش بختي مي‌دانستند.
در روسيه سال‌‌ها قبل از اين كه قرمز نشانه‌ي انقلاب باشد ، نشانه‌ي غرور ملي بود.
اواسط تابستان ، نماد رنگ قرمز است ، به اين علت كه حرارت خورشيد به بالاترين سطخ خود مي‌رسد.
در چين ، قرمز نشانه‌ي خوش اقبالي است و نو عروسان لباس قرمز مي‌‌پوشند. هم چنين در مراسم جشن فرزند تازه متولد شده ، از تخم مرغ قرمز استفاده مي‌كنند.
در مذاهب يهوديت و مسيحيت ، رنگ قرمز يادآور گناه به ويژه گناهان شهواني بوده است. پيامبر مسيحيان يوشع در كتاب مقدس از " گناهاني كه مانند خون قرمزند " ياد كرده است.
آبي نماد اعتماد
در برخي افسانه‌‌ها ، آبي نشانه‌ي پدر آسمان است و نشان دهنده‌ي حكمت ، رهبري و پادشاهي مي‌‌باشد.
در نقاشي‌‌هاي كليساها ، رنگ آبي نشان دهنده‌ي احساسات عميق ، شكوفايي اعتقاد و تواضع در برابر خداوند و در اسلام و مسيحيت ، يادآور پاكي و ايمان است.
رنگ آبي ، معنايي الهي و آسماني دارد و در ميان شرقي‌‌ها و غربي‌‌ها نشانه‌اي از تقدس است. به همين دليل در كاشي‌كاري‌‌هاي مساجد ، حسينيه‌‌ها و مكان‌‌هاي مقدس از رنگ‌‌هاي آبي استفاده مي‌كنند. چون اين رنگ كمك مي‌كند انسان به ملكوت بينديشد.
مسيحيان ، پيراهن حضرت مريم را كه داراي تمام فضايل اخلاقي است ، به رنگ آسماني نقاشي مي‌كردند كه نشان دهنده‌ي حفظ جان و جاودانگي او است.
در قرن پانزدهم از اصطلاح " جوراب آبي " براي مسخره كردن زناني كه تحصيلات دانشگاهي داشتند ، استفاده مي‌شد ، زيرا به نظر مردم آن زمان آن‌ها زنانگي خود را نا ديده گرفته بودند تا درس بخوانند.
در چين قديم قدرت‌هاي اصلي را با اژدها نشان مي‌دادند مثلا ؛ اژدهايي كه به رنگ آبي ارغواني بود به عنوان پادشاه بهشت معرفي مي‌شد از طرفي اين اژدها نماد چوب نيز محسوب مي‌شد.
مردم سلتيك در شمال غربي اروپا ، آبي را رنگ خلاقيت و رنگ مقدس شاعران مي‌دانستند. شاعراني كه حماسه‌ي قهرماني‌هاي گذشتگان را از حفظ مي‌خواندند.
اقوام مايا در آمريكاي جنوبي ، براي رنگ آبي ارزش روحاني كمتري قائل بودند و از آن براي نشان دادن مردگان دشمن شكست خورده استفاده مي‌كردند.
در هنر باستاني شرق ، رنگ آبي روشن يادآور زندگي ، سپيده‌دم ، فصل بهار ، شكوفه‌ها و حاصل‌‌خيزي است.
آبي بسيار تيره نشانه‌ي سرماي سوزناك و يخ‌‌هاي خطرناك است و هم چنين آن را نشان دهنده‌ي پايان زندگي هم مي‌دانند. 

http://veerle-v2.duoh.com/images/uploads/ColorAngels1.jpg
زرد نماد تفكر مثبت
رنگ زرد را نشانه‌ي ذهن و تفكر برتر مي‌دانند.
هم چنين اين رنگ ، روشني و گرما ، فضيلت جويي ، عروج انبياء ، شادماني و سر خوشي را به ما نشان مي‌دهد.
در زمان قديم ، رنگ زرد نشانه‌ي روح ،آزادي و استقلال بود و اله‌ي عطارد ، مثل فرشتگان مقرب درگاه خداوند به صورت رنگ زرد ظاهر مي‌شد.
در كشور ژاپن رنگ زرد نشانه‌ي وقار و نجابت است. جنگجگويان باستان اين كشور در دوران خود ، گل‌هاي زرد داوودي را به نشانه‌ي پيمان شجاعت ، به خود آويزان مي‌كردند.
در بين پيشگويان قديم ، رنگ زرد توصيفي از شير و خورشيد بود. آن‌ها زرد بودن شير را تنها عاملي مي‌دانستند كه او را در بين حيوانات به عنوان سلطان جنگل مطرح كرده است.
مردم قرون وسطي معتقد بودند كه سنگ‌هاي زرد ، بيماري را از جسم او به درون خود جذب مي‌كند.
در يونان باستان ، رنگ زرد نشان دهنده‌ي حالات زنانه بود و پوشيدن لباس زرد را براي مردا غير قابل قبول مي‌دانستند ، آن‌ها الهه‌ها و دوشيزگان را با پيراهن زرد زعفراني نقاشي مي‌كردند.
در چين باستان براي نشان دادن امپراطور به عنوان قدرت برتر از رنگ زرد استفاده مي‌كردند. در آن زمان ، تنها امپراطور حق داشت لباس زرد بپوشد و اگر كسي جرات مي‌كرد لباس زرد بپوشد بايد انتظار مرگ سختي را مي‌كشيد.
رنگ زرد نشانه‌ي بيماري نيز بوده است. زماني كه يك كشتي دچار طاعون مي‌شد ، پرچم زردي را بالا مي‌بردند كه نشان مي‌داد كشتي در قرنطينه است.
از ويژگي‌‌هاي منفي رنگ زرد اين است كه اين رنگ نشان دهنده‌ي خيانت ، بي ايماني ، نا اميدي ، ترس و حرص است.
در قرن دهم در فراسنه به آدم‌هاي ترسو و نامرد لقب زرد مي‌دادند ، در دوره‌ي انقلاب كبير ، درهاي خانه‌هاي مردمي را كه تصور مي‌شد به دولت جديد خيانت كرده‌اند با رنگ زرد رنگ آميزي مي‌كردند.
در قديم رنگ زرد براي نشان دادن كساني بود كه عليه كليساي كاتوليك حرف مي‌زدند و به كفرگوياني كه محكوم مي‌شدند در هيزم سوزانده شوند ، لباس زرد مي‌پوشاندند.
هم چنين در قرون وسطي ، يهوديان را مجبور مي‌كردند كه لباس زرد بپوشند. ناري‌هاي آلمان نيز يهوديان را مجبور مي‌كردند كه به لباس خود ستاره‌ي زرد بدوزند.
در قرن حاضر رنگ زرد نشانه‌ي ملي گرايي و وطن دوستي است. آمريكايي‌‌ها براي حمايت از سربازان جنگجو به رختان رمان‌هاي زرد مي‌‌بندند.
نارنجي نماد شكوه و عظمت
رنگ نارنجي ، رنگ غروب آفتاب است و شكوه و عظمت بيابان هاي كوير را نشان مي‌دهد.
در آداب و رسوم مصر و يهوديان باستان ، نارنجي نشان دهنده‌ي شكوه و جلال بود. در برخي موارد رنگ نارنجي نشانه‌ي آتش نيز هست.
در مصر رنگ نارنجي نشانه‌ي الهه‌اي به نام سمكت است كه سرش ، سر شير است و ختر شجاع پادشاه خورشيد مي‌باشد.
در زمان قديم براي نشان دادن قدرت و موفقيت از رنگ نارنجي در پرچم‌ها و تاج‌‌هاي پادشاهان استفاده مي‌شد.
ميوه‌هاي نارنجي رنگ ، معناي خاص خود را دارند ؛ مثلا هلو نشانه‌ي طول عمر و جاودانگي است و پرتقال نشانه‌ي نيروي زندگي و قدرت خورشيد مي‌‌باشد.
سبز نماد آرامش
رنگ سبز به معناي آزادي و رهايي و نشانه‌ي زندگي است و حس آباداني را تداعي مي‌كند.
رنگ سبز به خاطر آرام بخش بودنش به عنوان رنگ ايمني و سلامت در جهان معرفي شده است. براي نشان دادن علائم فيزيكي بي خطر از اين رنگ استفاده مي‌شود.
در قرون وسطي رنگ سبز نشانه‌ي زندگي جديد و رشد بود ، به همين دليل رنگ سبز را براي لباس نو عروسان انتخاب مي‌كردند.
در اروپاي غربي اعتقاد بر اين بود كه رنگ سبز ، رنگ مورد علاقه‌ي قدرت‌هاي بزرگ است و اين قدرت‌ها مي‌‌توانند كسي را كه لباس سبز پوشيده ، به بد شانسي ابدي محكوم كنند.
اين خرافات تا حدي ادامه پيدا كرده است كه امروزه بسياري از افراد با ماشين‌‌هاي سبز رانندگي نمي‌كنند و اعتقاد دارند كه احتمال تصادفات با اين اتومبيل‌ها بيشتر است.
رنگ سبز در چين نشانه‌‌ي ثروت است و در برخي اوقات يادآور باران شديدي است كه زمين را بارور مي‌كند.
در گذشته رنگ سبز يادآور زهر بود و به همين دليل هيچ گاه داروها را به رنگ سبز نمي‌ساختند.
در اسلام ، رنگ سبز نشانه‌ي ايمان و عقيده در دين ، توكل به خدا ، بقا و جاودانگي است و هم چنين نشانه‌‌ي روز قيامت است.
ارغواني نماد اشرافيت
هزارن سال است كه رنگ ارغواني  قدرت مادي و دنيوي مخصوصا قدرت پادشاهنان مطرح شده سات.
در زمان قديم رنگ ارغواني بسيار سخت تهيه مي‌شد ، به همين دليل تنها ثروتمندان لباس ارغواني مي‌پوشيدند.
از طرف ديگر به دنيا آمدن در چنين خانواده‌اي كنايه از به دنيا آمدن در خانواده‌اي مهم و سلطنتي بود.
در روم باستان كساني كه از نظر خانوادگي و مقام اجتماعي افراد مهمي نبودند ، نبايد لباس ارغواني مي‌پوشيدند ؛ چون اين كار توهين بزرگي محسوب مي‌شد و آن‌ها را به اعدام محكوم مي‌كردند.
رنگ‌هاي بنفش و ارغواني نشانه‌ي ثروت ، نجيب زادگي ، زياده‌روي ، ول‌خرجي ، هرج و مرج ، مرگ ، ستايش و عظمت هستند.
بنفش مايل به آبي ، يادآور تنهايي است و بنفش مايل به قرمز نشانه‌ي عشق خدايي و روحانيت است.
رنگ ارغواني جنبه‌ي روحاني نيز دارد و از آن براي لباس كشيش‌‌ها و حاشيه شال نمازگزاران استفاده مي‌شود.
امروزه در بسياري از كشورها در مراسم عزاداري به جاي رنگ مشكي از رنگ بنفش تيره استفاده مي‌كنند و اين رنگ به عنوان رنگ رسمي عزاداري شناخته شده سات. 

http://www.christianfaur.com/conceptual/colorAlphabet/images_lg/Hamlet.jpg
قهوه‌اي نماد سادگي
در گذشته رنگ‌هاي روشن مخصوص نجيب زادگان و اشراف و ثروتمندان بود و در مقابل دهقانان و افراد طبقه‌ي پايين جامعه از رنگ قهوه‌اي استفاده مي‌كردند.
در سال 1980 لباس افسران را از آبي سير ، سياه و خاكستري ، به رنگ قهوه‌اي تغيير دادند تا افسران مهربان‌‌‌تر به نظر برسند و آمار آدم كشي كاهش يابد.
هم چنين در انگلستان در اصطلاح عاميانه براي افراد بي شور و شوق و خسته از زندگي ، از كلمه‌ي قهوه‌اي استفاده مي‌كنند.
خاكستري نماد ابهام
از اين رنگ براي نشان دادن جنبه‌ي ماورايي زندگي استفاده مي‌كنند.
به داستان هايي كه درباره‌ي ارواح و كساني كه از دنياي ديگر به ديدن انسان مي‌آيند ، خاكستري مي گويند.
خاكستري نشانه‌ي ابهام و رنگ ابر و مه است و گاه آن چه را كه نمايان است پنهان مي‌كند.
در اسطوره‌هاي  يهوديان باستان ، رنگ خاكستري نشانه‌ي حكمت عميق است.
رنگ خاكستري در كليساهاي قرون وسطي ، نشانه‌ي  تواضع و پشماني از گناه بود و راه‌بان بيش از ديگران از آن استفاده مي‌كردند.
در جنگ جهاني دوم براي توصيف زير پا گذاشتن قوانين جيره‌بندي از اصطلاح « بازار خاكستري » استفاده مي‌شد.
رنگ خاكستري ، نشانه‌ي كمال و دانايي است و معمولا افراد با موي خاكستري آگاه و با تجربه به نظر مي‌‌رسند.
رنگ خاكستري متاليك ، نشانه‌ي قدرت و ثروت است و جعبه‌ي كادوهاي خاكستري متاليك اغلب از يك كادوي گران قيمت خبر مي‌دهند.
سفيد نماد پاكي
در گذشته لباس سفيد نشانة‌ي ثروت بود و اگر كسي لباس سفيد مي‌پوشيد ، مردم فكر مي‌كردند خدمتكاري دارد تا آن را برايش تميز نگه دارد.
هم چنين مردم فكر مي‌كردند كساني كه لباس سفيد مي‌پوشند ا مقام اجتماعي بالايي برخوردارند ؛  زيرا در آن رنگ سفير نشانه‌ي حقيقت و پاكي است و در تمام كشورها تكان دادن پرچم سفيد نشانه‌ي فرياد صلح است.
در يونان باستان براي رفتن به رختخواب لباس سفيد مي‌پوشيدند تا خواب‌هاي خوب ببينند.
در هند ، چين و ژاپن رنگ سفيد مرگ و عزا را به خاطر مي‌آورد و اين به دليل همراهي رنگ سفيد با بهشت و فرشتگان است.
سياه نماد مرگ
رنگ سياه نشانه‌ي غم و اندوه ، ترس ، رازداري و مبهم بودن است.
در اكثر جوامع غربي رنگ سياه يادآور مرگ ، عزا و خاك سپاري است.
رنگ سياه با تاريكي و ترس از ناشناخته‌ها ارتباط دارد و نيروهاي مافوق طبيعي يا جادويي را به خاطر مي‌آورد.
در دنياي مد ، رنگ سياه نشانه‌ي شيك پوشي ، جذابيت و زيبايي است.
در بريتانيا به عضوي از خانواده كه باعث ننگ و رسوايي خانواده مي‌شد " گوسفند سياه خانواده " مي‌نامند.
در فرهنگ‌هاي غربي رنگ سياه اغلب نشانه‌ي قدرت بسيار زياد و پر رمز و راز بودن است.
در فارسي وقتي مي‌گوييم كسي " سياه دل " است ، يعني انساني بد بين و بد دل است.
تهیه و گردآوری :: گروه تحریریه پرداد
نام كتاب : روانشناسي رنگ‌ها
نام مولف : منيره دانايي

http://cache.gawkerassets.com/assets/images/39/2010/03/oscar-color-wheel.jpg

۱۳۹۰ شهریور ۲۵, جمعه

ديوان اشعـــار و سروده های بانــــو "پرويــــن اعتصامی"



 
قصائد
۱ ای دل عبث مخور غم دنیا را
۲ کار مده نفس تبه کار را
۳ رهائیت باید، رها کن جهانرا
۴ یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خواندستی
۵ ای کنده سیل فتنه ز بنیادت
۶ ای دل، فلک سفله کجمدار است
۷ آهوی روزگار نه آهوست، اژدر است
۸ ای عجب! این راه نه راه خداست
۹ گویند عارفان هنر و علم کیمیاست
۱۰ شالوده‌ی کاخ جهان بر آبست
۱۱ آنکس که چو سیمرغ بی نشانست
۱۲ اگر چه در ره هستی هزار دشواریست
۱۳ عاقل از کار بزرگی طلبید
۱۴ ای دل، بقا دوام و بقائی چنان نداشت
۱۵ دل اگر توشه و توانی داشت
۱۶ فلک، ای دوست، ز بس بیحد و بیمر گردد
۱۷ سوخت اوراق دل از اخگر پنداری چند
۱۸ سرو عقل گر خدمت جان کنند
۱۹ ای دوست، دزد حاجب و دربان نمی‌شود
۲۰ دانی که را سزد صفت پاکی

 
مثنویات و تمثیلات و مقطعات
( در دست تهيه )
۱ آتش دل
۲ آرزوها
۳ آرزوها
۴ آرزوها
۵ آرزوها
۶ آرزوها
۷ آرزوی پرواز
۸ آرزوی مادر
۹ آسایش بزرگان
۱۰ آشیان ویران
۱۱ آئین آینه
۱۲ احسان بی ثمر
۱۳ ارزش گوهر
۱۴ از یک غزل
۱۵ اشک یتیم
۱۶ امروز و فردا
۱۷ امید و نومیدی
۱۸ اندوه فقر
۱۹ ای رنجبر
۲۰ ای گربه