۱۳۹۰ آذر ۱, سه‌شنبه

چگونه به همان میزان که عشق می ورزیم،به ما نیز عشق بورزند؟

مرتب در حال محبت کردن به شوهرم هستم، او از کار من خیلی خوشش میاد، اما بعضی اوقات این سؤال به ذهنم می رسد که اگر من به این اندازه بهش محبت نمی کردم، آیا او بازم منو دوست داشت؟»
«همیشه این منم که بیشتر به او عشق می ورزم.آرزو دارم مردی را پیدا کنم که همان اندازه که من به او عشق می ورزم، او به من عشق بورزد، ولی واقعاً فکر نمی کنم چنین مردی وجود داشته باشد.»
«احساس می کنم فقط این منم که از لحاظ عاطفی روی رابطه مان کار می کنم. اگه من این کار را نکنم، شوهرم نمیدونه چکار باید بکنه و توی زندگیمون با مشکل روبرو می شیم.؟»
آیا تا به حال احساسی مشابه این زن ها داشته اید؟ و یا این شما هستید که بیشتر بر روی رابطه ی خود کار می کنید و از خودتان مایه می گذارید؟ آیا هرگز به طرزی پنهانی آرزو کرده اید، ای کاش به همان اندازه که شما همسرتان را دوست دارید، او نیز شما را دوست داشت؟ در این مقاله راجع به بزرگترین اشتباهی که زن ها در روابطشان مرتکب می شوند، صحبت می کنیم؛ این اشتباه که چطور ما زن ها بیشتر از آن چه که عشق دریافت می کنیم، عشق می ورزیم.
تعداد بی شماری از زن هایی را دیده ام که در حالی که گریه می کردند از روابطشان با نامزد یا همسرانشان برایم می گفتند.آن ها در حالی که درد عظیمی در چشمانشان بود، به من نگاه می کردند و می پرسیدند: «من، او را خیلی دوست دارم.هر کاری از دستم بر می آید برایش انجام می دهم، ولی چرا آن طوری که من او را دوست دارم او مرا دوست ندارد.من نمی فهمم مرتکب چه اشتباهی می شوم؟» در برخی از سمینارهایم بعضی از زن ها بلند می شوند و در حالی که اشک در چشمهایشان حلقه زده رو به شوهرانشان کرده ومی گویند:«عزیزم تو میدونی چقدر دوستت دارم، اما این قلبم را به درد میاره که مرتب مجبورم عشق را ازت گدایی کنم، تا شاید کمی از اونو به من نشون بدی.چرا عشقت را آن جوری که من به تو نشون میدم، تو به من نشون نمیدی؟»
دوست داشتنی ترین دختر دنیا
یک روز، دختر کوچولویی تو این دنیا بود که بیش از هر مورد دیگری می خواست تا ابد شاد و خوشحال زندگی بکند.افسانه های شاهزاده ها و پریان و عشق های واقعی را می خواند.روزی تصمیم گرفت، وقتی بزرگ
شد، آن قدر بگردد تا مردی را که در آن کتاب ها خوانده بود بیابد.اودید که بهتر است خودش را برای یک سفر رمانتیک از همین حالا آماده کند.وقتی دنبال شاهزاده های جذاب می گشت، تنها کسی که توانست پیدا کند، پدرش بود. مثل اغلب دختر کوچولوهای دیگر او فکر می کرد، پدرش بهترین و قوی ترین مرد دنیاست.بنابراین برایش طبیعی بود که پدرش مرد شماره ی یک زندگیش باشد.
یک روز، پدر این دختر کوچولو چمدان هایش را بست و به او گفت که قصد رفتن دارد.او گفت: با این که هنوز خیلی او را دوست می دارد، اما نمی تواند با مادرش زندگی کند و مجبور است که آن ها را ترک کند.دختر کوچولو با دلی شکسته خودش را توی رختخوابش انداخت و های های گریه کرد. با خودش گفت:«اگر پدرم واقعاً مرا دوست دارد پس چطور می تواند ترکم کند، باید کنارم بماند.پس حتماً من دوست داشتنی نیستم.»در این لحظه این دختر کوچولو به خودش قول داد، چنان پدرش را دوست بدارد تا بالاخره یک روز به خانه برگردد.
بنابراین دختر کوچولو تصمیم می گیرد که دوست داشتنی ترین دختر روی زمین باشد.ابتدا خوب فکر می کند که چه کارهایی بایدانجام بدهد تا پدرش را بیشتر خوشحال کند و سپس یکی یکی این کار ها را انجام می دهد. اول از همه مرتب در مدرسه نمره ی بیست می گیرد. بعد بازیگری یاد می گیرد و در چند نمایشنامه بازی کرده و دائماً کتاب می خواند و تلاش می کند به پدرش اطمینان خاطر بدهد که او بهترین مرد دنیاست.این دختر کوچولو فهمیده بود، پدرش موقعی بیشتر از همیشه او را دوست دارد که خودش هم احساس دوست داشتنی بودن بکند.پس با دقت به
داستان های خنده دارش گوش می کرد و می خندید و از قسمت های ترسناکش هم می ترسید.او به پدرش می گفت که او خوش تیپ ترین و با هوش ترین مرد این دنیاست و این که هیچ وقت با او مخالفت نمی کرد و از پدرش هیچ انتقادی هم نمی نمود.چون می دانست که اگر از او انتقاد کند، پدرش او را زیاد دوست نخواهد داشت.
بله، پدر این دختر کوچولو هرگز به خانه برنگشت، اما او را خیلی دوست داشت و با او خوش رفتاری می کرد. بنابراین دختر کوچولو فهمید که نقشه هایش درست از آب درآمده اند، چرا که پدرش هم موافقت کرده بود که او دوست داشتنی ترین دختر دنیاست.حال این دختر آماده ی آینده اش می باشد.
چگونه یک شاهزاده دبیرستانی را اغوا کنیم؟
دخترک وقتی بزرگ می شود و زمان عاشق شدنش فرا می رسد، با اعتمادبه نفس تمام می داند باید چکار کند.رازش را برای دوستانش فاش نموده، به آن ها می گوید:برای موفقیت در عشق می بایست، چنان به معشوق عشق بورزی و آن قدر سعی کنی به او احساس خوبی دست بدهد که دیگر نتواند بدون تو زندگی کند و خودش همین کاررا انجام می دهد.پسری را پیدا می کند و عاشق او می شود. هر روز برایش داخل کمد مدرسه اش یاد داشت می گذارد. در مسابقه بسکتبالی که دارد تشویقش می کند و نهایت تلاشش را می نماید تا به او بگوید: چقدر پسر فوق العاده ای است. آن قدر دوستش دارد که روزی پسر به خودش می گوید:«آه، هیچ کس تا به حال مرا اینقدر دوست نداشته؛ حتی
پدر و مادرم هم این طور مرا دوست ندارند.فکر می کنم عاشق این دختر هستم.»مدتی این دختر خیلی خوشحال می شود. به خودش می گوید: «این همان شاهزاده ی من است و من همان پرنسس او هستم»، اما پس از مدتی متوجه می شود، گرچه یکی را دوست دارد، اما خیلی خوشبحت و خوشحال نیست. پیش خودش می گوید:«من با او مثل یک شاهزاده رفتار می کنم، اما او با من مثل یک پرنسس رفتار نمی کند.»خیلی غمگین وناراحت می شود، به اتاقش پناه می برد، خود را روی تختخوابش می اندازد و گریه می کند.به خودش می گوید:«من بیش از آن چه او مرا دوست دارد، دوستش دارم؛ چگونه ممکن است چنین اتفاقی بیافتد؟ چرا با این که او را خیلی دوست دارم، اما به جوابی نمی رسم؟»
سلطان قلب ها
سال ها می گذرد،این دختر کوچولو حالا برای خودش یک زن کامل شده است. پسرها هم حالا مردانی بزرگسال شده اند و این شکست ها، سقوط ها و احساس های بد، حالا تبدیل به روابط عشقی و ازدواج شده اند.گرچه جزئیات داستان تغییر کرده، اما کل داستان همان قصه قبلی است. او مدام از روی استیصال سعی می کند، مرد زندگیش را با تلاش بیش از حد و عشق ورزیدن نگه دارد. حال به عوض گذاشتن یادداشت های عشقی درون کمد مدرسه و تحسین و تمجید کردن او در راهروی مدرسه، این زن خودش را به مهمات خیلی جدی تری مسلح کرده است.حالا این زن شعرهای عشقی به پای او می ریزد ،داستان های کوتاه عشقی برایش می نویسد، کارت های زیبا برایش می فرستد.مدام هدایای گران قیمت
برایش می خرد و با نصیحت های هوشمندانه کردن به او می خواهد در نظر مردش غیرقابل چشم پوشی جلوه کند.خلاصه مرتب از او تعریف و تمجید می نماید؛ تا آن مرد احساس کند، دوست داشتنی ترین مرد روی زمین است.
این دختر خانم آنقدر مشغول عشق ورزیدن است که لحظه ای تأمل نمی کند تا از خودش بپرسد، آیا خودش هم عوضی دریافت می کند یا نه؟ بالاخره یک روز می بیند که این مرد هم از او عشق کافی می گیرد، اما در عشق ورزیدن و پس دادنش، چنگی بدل نمی زند و با این که اغلب اوقات مردش همراه اوست، اما احساس تنهایی می کند.
بزودی مرد اعتراف می کند:«این قدر که تو مرا دوست داری، من تو را دوست ندارم، همین»و بعد، از او خداحافظی می کند.زن دوباره به اتاق خوابش رفته، خود را بر روی تختخوابش می اندازد، گریه می کند و پیش خودش می گوید:«چرا این بلاها بر سرم می آید؟ من خیلی تلاش کردم بهترین و دوست داشتنی ترین زن روی زمین باشم؛ چرا نمی توانم مردی بیابم که همان اندازه که من او را دوست دارم، او نیز مرا دوست بدارد؟»بعد از این همه سال گریه کردن هنوز جوابی پیدا نکرده بود.
دست و پا زدن و تقلا برای عشق
زنی که داستان زندگیش را خواندید، یکی از مراجعینم و یا یکی از شرکت کنندگان در سیمنارهایم نبود. این داستان، داستان زندگی خودم هست.من همان دختر کوچولویی هستم که تصمیم گرفت، چنان سعی وتلاش از خودش نشان دهد، تا بلکه بتواند عشق مردی را بدست بیاورد و
یاد گرفت چنان تعریف و تحسین به پای یک مرد بریزد، تا آن مرد بالاخره متقاعد شود که عاشقم شده است.من همان زنی هستم که تا همین اواخر سخت کار می کردم و آنقدر فداکاری می نمودم که حتی لحظه ای نمی ایستادم تا ببینم آیا آن چه که در روابطم نیاز دارم را می گیریم یا نه.
به مانند بسیاری ازشما من هم فکر می کردم برای این که کسی دوستم داشته باشد، حتماً بایدخیلی زحمت بکشم.در این راه من یک عاشق حرفه ای به شمار می رفتم.متأسفانه چون در این کار خیلی ماهر شده بودم، اکثر اوقات کارهایم به نتیجه می رسید.به یک مرد آنقدر توجه می کردم که او فکر می کرد، عاشقم شده است.در حالی که در واقع عاشق آن چه بود که به او می دادم، نه خود من.تعجبی نیست که هیچ وقت احساس دوست داشته شدن نمی کردم و در انتها مرا با احساس اجحاف و خیانت تنها می گذاشت. حتی موقعی که خودم رابطه را قطع می کردم نیز همین احساس را داشتم و آخر و عاقبت روابطم همیشه این می شد که:
سر از روابط نامناسب در می آوردم، چون ذهنم مرتباً مشغول این بود که آیا او دوستم دارد یا خیر؟ هرگز لحظه ای با خود نمی اندیشیدم که آیا من هم او را دوست دارم یا نه؟
دائماً نگران بودم، آیا آن مرد، مرا بهترین زن دنیا می داند یا خیر؟ به طوری که حتی لحظه ای تأمل نمی کردم تا از خود بپرسم: آیا او به درد من می خورد یا نه؟
بنابراین روابطم با مردانی بود که فقط عاشقشان بودم، اما دوستشان نداشتم و در هیچ زمینه ای با هم به تفاهم نمی رسیدیم.این بدین معنی بودکه همه ی آن ها برای من مردانی نامناسب بودند، زیرا به احساس خودم
نسبت به آن ها توجهی نمی کردم.
به مردان زندگیم فرصت نمی دادم احساس واقعیشان را نسبت به من بفهمند و ببینند، آیا واقعاً مرا دوست دارند یا نه.چنان مشغول عشق ورزیدن بودم که هیچ گاه فرصت و فضای کافی به آن ها نمی دادم تا خودشان مرا انتخاب کنند. آن دختر کوچولوی طرد شده ای که در درونم وجود داشت، نمی توانست باور کند مردی بخواهد به خاطر خودش با او بماند.به همین دلیل تمام سعیم را می کردم تا خود را در مقابل یک مرد، با ارزش جلوه بدهم. بطوری که آن مرد احساس کند، به من خیلی احتیاج دارد و بدون من نمی تواند به زندگی ادامه دهد.
چگونه زن ها کم کاری ها و خلأهای روحی را پر می کنند
در این جا می خواهم راجع به پرکردن خلأهای احساسی با شما صحبت کنم. ما در ذهنمان تصویری از یک رابطه ی ایده آل داریم.مردی را پیدا کرده جهت خلق رابطه ای که در ذهنمان داریم، بدون تشریک مساعی و همکاری از جانب او سخت تلاش می کنیم. گویی به او می گوییم: تو فقط در این رابطه شراکت داشته باش. ترتیب دادن کلیه ی کارها از جمله کارهای روحی و عاطفی رابطه به عهده ی من.از جمله ی این کارها: ترتیب دادن مکالمات، خط دهی، فراهم نمودن زمینه های صمیمیت، کاربرروی مسایل روحی و عاطفی، برنامه ریزی برای فعالیت های اجتماعی و غیره.تنها کاری که می بایست موافقت کنی انجام بدهی، این است که بپذیری نامزد یا همسرم باشی.
خطر کار این است که ما عملاً از رابطه ای سر در می آوریم که در آن
فقط با خودمان رابطه داریم وسخت تلاش می کنیم رابطه ظاهراً خوبی داشته باشیم.به طوری که بعد از مدتی باورمان می شود، رابطه دو طرف است، در حالی که واقعاً یک تک نوازی بیش نیست.در این تک نوازی این مرد فقط صندلی را از آن خود دارد، همین وبس. در زیر، لیستی از برخی روش هایی که به آن طریق زن ها خلأهای روحی را پر می کند، آورده شده است. ممکن است با بعضی از آن ها یا با همه ی آن ها ارتباط برقرار کنید.
در پر کردن جاهای خالی فعالیت های اجتماعی، در این گونه موارد، این شماهستید که برای فعالیت های اجتماعی برنامه ریزی می کنید:
این شما هستید که روزنامه را می خوانید و از تئاتر، کنسرت، فیلم های جدید و برنامه های فرهنگی مطلع می شوید و او را متقاعد می کنید تا در آن ها شرکت کنید.
این شما هستید که به او پیشنهاد می دهید، آخر هفته ها را چگونه بگذرانید.
این شما هستید که از هفته ها یا ماه ها قبل برای فعالیت های مختلف برنامه ریزی می کنید.
این شما هستید که برای تعطیلات و یا مناسبت های ویژه برنامه ریزی می کنید.
این شما هستید که بیشتر تلفن ها را به دوستان، آشنایان، فامیل ها و حتی فامیل های او می زنید و دورهم جمع شدن ها را ترتیب می دهید.
این شما هستید که پیشنهاد می دهید به رستوان های تازه و متنوع بروید.
این شما هستید که صحبت راجع به جزئیات سفر را آغاز می کنید.
برای پر کردن خلأهای جنسی، این معمولاً شما هستید که اغلب تماس های جسمانی و جنسی را شروع می کنید.
این شما هستید که معمولاً اول جلو می روید تا او را در آغوش بگیرید و یا تقاضای در آغوش کشیدن می کنید.
این شما هستید که هنگام تماشای تئاتر، تلویزیون یا در سینما و یا هنگام راه رفتن در خیابان دست نامزد یا همسرتان را می گیرید.
این شما هستید که معمولاً بوسیدن را آغاز می کنید.
این شما هستید که از آن طرف اتاق می آیید تا کنار همسرتان باشید.
این شما هستید که اغلب پیشروی های جنسی را آغاز می کنید.(توجه: شاید این تنها موردی است که مردها اول این کار را شروع می کنند.)
این شما هستید که معمولاً در رختخوابتان از سمتی که خودتان می خوابیدبه سمتی که همسرتان می خوابد، می آیید تا او را بغل کنید.
پر کردن خلأهای صمیمی و نزدیکی
این شما هستید که اغلب صمیمیت را در رابطه شروع می کنید.
این شما هستید که به یاد همسرتان می اندازید، مدتی است اوقات رمانتیکی را با هم نگذاشته اید.
این شما هستید که معمولاً پیشنهاد می دهید،با یکدیگر راجع به احساس های خود صحبت کنید.
این شما هستید که موضوع تعهد و آینده را پیش می کشید.
این شما هستید که محیطی صمیمی با یک موزیک رمانتیک، شمع
و یا عصرهای ویژه را ترتیب می دهید.
این شما هستید که اغلب نامه، کارت و یا هدیه می دهید.
این شما هستید که معمولاً بعد از دعوا و یا کدورتی که پیش آمده، جلو می روید تا آشتی کنید.
پر کردن خلأ های ارتباطی
این شما هستید که وقتی با هم هستید، بیشتر حرف می زنید.
این شما هستید که سؤال های بیشتری از نامزد یا همسرتان می پرسید تا او از شما.
این شما هستید که معمولاً وقتی همسرتان ساکت است و در خودش فرو رفته، نگران می شوید و می ترسید و دور و بر او رفته و از او در مورد احساسات و افکارش می پرسد.
درحین گفتگو با نامزد یا همسرتان وقتی جوابی نمی گیرید، این شما هستید که در مورد احساساتی که او در آن زمان دارد، حدس می زنید، یعنی کار هر دو طرف مکالمه را انجام می دهید. هم فرستنده هستید و هم گیرنده.
این شما هستید که سعی می کنید، حدس بزنید نامزد یا همسرتان چه احساسی دارد.
این شما هستید که پیشنهاد می دهید همسرتان باید با رئیسش، کارمندش، مادرش، بچه هایش صحبت کند و چه مواردی هم بگوید.
پر کردن جاهای خالی خلاقیتی
این شما هستید که ایده ها و مفاهیم جدید را برای صحبت کردن و بحث کردن پیش می کشید.
این شما هستید که برای تغییرات بیشتر پیشنهاد می دهید، این تغییرات ممکن است در مورد روابطتتان، دکوراسیون خانه، اتاق و غیره باشد.
این شما هستید که نوارها و کاست های موسیقی جدید، کتاب های جدید و یا غذاهای تازه را به همسرتان پیشنهاد می دهید.
برای همگی ما پیش می آید که در تمامی این موارد شروع کننده باشیم، اما اگر به طور معمول و یا همیشه این شما هستید که این کارها را می کنید، قطعاً کم کاری های نامزد یا همسرتان را جبران نمایید.
چگونه جبران کم کاری ها می تواند رابطه ی شما را تخریب کند؟
در وجودتان انزجار زیادی انباشته می شود.وقتی با پرکردن کم کاری ها، شما رابطه ای را شروع می کنید در ابتدا خوشحال هستید، زیرا عشق و توجه زیادی را به سمت خودتان جلب می نمایید، بنابراین تصور می کنید تلاشتان ارزشش را دارد، اما در نهایت وقتی متوجه می شوید تمام بار احساسی رابطه به دوش شما است، از نامزد یا همسرتان متنفر می شوید.
سوزان و جری هنگامی که جهت مشاوره نزد من آمدند، ازدواجشان به یک بحران کشیده شده بود.سوزان شکایت کرد. «احساس می کنم همه ی وظایف بعهده ی منه.همه ی برنامه ریزی ها را من انجام می دم. همیشه من به
دوستان زنگ می زنم تا دورهم جمع بشیم.این منم که پیشنهاد میدم راجع به مشکلاتمان صحبت کنیم. با این که هفت ساله با هم ازدواج کردیم، اما فکر نمی کنم جری حتی یک بار هم مسئولیت این کارها رو به عهده گرفته باشه.»
جری پس از شنیدن شکایت های همسرش با تعجب گفت:«همیشه فکر می کردم از انجام این کارها لذت می بری و دوست داری این کارها را خودت بکنی؟ از همون موقع که باهم آشنا شدیم، این تو بودی که همه برنامه های تعطیلات را ترتیب می دادی.پس منم به این کار تو عادت کردم و فرض را بر این گذاشتم که دوست داری این مسئولیت ها به عهده ات باشه.»
به سوزان و جری کمک کردم تا الگوی ارتباطی که گرفتارش شده بودند را ببینند.سوزان به این خاطر که احساس می کرد از او حمایت و مواظبت نمی شود، از دست جری عصبانی بود و جری نمی توانست بفهمد چرا تا کتیک هایی که سوزان به کار می برده تا جری دوستش داشته باشد، حال نتیجه ی عکس دادند؟ سوزان احساس می کرد به دام افتاده و همیشه تمام مسئولیت ها بعهده ی اوست.
به همسرتان فضای کافی نمی دهید که او هم جاهای خالی را پر کند.وقتی عادت دارید، جاهای خالی را خودتان پر کنید، نامزد یا همسرتان را از این فرصت محروم می کنید که حرکتی بکند.شما از این که او از قبول مسئولیت سرباز می زند، مأیوس می شوید. بدون این که متوجه باشید، این شما هستید که به او فرصت انجام کارها را نمی دهید.
مردها موقعی احساس خوبی نسبت به خودشان دارند که مسئولیت موردی به عهدهی آن هاست و یا موقعی که خودشان کاری را شروع می کنند. بنابراین هنگامی که این فرصت را به آن ها نمی دهید، احساس می کنند از مذکر بودنشان دورمانده اند و احساس انزجار می نمایند.
آیلین و روی هم همین مشکل را داشتند.قبل از آن که به سمینارم بیایند، سه سال بود که با هم ازدواج کرده بودند. آیلین چنین گفت:«من روی را واقعاً دوست دارم، اما در مورد رابطه ی جنسی مشکل بزرگی داریم. احساس می کنم، برای روی زیاد جذاب نیستم.همیشه من شروع می کنم و پا پیش می گذارم و او نو بغل می کنم و می بوسم. او خیلی خوبه. اما ایکاش تو این زمینه کمی جدی تر بود.»
روی اعتراف کرد:«این حقیقت داره.احساس می کنم با آیلین این موضوع را جدی نمی گیرم.وقتی راجع به اون فکر می کنم می بینم، به من فرصت نمی ده و منو تحت فشار قرار میده هر وقت از سر کار بر می گردم و یا توی آشپزخانه هستم، منو تحت فشار قرار می ده. فکر نزدیک شدن به اونو هیچ وقت نمی کنم، برای این که مجبور نیستم.میدونم سعی می کنه منو اغوا بکنه.به همین دلیل تو این رابطه من تنبل شدم.»
موضوع این بود که آیلین به روی هیچ فرصتی نمی داد.در مورد رابطه ی جنسیشان هرگاه احساس خلأ می کرد، سریع می دوید و جای خالی را پر می کرد و روی هم احساس می کرد، تضعیف شده و آیلین هم احساس غیر دوست داشتنی بودن می کرد و تنها می ماند و در نتیجه هر دو از یکدیگر منزجر می شدند.
مردها به مانند روی، هنگامی که زنشان متخصص پر کردن جاهای خالی هستند، با احساسات متفاوت و ضد و نقیضی واکنش نشان می دهند.از یک طرف احساس خلاصی و راحتی می کنند و از طرف دیگر به طرزی پنهانی از این که به آن ها فرصت داده نشده کاری بکنند و جاهای خالی را پر بکنند، احساس اجحاف می نمایند.
وقتی این شما هستید که همیشه در رابطه ی خود جای خالی را پر می کنید، طرف مقابلتان را از این که عشق ورزیدن را بیاموزد، محروم می کنید. بنابراین این فرصت رشد را از او سلب می نمایید.
خودتان را گول می زنید که رابطه ی خوبی دارید، در حالی که این طور نیست. وقتی متخصص پرکردن جاهای خالی هستید، ممکن است دچار این توهم شوید که رابطه ی فوق العاده ای دارید، در حالی که این طور نیست. این اشتباه را خودم در زندگیم بارها مرتکب شده ام.بگذارید راجع به یکی از روابطم برایتان بگویم.
با مردی آشنا شدم که در این جا او را سندی خواهم نامید.هنگامی که اولین بار سندی را دیدم، فهمیدم دوستم دارد و می دانستم اوقات رمانتیک خیلی خوبی را با هم خواهیم داشت. بر طبق عادت شروع به پر کردن جاهای خالی کردم. دیدارهای فوق العاده ای ترتیب می دادم.برای او شعرها و نامه های قشنگ و پر احساس می نوشتم و در آن ها ازاحساساتم برایش می گفتم. موضوع های عمیق و فلسفی زیادی را برای مکالمه پیش می کشیدم. در رابطه با موضوع های مختلف نظراتم رابا او در میان
می گذاشتم و ساعت ها حرف می زدم.آخرین مشاهدات و دریافت هایم در روابطم با او را به اطلاعش می رساندم و این که چه مواردی می آموزم و سعی می کردم تا جایی که ممکن بود، او را با خود صمیمی کنم.
آیا سندی از تلاش هایم، جهت پرکردن جاهای خالی خوشش نمی آمد؟ مطمئنم که او بی نهایت از این کار من خوشش می آمد. چرا که به او کمک می کرد تا از آن نواحی که احساس کاستی و بی کفایتی می کند، بر حذر باشد و با آن ها روبرو نشود و برای «خود»او خیلی جذاب بود که زنی تا این حد دیوانه وار دوستش داشته باشد.
هنگامی که برای دوستانم از رابطه ام می گفتم، آن را کاملاً دینامیک می نامیدم وهمه فکر می کردند، اگر هر رابطه ای این طور باشد، پس واقعاً آن رابطه فوق العاده است.کسانی که ما را با هم می دیدند، تصور می کردند ما خیلی با هم خوشبخت هستیم. وقتی از خودم می پرسیدم، آیا ما رابطه ی خوبی با هم داریم؟ بلافاصله برای توجیه خودم به یاد سفر هیجان انگیزی می افتادم که با هم رفته بودیم و یا به یاد صمیمیت فوق العاده خوبی که هفته ی پیش داشتیم. همچنین یاد لحظه ی زیبایی که به هنگام خواندن شعری برایش داشتم، می افتادم و به خودم اطمینان خاطر می دادم که البته ما رابطه ی فوق العاده ای داریم.
یک روز سندی آمد و گفت: می خواهد مرا ترک کند.او توضیح داد:«مدتی است احساس می کند در این رابطه حضور ندارد وگفت تصمیم ندارد که مرا معطل خود بکند.»در حالی که به حرفهایش گوش می دادم، واقعاً شوکه شده بودم.چطور ممکن بود چنین اتفاقی بیافتد؟ در حالی که رابطه ی ما به نظر فوق العاده می رسید.بعد از مدتی فکر کردن به حقایقی
راجع به خودم دست پیدا کردم. حقایقی که مدت ها بود نخواسته بودم با آن ها روبرو شوم و جواب سؤالم را پیدا کنم. رابطه ام با سندی یک نمایش یک نفره با شرکت من بود که سندی فقط نقش تماشاچی را در آن ایفا می کرد. در واقع من چنان سرگرم پرکردن جاهای خالی رابطه ام بودم که هرگز از نزدیک به ماهیت آن نگاه نکرده بودم. ظاهر بیرونی رابطه ی ما ایده آل به نظر می رسید. مسافرت ها، کارت ها، خوش گذرانی ها همه بی نظیر بودند، اما رابطه مان از درون موردی کم داشت.عاملی فوق العاده ضروری و آن شرکت و مشارکت سندی و سرمایه گذاری احساسی او بود.
شما به تنهایی در قایق رابطه تان پارو می زنید؟
در زیر تمثیلی آمده است که به شما کمک می کند تا بفهمید پر کردن جاهای خالی در یک رابطه به چه معنا است.تصور کنید شما و همسرتان در یک قایق پارویی روی دریاچه هستید.شما در قسمت جلو نشسته اید و نامزد یا همسرتان نیز در قسمت عقب قایق نشسته است. هر دوی شما یک جفت پارو دارید و فرض را بر این گذاشته اید که هر دو پارو می زنید. قایق به خوبی و زیبایی تمام از عرض رودخانه حرکت می کند. با خود می اندیشید چه قایق سواری زیبایی؟ لحظه ای فرا می رسد که احساس خستگی می کنید و تصمیم می گیرید پاروزدن را متوقف نموده و کمی استراحت کنید.ناگهان قایق می ایستد و وقتی بر می گردید تا ببینید چه اتفاقی افتاده است، می بینید، نامزد یا همسرتان تمام مدت آن جا نشسته بود و هیچ کاری نمی کرده و یا خوابیده است و تمام مدت شما به تنهایی پارو می زدید و او داخل قایقتان فقط یک مسافر بوده.یا شاید هم
برگردی و ببینید، هیچ کس داخل قایق نیست و تمام مدت شما با خودتان در قایق تنها بوده اید.
وقتی تلاش می کنید جاهای خالی احساسی را در رابطه ی خود پر کنید، نامزد یا همسرتان در رابطه ی شما بمثابه یک مسافر ماند.
چه وقت سخت تلاش می کنید عاشق خوبی باشید؛ وقت این را پیدا نمی کنید که ببینید آیا به شما نیز عشق ورزیده می شود یا نه؟
چرا زن ها جاهای خالی را پر می کنند؟
زن ها به سه دلیل عادت دارند که بیشتر از آن چه به آن ها عشق ورزیده می شود، عشق بورزند و این کار را با پر کردن جاهای خالی انجام می دهند. این دلایل عبارتند از:
۱- آن ها احساس می کنند عشق چیزی است که باید بدستش آورد و برای کسب آن، مثل پول باید کار کرد. اگر احساس می کنید استحقاق دوست داشتن زیاد را ندارید، مگر این که در قبال آن کاری کرده باشید، تا به دستش بیاورید. مجبور خواهید بود در روابطتتان با مردها مرتباً جاهای خالی را پر کنید. شاید در کودکی دوست داشته نمی شدید. شاید در کودکی مجبور بودید سخت تلاش کنید تا به خود و یا والدینتان ثابت کنید دوست داشتنی هستید.شاید مثل من به این نتیجه رسیدید که در کودکی اگر عشق کافی بورزید، مردانی که دوستشان دارید ترکتان نخواهند کرد. به هر دلیلی که این کار را می کنید، نتیجه همیشه یک چیز است:شما
متخصص تلاش سخت برای کسب عشق می شوید.
۲- احساس می کنید اگر جای خالی را پر نکنید؛ رابطه تان بهم می خورد. اگر در گذشته مدام با مردهایی بودید که از لحاظ احساسی تنبل بوده اند و یا همیشه شاهد بوده اید چگونه مادرتان جاهای خالی را برای پدرتان پر می کرده، ممکن است باور کنید، چنان چه شما نیز این کار را نکنید، رابطه تان پایان یافته و یا چندان هم ارضاء کننده نخواهد بود! ممکن است در رابطه ای باشید، یا کمتر از آن چه که استحقاقش را دارید و یا همسرتان از لحاظ احساسی و عاطفی درگیر است، این وضع را تحمل می کنید؟ با پر کردن جاهای خالی ممکن است این وضع را جبران نمایید و سپس نگاهی بیاندازید و ببینید، همه چیز خوب است و خودتان را متقاعد کنید که عشق کافی دریافت کرده اید.
زن ها از خلأ تنفر دارند.
آیا تا به حال واردآپارتمان مردی شده اید که اسباب و اثاثیه اش را خوب نچیده باشد و پیش خودتان فکر کنید، باید دکوراسیون منزلش را تغییر بدهم تا بهتر بشود؟ هرگاه در کنار عده ای غریبه که با هم صحبت نمی کنند، نشسته اید و احساس اجبار کنید که حتماً باید سرصحبت را با یکی از آن ها باز کنید؛ آیا بسختی می توانید کشوها یا کمدها را کاملاً خالی رها کنید؟ آیا احساس می کنید، باید در هر فضای خالی، چیزی جای بدهید؟ اگر میزی با دو بشقاب و چنگال ببینید بدون گلدان گل در وسط ،میز به نظرتان لخت و خالی می آید؟
چنان چه به هر یک از سؤال های بالا پاسخ مثبت دادید، پس می توانید
این موضوع را درک کنید.زن ها از خلأ متنفر هستند. آن ها دوست دارند جاهای خالی را پر کنند و همه ی موارد را به هم مربوط کرده و جایی که موضوعی نیست موضوعی بیافرینند.عقیده ی من بر این است که این عمل ما از همان میل غریزی و نیاز طبیعی ما به زاییدن، ایجاد صمیمیت، تولید زیبایی، مکالمه و غیره پدید می آید.
در روابط، زن ها احساس می کنند انگیزه ای آن ها را به این سمت می کشاند که جاهای خالی را پر کنند.سکوت را با کلمات، فاصله را با اتصال، وقت را با فعالیت و جدایی را با عشق پر کنند. این که ویژگی فوق العاده ای است و قابلیت ما در انجام این کار آن هم به این خوبی، یک استعداد محسوب می شود، اما وقتی زیاد از حد این کار را بکنیم، ممکن است روزی چشممان را باز کرده وببینیم به تنهایی مشغول پارو زدن هستیم.
بیش از آن چه که به ما عشق ورزیده می شود، عشق نورزیم
۱- ممکن است در حین خواندن این مقاله از خودتان بپرسید، آیا من هم در روابطم جاهای خالی را پر می کرده ام؟ اگر جوابتان مثبت بود، یک روش ساده برای خلاصی از این الگو ناسالم، این است که دست از پارو زدن بردارید.
بله درست است، تنها پارو نزنید؛ برنامه ریزی نکنید؛ برای در آغوش کشیده شدن پیش قدم نشوید؛ رابطه جنسی را شروع نکنید؛ مکالمات صمیمی را شما شروع ننمایید.دست از همه چیز بکشید و ببینید چه اتفاقی می افتد. اگر مشاهده کردید دیگر روابط جنسی تعطیل شد، هیچ جا
میهمانی نمی روید و دیگر روابط صمیمی با همسرتان ندارید یا دیگر درباره ی موضوعات مهم با نامزد یا همسرتان صحبت نمی کنید و توجه زیادی از جانب او نمی گیرید؛ مطمئن باشید مشغول پر کردن جاهای خالی بوده اید و نامزد یا همسرتان سهم خودش را انجام نمی داده است.پس وقت آن رسیده، اقدامی صورت دهید.از تمامی مواردی که فقط شما جاهای خالی را پر می کردید، لیستی تهیه کنید.
شاید تعجب کنید، اما همان طور که گفتم خودم معتاد به پر کردن جاهای خالی بودم و در حال حاضر در حال بهبودی از این وضع می باشم. لیستی تهیه کرده ام و هر روز آن را می خوانم، فقط برای این که به خودم یادآوری کنم که چه کارهایی را نباید انجام بدهم. باور کنید چندان هم ساده نیست. گاهی اوقات وسوسه می شوم آخرهفته ها را طبق عادت گذشته از قبل برای خودم و همسرم برنامه ریزی کنم و یا هر پنج دقیقه به پنج دقیقه به او بگویم، دوستش دارم و یا لحظات خالی بین مکالماتمان را با حرف زدن پر کنم. وقتی متوجه می شوم نزدیک است یکی از همان کارهایی که در لیستم آورده ام را انجام بدهم، همانجا می ایستم و چشمانم را می بندم و در ذهنم خود را در آن قایق یک نفره ای که در گذشته سوار می شدم؛ مجسم می کنم و خود را مجبور می کنم، هیچ کدام از آن کارها را انجام ندهم. این لیست به شما هم کمک می کند که از این عادات خود آگاه شوید.
به نامزد یا همسرتان نیز فرصت دهید، تا او هم جاهای خالی را پر کند.این دومین مرحله از این فرآیند محسوب می شود.یعنی باید منتظر نامزد یا همسرتان بمانید تا او به طور خودکار به سمت شما بیاید، در عوض
این که شما به طرف او بروید.لحظات سکوت و توقف را در مکالماتتان تحمل کنید و اجازه بدهید، موضوعی را پیش کشیده و صحبت کند. همیشه رابطه ی جنسی را شما شروع نکنید. این فرصت را بدهید تا او شما را اغوا نماید.آخر هفته را بدون برنامه ریزی از قبل، رها کنید و وقتی از شما می پرسد چه کار می خواهید بکنید، این طور جواب بدهید: تو یک برنامه ریزی بکن تا ذوق زده بشوم. این حرف را از من بپذیرید.ممکن است لازم باشد تمام خویشتن داری تان را به کار ببرید تا که موفق به انجام این مراحل شوید. من چنان به پر کردن جاهای خالی عادت دارم که عملاً خودآگاه و هوشیارانه تلاش می کنم تا دست از این کار بکشم.هنگامی که ازپر کردن جاهای خالی دست بر می دارید، موارد زیر اتفاق می افتد:
۱- همسرتان پاروها را به دست گرفته و شروع به پارو زدن می کند.
۲- کم کاری و بی علاقگی همسرتان به رابطه اش کاملاً فاش خواهد شد و ملاحظه خواهید کرد، رابطه تان به سرعت از هم پاشیده می شد.
اگر دست از پر کردن جاهای خالی بردارید، مطمئناً در این کار ریسکی نهفته است. ممکن است متوجه شوید، تنها با خودتان در رابطه بوده اید. ممکن است بفهمید نامزد یا همسرتان چیز زیادی ندارد تا به شما بدهد. ممکن است بفهمد حتی به این نتیجه برسید از این که فقط عاشق خوبی بوده اید، لذت می برید و این که او را دوست ندارید، بلکه عشق ورزیدن را دوست دارید. اما مسلماً ارزشش را دارد که این ریسک را بکنید.
۳- اطمینان حاصل کنید زندگیتان با فعالیت های پر انرژی و ارضاء کننده، به اندازه ی کافی پر شده است و رابطه تان را به عنوان تنها فعالیت پر انرژی نمی دانید، هرچه مستقل تر و متکی به نفس تر باشید، کمتر انتظار
دارید رابطه تان شما را ارضاء کند. رؤیاهای شخصیتان را تعقیب کنید. از خودتان خوب مواظبت نمایید و مطمئن شوید به همان اندازه که شما به نامزد یا همسرتان عشق می ورزید، او هم به شما عشق می ورزد.
۴- در مورد پر کردن جاهای خالی با مرد زندگیتان به گفتگو بنشینید. اگر یک الکلی بودید و قصد داشتید ترک کنید، می دانستید برای بهبودیتان لازم است که طرف مقابلتان را ازالکی بودنتان آگاه کنید تا که بتوانید کمک های لازم را به موقع از او دریافت نمایید.نظیر همین موضوع در پر کردن جاهای خالی نیز صادق است. روش های مورد علاقه تان را با نامزد یا همسرتان در میان بگذارید و از او کمک بگیرید.هرگاه دیدید، مشغول پر کردن جاهای خالی هستید، مچ خود را بگیرید، سپس به او بگویید می خواهید برایتان چه کاری انجام دهد. ترتیبی اتخاذ کنید تا بار احساسی رابطه تان، بین هر دو شما تقسیم شود.
این یکی از بهترین مراحل عشقی است که استحقاق آن را دارید. در ابتدا ممکن است در مقابل این روش مقاومت کنید. ممکن است بترسید که مبادا دیگر مانند گذشته به او عشق نورزید. بنابراین مطمئن شوید که این اطلاعات را به دقت با او در میان گذاشته اید و به همین دلیل خواندن این مقاله را به نامزد یا همسرتان پیشنهاد دهید. امیدوارم نامزد یا همسرتان نیز مایل باشد در خلق رابطه ای سالم تر و متعادل تر تلاش کند و عشقی که خواهان آنید را بدست بیاورید.
بر سر سلطان قلب ها چه آمد؟
سال ها وقت صرف کردم تا مهارت های لازم جهت رابطه ای موفق، پر
مهر و صمیمی را پیدا کنم، اما یکی از نقاط کوری که در این زمینه داشتم، پر کردن جاهای خالی بود.در واقع این یکی از همان مواردی بود که مایل نبودم با آن روبرو شوم. وقتی متوجه شدم در روابطم، این من بودم که بیشتر عشق می ورزیدم، خود را متعهد کردم، دیگر هرگز برای بدست آوردن عشق بیش از حد تلاش نکنم و حالا از این بابت که همسرم به اندازه ای که من او را دوست دارم، اونیز مرا دوست دارد، بسیار خوشحالم.
برای اولین بار درزندگیم به همان اندازه که من برای عشق ورزیدن تلاش می کنم، همسرم هم به همان اندازه تلاش می کند. هنوز که هنوز است، گاهی اوقات این طور فکر می کنم که برای بدست آوردن عشق باید سخت تلاش کرد. خوشبختانه همسرم در این گونه مواقع به من یادآوری می کند که این قدر به تنهایی و یک نفره سخت پارو نزنم.
یک روز من و همسرم راجع به عشق و صمیمیت مشغول صحبت بودیم و من مرتباً می گفتم:چقدر در این رابطه ها درس گرفته ام و همچنان سخت مشغول کار بر روی خودم هستم.ناگهان او جلو آمد و دستانم را گرفت و با صدایی آرام گفت:«باربارا مجبور نیستی، این قدر در تعقیب عشق باشی.» این کلمات در اعماق قلبم نفوذ کرد و به دلم نشست و ناخودآگاه اشک از چشمانم سرازیر شد. اشک تأسف به خاطر این که دختر کوچولوی درون من هنوز این طور باور داشت که برای این که دوست داشتنی باشی، باید سخت تلاش کنی و اشک شادی به عنوان هدیه ی فوق العاده ای که به خودم دادم. برای این که تصمیم گرفتم دیگر برای عشق گدایی نکنم و نهایتاً برای این هدیه ی گران قدر زندگی که به من داده شده بود ادامه دهم، مخصوصاً با مردی با ظرفیتی فوق العاده بالا برای عشق ورزیدن.
www.rasekhoon.net

۱۳۹۰ آبان ۳۰, دوشنبه

نگاهی علمی به مفهوم و تاریخچه الگو سازی و مدلپردازی


مفهوم مدل
مدل شامل سامانه ای از گزاره ها بوده که یک شی دیگر را مشخص می کند. شی مشخص شده «شی اصلی» یا «شی منشاء»[26] و شی مشخص کننده را «مدل»[27] می نامیم.
مدل‌ها دو نوع هستند: ذهنی[28]، غیر ذهنی[29]
مثال: مصداق هایی از مفهوم مدل: نقشه یک ساختمان
مدل‌ها دو کاربرد دارند: مشخص سازی[30]، شبیه سازی[31]. ممکن است یک مدل تنها برای مشخص سازی مفید باشد یا برای شبیه سازی. یا اینکه هر دو کاربرد را داشته باشند.
مثال:

برای مشخص سازی برای شبیه سازی
مدل ذهنی
نقشه یک ساختمان
الگوی سازه یک سد که برای شبیه سازی رایانه ای ساخته می شود.
مدل غیر ذهنی
ماکت منظومه شمسی
هواپیمای کوچکی که برای آزمایش درتونل باد ساخته می شود.

سایر کاربردهایی که مدلها دارند به دو کاربرد فوق باز می گردد. کاربردهایی مانند: پیش بینی, کنترل, آموزش و ...

مشخص سازی دو مصداق عام دارد: تعریف[32]، توصیف[33]. مشخص سازی یک شیء ذهنی را «تعریف» و مشخص سازی یک شیء غیر ذهنی را «توصیف» می نامیم.
یک شیء با دو مدل می تواند مشخص شود: مدل غیر ذهنی، مدل ذهنی.
  • مدل غیر ذهنی: در مواردی می توان یک شیء ذهنی را با یک مدل غیر ذهنی تعریف یا یک شیء غیر ذهنی را با مدل غیر ذهنی توصیف کرد. اگر شیء غیر ذهنی باشد مدل غیر ذهنی، شی ای یکسان یا مشابه با آن است. مدل غیر ذهنی ممکن است در اندازه واقعی یا مقیاس کوچکتر باشد. اگر شیء ذهنی باشد، مدل غیر ذهنی، یک مصداق غیر ذهنی از آن است.
  • مدل ذهنی: در مواردی می توان یک شیء ذهنی با یک مدل ذهنی تعریف و یا یک شیء غیر ذهنی را با یک مدل ذهنی توصیف کرد.

مدل ها دو نقش می توانند داشته باشند: اثباتی[34]، ارزشی[35]. مدل اثباتی حاصل شناسایی[36] و مدل ارزشی حاصل طراحی[37] است.[38] اثباتی یا ارزشی بودن مدل در ماهیت آن تاثیری نمی گذارد. اگر مدل نقش اثباتی داشته باشد، حالت اشیایی که هستند ( در گذشته، حال، آینده) را مشخص کرده و اگر همان مدل نقش ارزشی داشته باشد، حالتی که اشیایی باید داشته باشند (در گذشته، حال ، آینده) را مشخص می کند.

تناظر بین شی اصلی و مدل

لحاظ نشدن تمامی اجزاء و روابط شی اصلی در مدل , تقلیل[39] نامیده می شود. مدل حاصل از توصیف معمولا تقلیل یافته[40] است. به عبارت دیگر تمام مشخصات شی ای را که مشخص شده در بر ندارد. تقلیل شی اصلی گاهی به دلیل عدم امکان وگاهی به دلیل عدم لزوم درج همه مشخصات در مدل صورت می گیرد. البته تقلیل گرایی[41] ممکن است منشاء خطا شود. یکی از این خطاها, خطای رویکرد تجزیه گرایانه[42] در روش تحقیق است که سامانه را به مجموعه تقلیل می دهد. اگر شی اصلی مصداق سامانه باشد, مدل هم باید مصداق سامانه باشد. در رویکرد سامانه ای این خطا برطرف می شود هرچند که برخی ازروابط در مدل حذف می شوند.

قالب های نمایش مدلهای ذهنی

قالب های[43] متعددی برای نمایش مدلهای ذهنی طراحی شده اند. هر کدام از این قالب ها، کاربرد خاصی داشته وگاهی لازم است برای مشخص سازس یا شبیه سازی یک شیء, چند مدل با قالب های متفاوت تدوین گردند.
 هر قالب ها 3 مشخصه دارد: نگرش[44]؛ صورت؛[45]؛ نوع, سطح و مقدار مشخصاتی را که ارایه می دهد . قالب هایی که از یک نگرش استفاده می کنند اما صورتها و یا مشخصات متفاوتی ارایه می دهند, سبک های[46] متفاوت از یک نگرش محسوب می شوند.
  • مشخص سازی موضوع یک هدف با الگوی غیر ذهنی می توان شی ای مشابه و گاهی همان شیء را مشخص کرد[72]. شیءمشابه ای که مدل غیر ذهنی قرار می گیرد اسوه می نامیم.
مثال:

مثال
مدل غیر ذهنی نشان دادن کتابی که باید برداشته شود
مدل ذهنی متغییرهای حالت یک متغیره نرخ بیکاری ( طبق تعریف سازمان آمار ----
چند متغیره  خانه ای با زیر بنای 120 متر مربع، سه خوابه، دارای گاز و تلفن.
نقشه صنعتی نقشه پرسپکتیو قطعه ای که باید با تراشکاری ساخته شود.


مفهوم مدل‏سازی و شبیه سازی

شبیه سازی یکی از روش های تحقیق[1] می باشد. در روش تحقیق آزمایشگاهی، در فضای عینی مداخله می شود (مانند تحقیقی که در یک آزمایشگاه شیمی انجام می شود.) اما در شبیه سازی مداخله در ورودی های یک مدل که در فضای ذهنی قرار دارد می باشد. در شبیه سازی این امکان وجود دارد که یک مدل بارها با پارامترها و متغیرهای متفاوت اجرا شود و نتایج مختلفی حاصل شود.

برخی از کاربردهای شبیه سازی عبارتند از:
  • پیش بینی در مسایلی از قبیل جمعیت شناسی و نوع و ترکیب جمعیتی آینده.
  • ساخت و گسترش ابزارهای جدیدی که تواناییهای بشری را دارا باشند و جایگزین کارهای انسانی بشوند، مانند سیستم های خبره که برای شبیه سازی مهارت خبرگانی نظیر پزشکان و زمین شناسان و شیمیست ها به کار می رود.
  • از شبیه سازی در آموزش و یادگیری استفاده می شود مثلا شبیه سازی پرواز با هواپیما برای خلبانان نوآموز می تواند آموزنده و مفید باشد همچنین شبیه سازی اقتصاد ملل مختلف برای اقتصاددانان کاربردی خواهد بود.
  • از کاربردهای دیگر شبیه سازی می توان به ایجاد سرگرمی و بازیهای کامپیوتری اشاره کرد که از آن جمله بازی ماکسیس سیم سیتی[2] می باشد که به کاربر این امکان را می دهد که مانند یک شهردار, شهر را اداره و مدیریت کند.


[1] methodology
[2] Maxis SimCity
به عبارت دیگر ایجاد و انتخاب مدل‌‌ها را مدل‌سازی نامیده اند .مدل‌سازی یکی از تکنیک‌های ذهنی بشر می‌باشد که نه تنها برای اهداف علمی، بلکه برای انجام امور روزمره بشر به دفعات مورد استفاده قرار می‌گیرد. در مدل‌سازی ابتدا اجزای محیط واقعی انتخاب شده و متناسب با هدف مورد نظر از مدل‌سازی خصوصیاتی از هریک از اجزای واقعی انتزاع می‌شود. به عبارت دیگر، یک پدیده از اجزای متعددی تشکیل شده است که دارای ارتباطاتی با یکدیگر هستند؛ برای فهم این ارتباطات باید تصوری از اجزا و نحوه ارتباط انها با یکدیگر در ذهن پرورش داده و به صورتی نظام مند برای تعامل با جنبه‌های آن تلاش نمود. مفهوم مدل‏سازی که در علوم مختلف به کار می‌رود تلاشی است در این جهت. کارکرد یک مدل، تسهیل نحوه‌ی نمایش اجزای یک پدیده است، به طوری که نماینده‌ی ویژگی‌های عمده‌ی آن پدیده باشد.رابطه‌ی بین مساله‌ی واقعی، مدل و راه‌حل در شکل زیر نشان داده شده است:
نکته قابل توجه در مدل‏سازی عدم تطابق کامل آن با واقعیت است و همواره باید این سوال را پرسید که آیا مدل نشان دهنده واقعیت موجود هست یا خیر؟

 اهداف مدل‏سازی

  • درک رفتار سیستم: مدل امکان مشخص کردن ساختار و رفتار سیستم را می دهد.
  • بصری کردن و امکان کنترل معماری سیستم
  • درک بهتر سیستم
  • مدیریت ریسک سیستم: مدل تصمیم های گرفته شده را مستند می نماید
توجه: سیستمهای بزرگ و پیچیده به این دلیل مدل‏سازی می شوند که نمی توان با کلیت سیستم ارتباط برقرار کرد.قابلیت انسان برای درک پیچیدگی محدود است و با مدل‏سازی در هر زمان روی یک جنبه از سیستم تمرکز می شود.
 روش‌های مدل‏سازی
  • روش همومورفیک یا روش تحلیلی(‏analytical‏): در این روش روابط بین اجزاء و مقادیر آنها مشخص است و یا به اصطلاح به کل سیستم مسلط هستیم. 
  • روش تجربی(‏experimental‏)‏: در این روش اطلاعاتی در مورد روابط و اجزای سیستم مشخص نیست و یا نمی‌خواهیم از آنها استفاده کنیم. این روش از نوع تکرار شونده است. ‏ 
  • روش تلفیقی (‏compositional‏)‏: این روش در واقع تلفیقی از دو روش بالا است. در این روش ما اطلاعات کاملی از کل سیستم نداریم ولی اطلاعاتی در مورد ساختار آن داریم.

 فرآیند های مدل‏سازی و شبیه‌سازی

فرآیند مدل‏سازی سیستم
برای تجزیه و تحلیل سیستم تحلیلگر باید
– اطلاعات گوناگونی به روشهای مختلف باید جمع آوری نماید.
– این اطلاعات باید به نحوی ساماندهی شود که تحلیلگر بتواند با روشی منظم، سیستم مورد مطالعه را به اجزای کوچکتر تقسیم و روابط بین آنها را بررسی کند تا مساله، مشکل یا علت های آن را بشناسد.
– سپس اجزای مزبور را دوباره به صورتی یکپارچه در قالب اصلی آن جمع کند.
این موضوع نیازمند مدل‏سازی است. در این زمینه مدل های تصویری به کار می رود زیرا:
– تحلیلگران به تجربه دریافته اند که اشکال از کلمات بهترند یعنی قدرت مبادله اطلاعات بیشتر و سریعتری نسبت به کلمات دارند.
– تشریح فعالیتها به کمک کلمات قابل تفسیر است و شکاف اطلاعاتی ایجاد می نماید.
 فرآیند مدل‏سازی سیستم در شکل زیر نشان داده شده است.

 
مراحل انجام شبیه سازی
  • تعریف مسأله ، چارچوب کار
  • تعیین هدف یا اهداف مسأله
  • مدل‏سازی
  • گردآوری اطلاعات
  • برنامه نویسی
  • بررسی صحت مدل Verification
  • بررسی اعتبار مدل Validity
  • طرح آزمایشی
  • اجرای برنامه
  • تعداد اجرای بیشتر
  • مستندسازی و ارائه نتایج
  • کاربرد
 در نمودار زیر مراحل کامل یک شبیه‌سازی آورده شده است.

نظریه‌ها برای مدل‏سازی

در این بخش هشت نظریه برای مدل‏سازی و شبیه سازی سامانه های انسانی مورد بررسی قرار می گیرد:
  • چند کارگزار[1]
  • ماشینهای سلولی[2]
  • شبیه سازی چند سطحی[3]
  • شبیه سازی مونت کارلو[4]
  • شبیه سازی تحلیل خرد[5]
  • مدل های صف[6]
  • مدل های یادگیر و تکاملی[7]
  • پویایی های سامانه و مدل های جهانی

چند کارگزار

روشی است برای سیستم هایی که دارای مشخصات زیر می باشند:
1- سیستم شامل مجموعه ای از کارگزارها[8] که با هم در ارتباط هستند می باشد.
2- رفتار و خصوصیات کل سیستم متفاوت از مجموع رفتارهای کارگزارها می باشد.
در مدل‏سازی با ابزارهای ریاضی مساله ی سابقه و تجربه ی رفتار کارگزار را نمی توان در نظر گرفت. اهداف محققین مدل های مبتنی بر کارگزار [9] به چهار شکل می باشد: تجربی , اصولی, اکتشافی, روش شناختی.
  • تجربی: چرا بعضی قواعد و مقررات شکل گرفته می شود و عرف می شودحتی بدون این که کنترلی به صورت مرکزی و از بالا بر آن باشد، شبکه های داد و ستد، همکاری چند جانبه و متقابل.
  • اصولی: چگونه می توان از مدل های مبتنی بر کارگزار برای کشف و ایجاد طرح های مناسب استفاده کرد؟ مانند قوانین رای گیری، سیستم های مزایده و قوانین اجرایی.
  • اکتشافی: چگونه می توان به بینش بهتری پیرامون مکانیزم های علّی در سیستم های اجتماعی دست یافت.
  • روش شناختی: چطور می توان به بهترین شکل برای محققین مدل های مبتنی بر کارگزار روشها و ابزاری را که نیاز دارند تا مطالعات دشوار سیستمهای اجتماعی را از طریق آزمایشات محاسباتی کنترل شده به سرانجام برسانند فراهم آورد.

ماشین های سلولی

مجموعه بزرگی (میلیونی) از سلول ها که در فضای یک بعدی، دو بعدی وحتی سه بعدی در کنار یکدیگر در شکل شبکه ای قرار دارند. هر سلول دارای دو وضعیت روشن و خاموش می باشد. در هر گام زمانی وضعیت هر سلول بر اساس قوانینی که خود قوانین وابسته به شرایط قبلی همان سلول وسلول های مجاور می باشد تعیین می شود. این روش برای مدل‏سازی برخی رخدادهای اجتماعی از قبیل مدل‏سازی پخش شایعه در جامعه مفید می باشد.
قواعد ماشین های سلولی عبارتند از:
  • هر سلول زنده اگر دارای دو یا سه همسایه زنده باشد زنده خواهد ماند.
  • هر سلول زنده اگر دارای بیش از سه همسایه زنده باشد خواهد مرد.
  • هر سلول زنده اگر دارای کمتر از دو همسایه زنده باشد خواهد مرد.
  • هر سلول مرده اگر دقیقاً دارای سه همسایه زنده باشد زنده خواهد شد.
به عنوان مثال در مدل‏سازی پخش شایعه در ابتدا دو فرض را این گونه در نظر می گیریم:
  1. اگر سلولی سفید بود خبر را نشنیده واگر همسایه اش سیاه بود، او به احتمال خاصی خبر را می شنود و به رنگ سیاه در خواهد آمد.
  2. اگر سلولی سیاه بود به همان رنگ باقی خواهد ماند.
حال اگر این درجه احتمال را به صورت تصادفی و در فاصله ی صفر تا نود و نه انتخاب کنیم ملاحظه می شود که در مقادیر احتمالی کوچک، سرعت گسترش شایعه کاهش می یابد ولی در میزان گسترش تفاوتی ایجاد نمی شود .
در حالت اول فرض شده است که هر سلول پس از شنیدن شایعه ( سیاه شدن ) آن را فراموش نخواهد کرد. حال فرض زیر را هم می توان به آن اضافه نمود.
  1. اگر سلولی سیاه بود با احتمال معینی سفید خواهد شد.که در این حالت اگر فرض احتمال فراموشی خبر کمتر از احتمال انتقال خبر باشد باز هم بعد از فراموش شدن خبر مجدداً خبر توسط همسایه های سلول منتقل می شود .

شبیه سازی چند سطحی

جمعیتی با خصوصیاتی همچون نرخ مرگ ومیر، توزیع جنسی، اندازه و ..., شامل افرادی با خصوصیات خاص مانند جنس، رفتارهای سیاسی، در آمد سالانه و ..., می باشد. رفتارها وخصوصیات جمعیت وابسته به مجموع رفتارها وخصوصیات اشخاص می باشد. در این تکنیک مدل‏سازی اشخاص توانایی تأثیر غیر مستقیم بر یکدیگر را دارند. و هر شخص می تواند فضا ومحیط مربوط به خود را تغییر دهد.
فرآیند شبیه سازی چند سطحی :
1- تعیین وتشخیص اجزاء وقسمت های واقعی سیستم واهداف مدل‏سازی.
2- تشخیص ارتباطات بین اجزاء سیستم.
3- تشخیص خصوصیات وصفات اجزاء سیستم.
4- شناسایی وبازیافت قوانین مربوط به بخشی که مدل‏سازی خواهیم کرد.
5- تبدیل ترکیب قوانین برداشت شده به زبان رسمی وقراردادی.
6- اجرای برنامه شبیه سازی.

شبیه سازی مونت کارلو

شبیه سازی مونت کارلو به صورت وسیعی در مدل‏سازی پدیده‌ها با مقادیر قابل توجهی عدم اطمینان در ورودی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد مثل: محاسبه ریسک در تجارت (نمونه کاربرد آن در اقتصاد، مدل‏سازی تصادفی است)استفاده کلاسیک از این روش‌ها برای ارزیابی و محاسبه انتگرال‌های معین، به طور خاص برای انتگرال‌های چند بعدی باشد با شرایط مرزی پیچیده، استفاده می‌شود.
روش‌های مونت کارلو همچنین برای محاسبه ارزش سرمایه شرکت‌ها، ارزیابی سرمایه پروژه‌ها نیز استفاده می‌شود.

برخی از زبان ها و نرم افزار های مدل‏سازی و شبیه سازی

 نِت لوگو

[1]
ابزاری برای شبیه سازی پدیده های طبیعی و اجتماعی می باشد و مناسب برای گسترش مدل‏سازی سیستم های پیچیده می باشد. همچنین برای شبیه سازی، محیطی بسیار ساده را فراهم آورده است. در این نرم افزار دهها مدل برای نمونه شبیه سازی شده است که قابل اجرا و تغییر می باشد در زمینه های مختلف پزشکی، زیست شناسی، فیزیک، شیمی، ریاضیات و علوم کامپیوتر، اقتصاد و جامعه شناسی. نویسنده این نرم افزار یوری ویلنسکی[2] می باشد که مبتنی بر زبان جاوا نوشته شده است و در سیستم عامل ویندوز قابل اجرا می باشد. این نرم افزار محصول دانشگاه نورث وسترن [3]واقع در شیکاگو می باشد.
به عنوان نمونه به توضیح مختصر دو مدل می پردازیم:

 مدل توزیع ثروت

در این مدل توزیع ثروت شبیه سازی شده است. اصطلاح "غنی تر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقرا" در بحث توزیع نا عادلانه ثروت مطرح می باشد.
در این مدل میزان گندمی که هر فرد بدست می آورد ملاک میزان ثروت او می باشد، گندم برای خوراک فرد استفاده می شود.
در ابتدا مدل با یک توزیع ناهمگون ثروت شروع می شود. افراد بصورت تصادفی در یک محدوده فرضی پراکنده می شوند که هر منطقه حاصلخیزی خاص خود را دارد و هر فرد در هر مکانی که قرار دارد به جستجوی گندم می پردازد در نتیجه میزان گندم متفاوتی عاید افراد می شود.
پارامترهای این مدل که قابل تغییر می باشند عبارتند از:
  • تعداد جمعیت
  • میزان گندم مصرفی هر فرد در هر بازه زمانی
  • طول عمر هر فرد (بعد از مرگ هر فرد یک نفر جایگزینش می شود)
  • میزان حاصلخیزی زمین
  • دوره زمانی رشد گندم
 در این مدل از نمودار لورنز و ضریب جینی برای تشخیص عادلانه بودن توزیع ثروت استفاده می شود همچنین از دو نمودار برای نمایش میزان جمعیت اقشار مردم شامل : ضعیف - متوسط - قوی استفاده می شود.

 ترافیک

مدل بسیار ساده ای از عبور و مرور اتومبیل ها در یک خیابان یک طرفه که دارای یک باند می باشد. در این مدل فرضیات مربوط به رفتارهای هر اتومبیل بدینصورت است که : در صورتیکه در جلوی هر اتومبیل، اتومبیل دیگری در حال حرکت باشد خودرو عقب اقدام به کاهش سرعت تا رسیدن به سرعت خودرو جلو می نماید؛ در صورت عدم وجود خودرو در جلوی هر اتومبیل سرعت افزایش می یابد.
در این مدل مواردی از قبیل تصادف، واژگونی و موانع جاده و بطور کلی حوادث تعریف نشده است.
پارامترهای این مدل عبارتند از:
  • تعداد خودروها
  • میزان شتاب هر ماشین برای افزایش سرعت
  • میزان کاهش سرعت نسبت به خودرو جلو

ناگفته نماند که در نرم افزار نت لوگو مدلهای ترافیکی که دارای دو باند می باشند نیز تعریف شده است. 


میموس 

[1]
زبان توصیف مدل ها و قالبی برای شبیه سازی مدل ها می باشد. اولین محیط شبیه سازی در دنیا می باشد. این زبان برای گسترش مدل‏سازی های علوم اجتماعی وتوصیف مقادیر غیر خطی ومسایل کیفی اثرات آشوبی، و فرآیند تولد ومرگ استفاده می شود. میموس محصول دانشکده علوم کامپیوتر دانشگاه کابلنز- لاندا[2] کشور آلمان می باشد که توسط میشل مورینگ[3] ساخته شده است.
این زبان تحت سیستم عامل یونیکس به صورت سرویس دهنده / سرویس گیرنده[4] , اجرا می شود.


[1] MIMOSE: MIcro and multilevel MOdeling SoftwarE 
[2] Koblenz - landau
[3] Michael Moehring
[4] client/server

اِنی- لاجیک

[1] ابزاری برای شبیه سازی چند بعدی می باشد؛ این نرم افزار کاربر را قادر می سازد تا مباحث سیستم های دینامیکی و سیستمهای مبتنی بر کارگزار[2] و مسایل گسسته را با هم ترکیب کند.
نرم افزار اِنی- لاجیک بر خلاف ابزارهایی که تا کنون معرفی شده است رایگان نمی باشد. به همین دلیل تنها این امکان وجود دارد که از نسخه 15 روزه آن که بصورت رایگان است و تنها امکان خواندن و اجرا کردن را دارد استفاده نمود و اطلاعات بیشتری نمی توان بدست آورد. این نرم افزار حاوی مدلهای مختلف در حوزه های متفاوت که برای مثال آورده شده است می باشد. برای نمونه به یک مورد از آنها اشاره می کنیم:

پویایی های شهری

[3] شهر مفروضی به 5 منطقه با خصوصیات متفاوت تقسیم شده است هر منطقه در بردارنده خانه ها, اعضای خانواده ها, شرکت ها و کارکنان آنها و راههای ارتباطی می باشد.
اعضای خانواده می توانند در شرکت ها کار کنند. همچنین این امکان وجود دارد که بر اساس میزان احساس راحتی در بین افراد خانواده, اعضاء خانواده از هم جدا شوند و یا به هم بپیوندند. برای کارکنان شرکت امکان تعویض محل کار و شغل بر اساس میزان رضایت و راحتی شان فراهم است. امکان جابجایی منزل برای خانواده ها وجود دارد که برای این کار فاکتورهای نرخ اجاره, نرخ حمل و نقل و دستمزد مورد توجه شان قرار می گیرد.
با افزایش سطح رفاه در خانواده امکان نقل مکان به منطقه مسکونی بهتر فراهم می شود و در صورت نیاز اقدام به خرید اتومبیل نیز می نمایند.
عبور و مرور افراد با وسیله نقلیه عمومی و یا شخصی صورت می گیرد و در زمان برگشت افراد از محل کار به منازل شاهد بروز اوج ترافیک خواهیم بود. در این مدل مساله استفاده از اتومبیل و تولید گاز CO2 مد نظر قرار گرفته است.


[1] Any Logic
[2] Agent-Base
[3] Urban Dynamics

مِیسِن

[1] ابزاری برای شبیه سازی چند کارگزاره و همچنین برای نیازهای معمولی تر شبیه سازی دارای مجموعه ای از مدل ها می باشدو در برگیرنده ی ابزارهای تصویر سازی به صورت دو بعدی و سه بعدی می باشد این محصول حاصل همکاری دانشگاه جورج میسون [2] بخش لابراتوار محاسبات تکاملی و مرکز مربوطه به پیچیدگی های اجتماعی از جمله شبیه سازی ترافیک شهری برای بهبود جریان ترافیک از دیدگاه چند کارگزاره و به طور خاص برای مسایل و مشکلات ترافیک مانند شلوغی های غیرمنتظره ( پایان یافتن مسابقه ی فوتبال در یک ورزشگاه ) مناسب می باشد.

سوارم

[3]  یک بسته نرم افزاری برای شبیه سازی چند کارگزاره سیستم های پیچیده می باشد. این نرم افزار توسط موسسه سانتا فی[4] تولید شده وبرای شبیه سازی مجموعه ای ازکارگزار ها که دارای ارتباط هم زمان با هم می باشند طراحی شده است.

بم

[5]
محصول شرکت اوراکل
داشبورد کنترل

آریس

[6]

 مدلر



[1] MASON: Multi-Agent Simulator Of Network
[2] George Mason
[3] SWARM
[4] Santa Fe
[5] BAM
[6] BAM

[1] Net Logo
[2] Uri Wilensky
[3] North western


[1] Multi Agent
[2] CA: Cellular Automata
[3] Multi Level
[4] Monte Carlo
[5] Micro analytical
[6] Queue Models
[7] Learning and evolutionary models
[8] Agents
[9]ABM: Agent Base Modeling


مقایسه مدل‌های رایج فرهنگ سازمانی



مدل‌های مدیریت دانش

مدل های مدیریت دانش، مجموعه ای از دستورالعمل ها، مستندات، ابزارهای تحلیلی و تکنیک های پیشرفته مدیریت دانش هستند که برای ارزیابی، برنامه ریزی، اجرا و اندازه گیری فعالیت های مدیریت دانش استفاده می شوند.
مدل های مدیریت دانش طیف وسیعی از دیدگاه هایی که در متون توصیف شده است را بیان می کند. توصیف این مدل ها می تواند در پژوهش های ساختاری و کارکردهای سازمانی مدیریت دانش مورد استفاده قرار گیرد. مدلهای مدیریت دانش باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرند.

رده بندی مدلها

مرور رده بندی های مدل های دانش ارایه شده توسط "کاکابادسه" و همکارانش، چهار گروه از مدل ها به شرح زیر اشاره دارد:

مدل های شبکه

 در این نوع از مد ل ها ، تمرکز بر روی ارتباطات ، کسب، تسهیم و انتقال به طریق تبادل اطلاعات افقی اس ت . دانش های مهم در شبکه ای متشکل از افراد که به وسیله ابزار مختلف به هم می پیوندند، نهفته است و آگاهی از این بینش ها و اطلاعات ، خارج از گروه ها و تیم های رسمی، عاملی کلیدی به شمار می رود . در این نگرش ، ساختن روابط اجتماعی ، سرمایه اجتماعی و قائل بودن روابط متقابل ، به عنوان کار و فعالیت اصلی دانش، مورد توجه قرار گرفته است.

مدل های شناختی

 دانش به مثابه دارایی سازمانی است که نیاز به دستیابی دقیق ، بیان، ذخیره، اندازه گیری ، نگهداری و انتشار کنترل شده دارد . ایجاد ارزش از طریق کاربرد متوالی بهترین روشهای حاصل و نیز پرهیز از خطاهای ناآشکار ریشه یابی شده و کتبی و نیز بهره بردن از درسهای آموخته شده به دست می آید . در این نگرش بر روی استفاده دوباره ، تکثیر استانداردسازی و حذف روشهای قدیمی که کارآیی خود را از دست داده اند ، تمرکز می شود.

مدل های انجمنی/ ارتباطی

 در این مدلها درباره ویژگی های گروه های کاری که باید دارای قابلیت هایی چون ، خودسازماندهی ، فراگیری مستمر و تبادلات غیر رسمی باشند، بحث می شود. دانش در تفکری ایجاد می شود که در یک انجمن گردش می کند؛ جایی که زبان مشترکی وجود دارد، اعتماد اجازه بهره برداری از مکاشفه ها را می دهد ، ممکن است آرایه های نهفته به صورت خلاقانه برنامه ریزی شود و نشانه های مهم و راه حل های کاری متوالی به وسیله بیان داستان های کاری منتشر می شوند.

مدلهای فلسفی

 در این مدلها بازارها و فرایندهای داخلی بر پایه گفتگوی دوطرفه در یک زمینه استراتژیک ، پرسش در مورد فرضیات و کندوکاو مداوم درباره رفتار رقبا، مورد توجه قرار می گیرد . این دیدگاه ، شخصی سازی را مقدم بر کدکردن می داند و تکنولوژی کمی را مورد استفاده قرا ر می دهد . همچنین محرک های فرهنگی اصلی برای این کار ، حفظ ارتباط آزاد (تبادل نظر ) ، تشویق ، انعکاس نظرات، کنکاش خلاقانه و اثبات عقیده و نظر است.
با توجه به تجربیات سازمانهای پیشرفته در زمینه مدیریت دانش، ترکیب مدلهای شبکه، فلسفی و انجمنی به همراه استفاده از مدل شناختی ، ترکیبی مناسب برای مدیریت دانش در سازمان است و محرک های اصلی در این راستا؛ ارتباطات و روابط ، اعتماد ، همدلی، انجمن گفتگوی دو جانبه عمیق و تکنولوژی برای دستیابی به گفتگو و برقراری ارتباط با ثبات هستند.

مدل‌های عمومی مدیریت دانش

مدل "هیسیگ "

مدل هیسیگ ( 2000 )از چهار فرایند زیر تشکیل شده است:
• خلق کن :این امر به توانایی یادگیری و ارتباط بر می گرد د .توسعه این قابلیت ،تجربه تسهیم دانش ،ایجاد ارتباط بین ایده ها و ساختن ارتباط های متقاطع با دیگر موضوعات ،از این اهمیت کلیدی برخوردار است.
• ذخیره کن :به عنوان دومین عنصر مورد نیاز مدیریت دانش است که از طریق آ ن ، قابلیت ذخیره سازمان یافته ای که امکان جستجوی سریع اطلاعات ،دسترسی به اطلاعات برای کارمندان دیگر و تسهیم موثر دانش فراهم می شود ، به وجود می آید .در این سامانه باید،دانش های لازم به آسانی برای استفاده همگان ذخیره شود.
• نشرکن: این فرایند به توسعه یک روح جمعی که در آم افراد به عنوان همکاران در جهت دنبال کردن اهداف مشترک ، احساس پیوستگی به هم داشته و در فعالیت هایشان به یکدیگر وابسته اند،کمک می کند.
• به کار ببر: چهارمین فرایند، از این ایده آغاز میشود که ایجاد دانش ، بیشتر توسط کاربرد عینی دانش جدید میسر اس ت ،این عنصر ،دایره فرایند مرکزی مدیریت دانش متحد را تکمیل می کند.

مدل مارک "م.مک الروی"

وی با همکاری دیگر اعضای کنسرسیوم بین المللی مدیریت دانش ( 2002 )برای این نوع از مدیریت ،چهار چوب فکری با نام "دوره عمر دانش "تعریف کرده که در آن، علاوه بر نظریه نوناکا و تاکوچی ( 1995 ) بر نکته مهم دیگری نیز تاکید شده است :
"دانش تنها پس از اینکه تولید ش د ،وجود دارد و بعد از آن می توان آن را مهار ، کد گذاری یا تسهیم نمود."
بنابر این "مک الروی" فرایند ایجاد دانش را به دو فرایند بزرگ یعنی تولید دانش و پیوسته کردن دانش تقسیم می کند:
• تولید دانش: فرایند خلق دانش ،سازمانی جدید است که به وسیله یادگیری گروهی ،کسب دانش و اطلاعات و ارزیابی دانش انجام می گیر د . این فرایند مترادف یادگیری سازمانی است.
• پیوسته کر دن دانش: از طریق برخی فعالیت ها که پخش و تسهیم دانش را تجویز می کنند،انجام می گیرد .این عمل کارهایی از قبیل پخش دانش )از طریق برنامه و غیره(جستجو،تدریس،تسهیم و دیگر فعالیت های اجتماعی _که موجب برقراری ارتباط می گردد_را شامل می شود.
مک الروی همچنین به دو موضوع "عرضه" و "تقاضا" نیز توجه دارد:
• سمت عرضه:عمل مدیریت دانشی است که در هر صورت برای افزایش عرضه دانش موجود به همکاران یک شرکت طراحی می شود.
• سمت تقاضا : بر روی عرضه دانش موجود به عده ای از نیروی کار متمرکز شده و سعی در افزایش ظرفیت آنان جهت تولید دار د ،به این ترتیب ،ماموریت مدیریت دانش ،این است که ظرفیت یک سازمان را جهت تقاضا برای دانش جدید بالا ببرد.
مدل "بک من"
"بک من"( 1999 )هشت مرحله زیر را برای فرایند مدیریت دانش پیشنهاد داده است :
  • شناسایی کردن: تعیین صلاحیت های درونی ،منبع استراتژی ،قلمرو دانش.
  • تسخیر کردن :رسمی کردن دانش موجود.
  • انتخاب کردن:تعیین ارتباط دانش،ارزش و دقت، رفع دانش های ناسازگار.
  • ذخیره کردن:معرفی حافظه یکی شده در مخزن دانش با انواع الگوهاد دانش.
  • پخش کردن:توزیع دانش برای استفاده کنندگان به طور خودکار بر پایه علاقه و کار و تشریک مساعی دانش در میان گروه ها.
  • به کار بردن :باز یافتن و استفاده دانش در تصمیم گیری ها ،حل مسایل ، خودکار کردن و پشتییبانی کار و مددکاری شغل و آموزش.
  • ایجاد کردن :تولید دانش جدید در حین تحقیقات ،تجربه کردن کار و فکر خلاق.
  • تجارت کردن :فروش و معامله ،توسعه و عرضه کردن دانش جدید به بازار در قالب محصولات و خدمات.

مدل "هفت سی"

است بنا شده و از این رو ،مدل "هفت "C" این مدل بر مبنای هفت واژه که حرف اول آنها  نمایش داده _ سی "لقب گرفته است .اجزای این مدل به همراه شرح هر یک در شکل   زیر شده است.

مدل بکوویتز و  ویلیامز

اجزای فرآیند مدیریت دانش ارایه شده از سوی بکوویتزو ویلیامزشامل هفت عامل :
یافتن،بکارگیری،یادگیری،تسهیم،ارزیابی،ایجاد،نگهداری و حذف است که باید برای ایجاد سرمایه بر پایه دانش بصورت یکپارچه مدیریت شوند. در ادامه راجع به هر یک از آنها توضیحاتی به شرح زیر داده خواهد شد.
الف: یافتن: نکات اساسی که در یافتن اطلاعات درست،باید در زمان مناسب مد نظر قرار گیرند،عبارتند از:
• آیا همکاران می توانند،نیازهای اطلاعات یخود را دقیق فرموله کنند؟
• آیا منابع و حاملان دانش مشخص اند؟

• آیا ابزار کمی و قواعد موجود از جستجو ی اطلاعات حمایت می کنند؟
• آیا شالوده ساختار دانشی،قابل فهم بوده و خوب سازماندهی شده اند؟
ب: بکارگیری : به این معنا است که بتوان خلاقانه و مشتر ی گرایانه ،راه حل های مناسب را به دست آورد .این امر از طریق پیشنهاد راههای گوناگون برای استفاده از دانش‌های بالقوه انجام می شود.نکاتی که باید برای تحقق این موضوع مورد توجه قرار گیرد عبارتند از:
• جریان آزاد ایده ها در داخل سازمان،
• همکاری تنگاتنگ بخش ها ی مختلف سازمان و
• ایجاد مکان های(مجازی/فیزیکی)آزاد برای تبادل دانش و بروز خلاقیت در سازمان.
پ : یادگیری : بررسی در خصوص یافتن دلایل موفقیت یا عدم موفقیت پر و ژه های انجام شده به منظور لحاظ کردن نتایج آن د رپروژه های انجام شده به منظور لحاظ کردن نتایج آن در پروژه های آتی برای انجام اثر بخش آنها.
مواردی که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرند،عبارت اند از :
• ایجاد این تفکر که یادگیری در سازمان،به استفاده اثر بخش در عمل منجر شود و
• در تمام سازمان، جمع آوری تجربیات و آموخته ها به رسمیت شناخته شود.
ت: تسهیم : در این فر آیند، همکاران دانش ها ی خود را به دیگران انتقال می‌دهند و این امر،موجب گسترش پایه ها یدانش سازمانی می شود.
در این زمینه باید گفت، تبادل دانش در سازمان، به زمان و بسار سازی مناسب نیاز دارد،چرا که ممکن است، این حال ت - به دلایل گوناگون - در برخی ازهمکاران،احساس خطر را برانگیزد.
نکات اساسی در تبادل دانش،عبارتند از :
• همکاران بر انگیخته شوند و مایل باشند که دانش خود را ارایه دهند.
• سیستم ها و ساختار ها از فرآیند انتقال دانش، حمایت کنند.
• در تمام سازمان، تبادل دانش رسمیت یافته و از آن حمایت شود.
ث: ارزیابی: در این فرآیند باید دانش های موجود و نیازهای فعلی و آتی دانش ارزیابی شوند.برای این کار لازمست، میزان رشد پایه های دانش و نیز دستاوردهای سرمایه گذاری مرتبط با آن اندازه گیری شود.
فاکتورهایی که امکان اندازه گیری پایه ها ی دانش را ممکن می سازند،عبارتند از :
• تاثیر دانش بر کارایی سازمانی به رسمیت شناخته شود و در تفکر استراتژیک سازمانی قرار گیرد و
• انواع شاخص ها، معیارها و نکات  اساسی در اندازه گیری ارزش دارایی های سازمانی ایجاد شود.
ج:  ایجاد/ نگهداری : باید دانش های مهم و استراتژیکی در این فرآیند توسعه یابند و دارایی های دانشی،نیز مورد توجه قرار گیرند.
برای ایجاد و نگهداری دانش باید عوامل زیر فراهم باشد:
• ایجاد بستر و ابزارهای مناسب برای نگهداری دانش و خلق دانش ها ی  جدید.
• روابط میان بخشهای مختلف به گونه ا یطراح ی وایجاد شود تا هدف ها ی مدیریت دانش تحقق یابد.
• سازمان به این معنا پی ببرد که استفاده از دانش ارزشمند است و باید از آن نگهداری شده توسعه داده شود و
• نرم ها ،سیاست ها ،دستورالعمل ها و فرهنگ سازمانی ، از تعامل بین بخش های مختلف سازمان و نیز مابین همکاران حمایت کند.
چ: حذف: در این فرآیند،دانش هایی که از نظر استراتژیک و کاربرد دیگر،بی معنی هستند
باید از سیستم حذف یا در جایی دیگر انبار شونداین کار به ترتیب زیر انجام می شود:
• دانش های ابطال شده انبار نشوند
• دانش هایی که در حال حاضر بی ارزشند،ولی در آینده احتمال استفاده از آنها وجود دارد،به صورت دسته
بندی،بایگانی شوند.



مدلهای طبقه بندی دانش

این مدل ها دانش را به عنوان عنصری مجزا می پندارند. برای مثال مدل نوناکا و تاکایوچی بازنمون مفهومی سطح بالا از مدیریت دانش را نشان می دهد و مدیریت دانش را به عنوان فرآیند خلق دانش تلقی می کند.
این مدل مفهومی دارای شش مرحله است:
-1 خلق معنا یا دیدگاه مشترک در رابطه با هدف توسعه دانش
-2 تهیه اطلاعات
-3 ایجاد فرآیند درونی سازی برای خلق دانش فردی
-4 تبدیل دانش فردی به یادگیری گروهی
-5 اشاعه دانش به دیگر سطوح سازمانی
-6 جنبه های عملی دانش

مدل های سرمایه فکری

تعداد ی از مدلهای مدیریت دانش در این مقوله دسته بندی می شوند. از معروف ترین این مدل ها مدل ارائه شده در شرکت اسکاندیا می‌باشد.

 
این مدل پیش فرضی با رویکرد علمی در رابطه با دانش مطرح می کند که می تواند پیوندی بین سرمایه های سازمانی برقرار نماید.
اسکاندیا نخستین شرکتی است که در گزارش سالانه خود فعالیت ها و فلسفه سرمایه فکری شرکت را مورد توجه قرار داد. در این مدل
جنبه های اجتماعی مدیریت دانش نادیده گرفته شده است. این مدل طبیعت مکانیکی دارد و چنین فرض شده که دانش می تواند همانند سایر دارائیها و در کنار آنها قرار گیرد

مدل های ساختار اجتماعی

این مدلها دارای پیوند ذاتی با فرآیندهای اجتماعی و یادگیری در سازمان ها می باشند. این مدل ها با وجود شباهت های زیاد، سعی در جستجوی بیان مفهوم سازمان یادگیرنده یا یادگیری سازمانی دارند. مدل دمرست [1] از این نوع مدل ها می باشد
 
دراین مدل بر چهار بعد کلیدی مدیریت دانش تاکید شده است:
-1 ساختار دانش در سازمان، این ساختار تنها به اطلاعات علمی موجود در سازمان محدود نمی شود بلکه ساختار اجتماعی
مدیریت دانش را نیز شامل می شود.
-2 پیش فرض مدل این است که ساختار دانش موجود در سازمان تنها از خلال برنامه های عینی فراهم نمی آید بلکه می تواند
حاصل فرآیند تبادل اجتماعی نیز باشد.
-3 فرآیند پشتیبانی کننده ای از اشاعه دانش در سازمان و محیط سازمانی وجود دارد.
-4 استفاده اقتصادی دانش از بروندادهای سازمانی
پیکانهای سیاه نشان دهنده جهت جریان اصلی است. در حالی که پیکان های سفید جریان های بازگشتی، متناوب و تکرارپذیر را
نشان می دهد. این مدل همه ی مفاهیم دانش را در بر نمی گیرد ولی رویکردی کلی به ساختار دانش دارد. بخش مربوط به
"استفاده" در این مدل به بروندادهای سازمان محدود شده و پیشرفت های رهایی بخش را شامل نمی شود. این عاملها می تواند به
عنوان مکمل در نظر گرفته شود نه این که مانعه الجمع فرض شود. پیکانهای دو سویه نشان می دهد مدیریت دانش فرآیندی ساده و
خطی نیست. ساختار اجتماعی دانش یکی از بخش های اساسی مدیریت دانش است. عوامل موفقیت در این حوزه شناسایی آن چه
را که در سازمان به عنوان دانش شناخته می شود و چگونگی رشد این دانش در سازمان و کارکنانش می باشد. نوناکا و تاکایوچی این
بخش از مدیریت دانش را "خلق دانش سازمانی " نامیدند. دو پارادایم متفاوت در رابطه با ساختار دانش وجود دارد. پارادایم نخست
وجود دیدگاه عملی در رابطه با دانش یا دیدگاه "دانش در برابر حقیقت" است که در این جا دانش به منزله واقعیت و قوانین
خردمندانه مطرح است. دوم این که آن چه مربوط به پارادایم اجتماعی ساختار دانش می شود می تواند بر اساس تعاملات کارکنان از
نظر اجتماعی ساختار یابد. ساختار دانش از نظر پارادایم های علمی و اجتماعی باید در تجسم یافتن و اشاعه دانش به عنوان بخشی
از رویکرد مدیریت دانش در سازمان تلقی شود. بسیاری از سازمانها در تجسم و اشاعه دانش به دلیل این که فقط به رویکردهای پاردایم علمی توجه می کنند و به پارادایم ساختار دانش از نظر اجتماعی بی توجه هستند دچار شکست می شوند.

مدل مفهومی چند مرحله ای

در این مدل که توسط لی و کیم  پیشنهاد شد چنین فرض شده که مدیریت دانش و توانایی سازمانی از طریق عبور از چهار مرحله، آغاز – انتشار – یکپارچه سازی – شبکه ای شدن، رشد می کند. این مراحل از جنبه نظری طبیعت
متناوب دارند ولی از نظر رشد و توسعه درختی و سلسله مراتبی هستند. بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که مدیریت دانش به
عنوان یک فرآیند مدیریتی باید بتواند موجب تغییرات اساسی در رفتارهای فردی و سازمانی شود. عملکردهای مدیریتی به اهداف مدیریتی منجر می شود که در مدل زیر خلاصه شده است. در نتیجه توانایی سازمانی در نتیجه مدیریت دانش شامل گردآوری  دانش سازمانی و مرتبه ای از توانایی سازمانی است که به صورت منحنی s  شکلی رشد می‌کند.
  

مدل‌های معماری مدیریت دانش

 مدل معماری اولریک

اولریک (Ulrick) یک مدل معماری ساده را که تنها از سه لایه تشکیل شده است معرفی می کند. در شکل (1) این سه لایه که دربرگیرنده مجموعه اصطلاحات علمی- فنی کاربردی مورد نیاز سیستم مدیریت دانش می باشد؛ نشان داده شده است. لایه ادراکی (فرضی) بازتاب یک موقعیت مشخص است و برای تولید،ویرایش(تصحیح/تنظیم) و ذخیره کردن دانش با دامنه معین به کار می رود و لایه واسط در ارتباط با نمونه هایی است که زمان و مکان مشخصی دارند(برای مثال برنامه پروژه برای اجرای مدیریت دانش). (Woodford, 2003)

 مدل معماری دافی


دافی (Duffy) یک مدل معماری مدیریت دانش با پنج لایه ارائه کرد. این لایه ها عبارتند از:
_ واسط کاربر(میانجی کمکی): این لایه کاربر را در برابر پیچیدگیهای فناوری حمایت می کند و امکان دسترسی همیشگی به برنامه های کاربردی و داده هایی را که معمولاً به کار می روند، در اختیار کاربر قرار می دهد.
_ فرامدل دانش (Knowledge meta model): فرا مدل و نقشه دانش در قلب یک سیستم مدیریت دانش قرار دارند. این دو پیوند محکمی با مخزن دانش دارند اما به علت اهمیت فراوانشان به صورت مجزا در فضای معماری مدیریت دانش، مطرح می شوند. لایه فرامدل در واقع ابزار دسترسی به دانش مدلهای امنیتی، ارائه فهرستهای راهنما، پروتکل‌ها یا ابزار دسترسی و مهندسی است.
_ مخزن دانش(Knowledge Repository): مخازن دانش دربرگیرنده سرورهای فایل،سرورهای پایگاه داده ها،سرورهای گروه ابزار، سیستمهای مدیریت اسناد یا وب سایتها هستند. ساختار هر مخزن بستگی به محتوا یا دانشی دارد که آن را ذخیره و مدیریت می کند.
_ ابزار دسترسی به دانش
_ توانمندسازهای دانش
مولفه هایی که برای مدیریت دسترسی به پایگاه دانش مورد نیازند، یک ترکیب پیچیده از ابزار مدیریت اجرایی سیستم و غنی سازهای مدیریت دانش می باشد که این ابزارها بر اساس محیط متفاوتند. بعضی از این ابزارها، عبارتند از: مدلهای امنیتی، واسطهای راهنما، واسطهای شبکه، اطلاعات درباره موقعیت فیزیکی دانش، نوع پایگاه داده ای استقرار دانش ، پروتکل‌های مورد نیاز وابزارها و موتورهای دسترسی.

مدل معماری کسنر

مدل معماری ارائه شده توسط کسنر(Kesner) مشابه مدل معماری دافی است، با این حال 6 لایه دارد. این مدل بر پایه وب است و بر روی توانایی عملیاتی متداخل اجزای سیستم تمرکز دارد.

مدل معماری دانش گوپتا، شارما و هسو

مدل معماری گوپتا،شارما و هسو پشتیبان این موارد است:
_ دسترسی به منابع اطلاعاتی داخلی و خارجی،
_ مخازنی که دارای دانش صریح هستند،
_ فرآیندها و ابزار پشتیبان برای کسب، پالایش، طبقه بندی،ذخیره، بازیابی، انتشار و ارائه دانش،
_ افراد دانشگر سازمان، شامل: تسهیل کنندگان دانش، محافظان دانش و مهندسان دانش؛ همانند،
_ پشتیبان فناوری اطلاعات برای کل معماری.
در شکل(4) مدل معماری دانش گوپتا، شارما و هسو نمایش داده شده است.
این مدل معماری از سه لایه تشکیل شده است:
1. لایه ارائه دانش: در این لایه امکان برقراری ارتباط و تشریک مساعی و تسهیم دانش متقابل دانشگران با یکدیگر به وجود می آید. همچنین اطلاعاتی توسط درگاه دانش (Knowledge Porta) به آنها ارائه می‌شود که قابل افزودن به پروفایل هر دانشگر است.
2. لایه مدیریت دانش: این لایه نشان دهنده مخزن دانش وفرایندهایی است که برای اکتساب، پالایش، ذخیره، بازیابی، توزیع و عرضه دانش به کار می روند. این فرایندها برای تولید دانش برای مخزن مورد استفاده قرار می گیرند.
3. لایه منابع داده ای: این لایه شامل منابع داده‌ای داخلی سازمان، شامل: اسناد،پیامهای الکترونیک، مخزن شبکه وب، مخزن پایگاه داده‌های مرتبط و وابسته و مخزن قلمرو داده‌ای مشتمل بر مدل قلمرو،هستی شناسی(آنتولوژی)و غیره است. همچنین منابع خارجی داده ها شامل خدمات وب را که می توانند برای تقویت سرمایه های داخلی دانش به کار روند نمایش می دهد.
این مدل فرایند مدیریت دانش، شامل فعالیتهایی است که به درستی تعریف شده اند و:
1. قابلیت اطمینان کیفی اطلاعات و داده‌هایی را که دانش کاران به کار می‌برند افزایش می دهند.
2. به پالایش داده ها و اطلاعات و تبدیل آنها به دانش کمک می کنند.
3. امکان ذخیره موثر و بازیابی فراداده‌ها و دانش را به وجود می آورند.
4. توزیع و انتشار به موقع دانش را ترویج می کنند .
5. ارائه دانش مناسب را حمایت می‌کنند.



مدل تیوانا

تیوانا یک مدل معماری دانش 7 لایه‌ای برای توسعه یک سیستم مدیریت دانش با فناوری ای را که از 7 لایه تشکیل شده است، ارائه می‌دهد.
لایه واسط با ارزش ترین لایه در معماری سیستمهای مدیریت دانش است و تنها لایه ای است که کاربر نهایی با آن به گونه مستقیم در ارتباط است. میزان تاثیر گذاری این لایه، یک عامل برجسته در تعیین قابلیت کاربرد یک سیستم مدیریت دانش است. میزان تاثیر گذاری پایگاه های مدیریت دانش، نه تنها به قابلیت اطمینان و تکنیکی بودن زیرساختار بستگی دارد؛ بلکه به قدرت بالای محاوره ای نیز وابسته است که تیوانا آن را به عنوان ساختار اطلاعاتی در نظر می گیرد. این مساله میزان ارائه سیستم از ساختار زبان و منابعی را که افراد برای درک رویدادهای داخل شبکه به کار می برند از پیش تعیین می‌کند. زیر ساختار تحت لایه هوش مصنوعی و فیلتر کردن ، انتقال(مرحله تغییر) از یک زیر ساختار به ساختار اطلاعاتی را حمایت می کند. تمرکز باید روی راه حلهایی باشد که بتوانند حجم زیادی از اطلاعات و داده ها را به گونه‌ای موثر و کارآمد بیابند، خلاصه و تفسیر کرده، تجزیه و تحلیل کنند .
بنا به نظر تیوانا لایه برنامه راهبردی، ابزاری ضروری است که امکان ترکیب منابع اطلاعاتی دانش ضمنی (مانند افراد) و دانش صریح(مانند پایگاه های داده ای مخازن فرایندهای انتقال و مخازن داده ها) را به وجود می آورد و به ایجاد و تسهیم مفاهیم کمک می کند و درک مطالب را تسهیل می سازد.

مدل معماری دانش گروه گارتنر

گروه گارتنر به عنوان بهترین گروهی که توانسته است ارزش دارایی سازمانی باعنوان سیستم مدیریت دانش را افزایش دهد، شناخته شده است.این گروه در یکی از گزارشهای خود یک مدل معماری مدیریت دانش چند لایه ای ارائه دادند که در (شکل7) نمایش داده شده است.
در پایین ترین سطح، معمولاً اینترانت و اکسترانتی که از پایگاه های خدمات وخدمات شبکه تشکیل شده اند، به عنوان پایگاهی برای ارسال برنامه های کاربردی مدیریت دانش مورد استفاده قرار می گیرند. پایگاه های داده ای و برنامه های کاربردی گروه کاری (اولی با داده ها سروکار دارد و دیگری با کمک کردن به افراد در گروه های کاری)اجزای سیستم را در سطح بعدی تشکیل می دهند.در معماری گروه گارتنر، این جزء سطح بعدی، بازیابی دانش نامیده می شود که شامل عملگرهای اسناد و پایگاه داده ها (برای به کارگیری دارایی های داده ای و اطلاعاتی مختلف سازمان) عملیات بازیابی دانش و نقشه های دانش ادراکی(فرضی) و فیزیکی(عملیاتی) است. بالای سطح بازیابی دانش در برنامه‌های کاربردی کسب وکار، غالباً یک واسط کاربری وب به کار می رود. در این مدل دو مساله جلب توجه می‌کنند. نخست اینکه معماری مدیریت دانش گروه گارتنر، شامل برنامه‌های کاربردی و خدماتی است که طبقه بندی شده اند و دارای نقشهای مکمل هستند. هیچ زیر ساختار یا سیستم واحدی توانایی برآورده ساختن تمامی نیازهای مدیریت دانش یک سازمان را ندارد. دوم اینکه بازیابی دانش به عنوان جدیدترین بخش اضافه شده به زیرساختار فناوری اطلاعات است و مرکز کل معماری مدیریت دانش است.

مدل‌های بلوغ کیفیت مدیریت دانش

مدلهای بلوغ، چگونگی توسعه یک موجودیت را در طی زمان تشریح می نمایند که این موجودیت می تواند هر موضوع مورد
علاقه ای را در برگیرد اعم از انسانها، یک واحد سازمانی، فناوری، فرآیند یا ... بطورکلی، مدلهای بلوغ از ویژگیهای زیر برخوردارند:
الف) توسعه یک موجودیت واحد، با تعداد محدودی سطح بلوغ (بطور معمول در چهار تا شش سطح)، ساده سازی شده و تشریح
می گردد. ب) هر سطح (Level) با نیازمندیهای مشخصی تعریف می گردد که موجودیت می بایست در آن سطح به آنها دست یافته باشد. ج) سطوح به ترتیب از یک سطح اولیه شروع شده و تا سطح پایانی (که نشانگر درجه کمال مربوطه می باشد) بالا می روند. د) در طی مراحل توسعه، پیشرفت موجودیت در هر مرحله تنها از یک سطح به سطح بعدی امکان پذیر بوده و امکان پرش از روی یک سطح وجود ندارد.
موجودیت مورد نظر در این مقاله، «مدیریت دانش» می باشد. مدیریت دانش به فرآیند شناسایی، کسب و کاربرد دانش در یک سازمان در راستای کمک به فرآیندهای کسب و کار آن اطلاق می گردد. با توسعه تعریف Paulk برای بلوغ فرآیند به مفهوم KM می توان بلوغ مدیریت دانش را به مفهوم حد تعریف شده، مدیریت شده، تحت کنترل و اثربخش بودن مدیریت دانش تعبیر نمود. پس بنابراین، مدل بلوغ مدیریت دانش یک سازمان، مراحل رشد مورد انتظار در فرآیند توسعه KM در آن سازمان را تشریح می نماید.
در ساخت یک مدل ایده آل بلوغ مدیریت دانش، محققین، نیازمندیهای مختلفی را مشخص کرده اند:
1-  نخست آنکه مدل می بایست برای اهداف و حیطه های مختلف تجزیه و تحلیل، قابل کاربرد باشد. بطور مثال برای سازمان بصورت یک مجموعه کلان، واحدهای سنتی یا مجازی زیرمجموعه سازمان و یا فقط سیستمهای مدیریت دانش سازمان .Paulzen و Perc بعنوان راه حلی برای این موضوع، تمرکز بر روی فرآیندها بجای حیطه های خاص تجزیه و تحلیل را توصیه می نمایند .
2-  مدل می بایست دیدگاههای فعالان واحدهای مختلف مرتبط با فعالیتهای مدیریت دانش در سازمان را مدنظر قرار دهد. Paulzen و Perc بطور خاص، پیشنهاد می نمایند که پرسنل سازمان می بایست در ارزیابی بلوغ مدیریت دانش در سازمان مشارکت داده شوند.
3-  مدل می بایست رویکرد نظام مند و ساخت یافته ای ایجاد نماید که شفافیت روند و قابل اعتماد بودن نتایج ارزیابی را تضمین نماید.
4-  خروجیهای مدل می بایست بصورت نتایج کمی و کیفی قابل ارائه باشد.
5-  زیرساخت مدل می بایست جامع بوده و به مفاهیم و مدلهای اثبات شده مدیریتی مستند باشد.
6-  و نکته آخر اینکه، مدل می بایست یادگیری و بهبود مستمر در سازمان را پشتیبانی نماید.

مدل قابلیت بلوغ (CMM)

CMM، برای سازمانهای مهندسی نرم افزار، خطوط راهنمایی ارائه می نماید تا بتوانند کنترل دقیق فرایندهای توسعه و نگهداری نرم افزارهای خود را در دست گرفته و سازمان خود را در مسیر تعالی مدیریت و مهندسی نرم افزار هدایت نمایند . این مدل، در سالهای اخیر، توسط تعداد زیادی از فعالان این صنعت در سطح دنیا بعنوان استانداردی برای تعریف کیفیت فرآیندهای نرم افزاری پذیرفته شده است. در CMM، پنج سطح بلوغ تعریف شده است که هر سطح با یک مجموعه منحصر به فرد از مشخصه ها تعریف می شود.
در سال 2000، CMM طی پروژه ای که برای ایجاد یک مجموعه یکپارچه از مدلهای مرتبط با رشته های مختلف همچون مهندسی سیستمها، مهندسی نرم افزار و توسعه یکپارچه محصول و فرآیند تعریف گردید به ‍CMMI (Capability Maturity Model Integration)، تغییر نام یافت. برخلاف CMM اولیه، CMMI، بلوغ قابلیتها را با دو رویکرد”نمایش مرحله” و “نمایش استمرار” مشخص می نماید. رویکرد نمایش مرحله، مشابه CMM اولیه است که در آن سطوح بلوغ معرفی شده و نقشه مسیری برای بهبود قابلیت کلی فرآیند در سازمانها ارائه می گردد اما در سوی دیگر (نمایش استمرار)، سطوح قابلیت (Capability Levels) معرفی شده و رویکردی انعطاف پذیرتر برای بهبود در حوزه های خاص فرآیندی ارائه می گردد. با وجود آنکه CMM برای کاربرد در فرآیندهای
نرم افزاری طراحی شده است اما از آنجا که نرم افزارها نیز می توانند بعنوان یک واسطه دانشی تلقی شوند، محققین متعددی معتقدند که
می توان از  تطبیق این مدل با مفاهیم KM برای مدلسازی بلوغ KM بخوبی استفاده نمود . هرچند با توجه به تفاوتهای متعدد مدیریت نرم افزار و مدیریت دانش، نکات خاصی می بایست در این تطبیق لحاظ گردد. بجز تفاوتهای مرتبط با حوزه عملکرد، می بایست به این نکته توجه نمود که مدیریت دانش، نسبت به مدیریت نرم افزار از ساخت یافتگی کمتری برخوردار است. تجربیات مرتبط با KM کمتر استاندارد شده اند و خروجیهای آن، براحتی قابل اندازه گیری نمی باشد. فعالیتهای KM، در سطح سازمان و در تعامل با تعداد زیادی دانشکار (Knowledge Worker) گسنرش می یابد بنابراین، اثربخشی KM می بایست با ادراک کاربرانش و اطلاعات مرتبط با سیستمها و فرآیندهای مرتبط مورد قضاوت قرار گرفته و بطور خلاصه، نیاز به تعریف سنجه های جدیدی برای مدلهای بلوغ KM وجود دارد.

مدلهای بلوغ مدیریت دانش

تاکنون در سطح دنیا، مدلهای بلوغ متعددی در ارتباط با مدیریت دانش توسط متخصصین ذیربط پیشنهاد گردیده است که برخی از مهمترین آنها در این بخش مقاله ، بصورت مختصر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
یکی از نخستین مدلهای بلوغ مدیریت دانش در سال 1999 توسط Gallagher و Hazlett ارائه گردیده است. طراحان این مدل که بعنوان ابزاری جهت ارزیابی وضعیت جاری مدیریت دانش در سازمان و تسهیل ارزیابی اثربخش تاثیر استراتژیهای مدیریت دانش قابل کاربرد می باشد، مدل خود را مبتنی بر سه مفهوم پایه زیرساخت دانش، فرهنگ و تکنولوژی توسعه داده اند و با الگوبرداری از رویکرد CMM، سطوح مجزایی جهت ردیابی عملکرد سازمان مشخص نموده اند. اما برخلاف رویکرد پنج سطحی معمول در CMM، در این مدل، مولفین، چهار سطح بلوغ تعریف نموده اند که عبارتند از: آگاه (Aware)، مدیریت شده (Managed)، توانمند (Enabled) و بهینه (Optimised).
مدل دیگری که در موسسه Infosys Technologies (که یک تامین کننده مطرح خدمات IT در هندوستان می باشد) توسعه یافته، در سال 2000 توسط Kochicar ارائه گردیده است. این مدل، مبتنی بر رویکردی سه وجهی به مدیریت دانش می باشد: افراد، فرآیند و تکنولوژی. در این مدل، پنج سطح بلوغ و در هر سطح، مجموعه ای از خروجی های کلیدی تعریف شده است. گرچه در این مدل، از تعداد سطوح مشابهی با CMM  استفاده شده است اما عناوین و توصیفات هریک از این سطوح با تعاریف مدل CMM متفاوت می باشد که علاقمندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به مرجع معرفی شده مراجعه نمایند.
مدل دیگری که توسط Ehms و Langen در شرکت زیمنس (Siemens) توسعه یافته و تحت عنوان KMMM
(Knowledge Management Maturity Model) بصورت تجاری به ثبت رسیده است نیز مبتنی بر اصول CMM بوده و طراحان آن، رویکردی شش مرحله ای برای پیاده سازی آن توصیه نموده اند. مدل KMMM معطوف به هشت حیطه کلیدی مدیریت دانش به شرح زیر می باشد:
1-  اهداف استراتژی/دانش
2-  محیط، شراکتها
3-  افراد، قابلیتها
4-  همکاری، فرهنگ
5-  رهبری، حمایت
6-  ساختارهای دانش، فرم های دانش
7-  تکنولوژی، زیرساخت
8-  فرآیندها، نقشها، سازمان


مدل های پیاده سازی نظام مدیریت دانش



مدل‌های ارزیابی عملکرد

مدلهای فرآیند ارزیابی 360 درجه

  • مدل اول: تحلیل شغلی
  • مدل دوم: قابلیتهای فردی
  • مدل سوم: برنامه ریزی استراتژیک
  • مدل چهارم: تئوری توسعه
  • مدل پنجم: تئوری شخصیتی

مدلAHP

مدل TOPSIS

مدل EFQM (مدل بنیاد اروپایی کیفیت)

مدل بنیادی اروپایی کیفیت بعنوان چارچوبی اولیه برای ارزیابی و بهبود سازمان‌ها معرفی شده است، مدلی که نشان دهنده مزیت‌های پایداری است که یک سازمان سرآمد باید به آنها دست یابد. کار طراحی این مدل بصورت جدی از سال 1989 میلادی آغاز شده و مدل تعالی EFQM در سال 1991 معرفی گردید. این مدل بسرعت مورد توجه شرکت‌های اروپایی قرار گرفت و مشخص گردید که سازمان‌های بخش عمومی و صنایع کوچک هم علاقه دارند از آن استفاده کنند در سال 1995 ویرایش مربوط به بخش عمومی و در سال1996 مدل مربوط به سازمان های کوچک توسعه داده شد.
سازمانها بدون توجه به نوع فعالیت، اندازه و ساختار و یا میزان بلوغ سازمانی، به منظور کسب موفقیت در دستیابی به آرمان و اهداف راهبردی خود نیازمند به استقرار سیستم مدیریتی مناسب هستند
مدل برتری بنیاد اروپایی کیفیت ابزاری اجرایی جهت کمک به سازمان‌ها برای اطمینان از تحقق استقرار سیستم مدیریتی مناسب بوسیله سنجش میزان قرار گرفتن در مسیر برتری پایدار است و به آنها کمک می‌کند تا فاصله‌ها را شناسایی و سپس راه‌حل‌ها را با انگیزه بیشتر تعیین کنند.

چارچوب مدل EFQM

مدل تعالی EFQM چارچوبی غیر تجویزی بر پایه 9 معیار می‌باشد که پنج معیار توانمند سازهاو چهار معیار نتایج می‌باشند. معیارهای توانمند سازی (چگونه)آنچه را که سازمان انجام می‌دهد پوشش می‌دهند. معیارهای نتایج (چه)آنچه را که سازمان بدست می‌آورد پوشش می‌دهد و نتایج بوسیله توانمند سازها حاصل می‌شود. به عبارت دیگر نتایج متعالی در عملکرد مشتریان، کارکنان و جامعه از طریق رهبری، اتخاذ سیاست و استراتژی مناسب، منابع انسانی،‌ منابع و زنجیره تأمین و فرآیندها بدست می‌آید. طرح شماتیک کلی مدل در شکل شماره زیرنشان داده شده است.








  • حوزه نتایج
در حوزه نتایج عملکردهای کلیدی انتظارات سهامداران بعنوان یکی از گروه‌های ذینفع (بیرونی) در نظر گرفته می‌شود و دستاوردهای مالی، غیرمالی و شاخص‌های عملکردی را مورد بررسی قرار می‌دهد. در حوزه نتایج برای مشتری، مشتریان به عنوان یکی از گروههای ذینفع در نظر گرفته شده و شاخص‌های مرتبط با آن مد نظر این حوزه قرار می گیرد. انتظارات جامعه بعنوان یکی از گروه‌های ذینفع بیرونی و شاخص‌های مرتبط با آن نیز در حوزه نتایج برای جامعه مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد.
  • حوزه توانمند سازها
تعیین مأموریت و آرمان سازمان و تسهیل دستیابی به آن، تعیین خط مشی‌ها، برنامه‌ها اهداف بلند مدت و کوتاه مدت و فرآیندها، دانش و توانایی بالقوه منابع انسانی، حلقه‌های بیرونی زنجیره تأمین برای حمایت از خط مشی‌ و راهبرد و همچنین بهبود فرایندها و ایجاد ساختار و سیستم متناسب برای مشتریان در قالب حوزه‌های پنجگانه، مورد بحث توانمند سازها می‌باشد


مدلهای سرآمدی سازمانی Business Excellence Models

عبارت است از یک قالب یا چارچوب که از طرف شخص، گروه، موسسه، کشور، سازمانی محلی یا بین‌المللی برای مقایسه، انتخاب و ارتقای عملکرد سازمانها و شرکت‌ها طراحی و تعمیق می یابد. برخی مدلـهای کلاسیک سرآمدی عبارتند از:
  • هامرHammer
  • ویلن ،هانگر Wheelen/Hunger
  • دفت Richard Daft
  • فرنچ و بل French & Bel
  • پورتر و کاپلان BSC
  • بلیک و موتونBlake&Mouton
  

مدل مالکوم بالدریج

جایزه کیفیت مالکوم بالدریج در آگوست 1987 ایجاد شد. مفاد مربوط به این جایزه ملی در قانون اساسی ایالات متحده درج شده و در سال 1988 انتشار یافت. این جایزه به منظور شناسایی میزان دستیابی سازمان‌های امریکایی به کیفیت و عملکرد و میزان رشد آگاهی آنها نسبت به اهمیت کیفیت و برتری عملکرد تحت یک قالب رقابتی ایجاد شده است. در ابتدا حوزه‌های در نظر گرفته شده جهت این جایزه به سه دسته تولید، خدمات و شرکت‌های کوچک محدود بود، اما در سال 1999 مراکز درمانی و آموزشی نیز جزء حوزه این جایزه قرار گرفتند.

مدل و معیارهای ارزیابی جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج تقریباً هر سال بازنگری و تجدید نظر شده است. مدل ویرایش سال 2002 این جایزه در شکل زیر ارائه شده است.
براساس این مدل معیارهای ارزیابی جایزه از هفت معیار اصلی تشکیل شده است.
معیارهای مدل مالکوم بالدریج بر مبنای مجموعه‌ای از ارزش‌ها و مفاهیم کلیدی تدوین شده‌اند که عبارتند از:

1. رهبری دوراندیش
2. برتری مشتری‌مدار
3. یادگیری شخصی و سازمانی
4. ارزش دادن به کارکنان و شرکاء
5. تحرک و چالاکی
6. تمرکز بر آینده
7. مدیریت نواوری
8. مدیریت برمبنای حقیقت
9. مسئولیت‌های عمومی و شهروندی
10. تمرکز بر نتایج و ایجاد ارزش
11. دیدگاه سیستمی

معیارهای ارزیابی جایزه ملی مالکوم بالدریج
  1. رهبری 120 امتیاز
  2. برنامه‌ریزی استراتژیک 85 امتیاز
  3. تمرکز بر مشتری و بازار 85 امتیاز
  4. داده‌ها و اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن 90 امتیاز
  5. تمرکز بر منابع انسانی 85 امتیاز
  6. مدیریت فرایند 85 امتیاز
  7.  نتایج تجاری 450 امتیاز
جمع امتیازات 1000 امتیاز . در نمودار زیر شمای کلی مدل نشان داده شده است.
  

مدل BSC

مدل شناخت برتری سازمانیCED

برتری سازمانی به معنای برخورداری از قدرت رقابت، توانایی حل مشکلات عملیاتی، قدرت رهبری، نوآوری و داشتن مسئولیت اجتماعی است. این مدل توسط رابرت بلیک و چین موتان توسعه داده شده است.
  • موارد کاربردCED
  • مطالعه پویایی کسب و کار
  • افزایش آگاهی نسبت به امکانات بهبود و تمرکز کوششها بر فرصت‌ها و رفع موانع سازمانی
  • کمک به مدیران در وزن‌دهی و ارزیابی نقاط ضعف سازمان و اولویت گذاری حیاتی‌ترین مسایل برای تقویت نقاط قوت سازمان
  • کمک به گروهها و تیم‌های رده بالا برای شناسایی موانع سازمانی موجود در راه نیل به برتری سازماین و ایجاد تعهد نسبت به رفع آنها
  • ایجاد مبنای بازنگری‌های سالانه سازمان
  • پیش‌بینی و احتراز از مشکلات پیش روی سرمایه‌گذاری و کسب و کارهای جدید
  • §        مدل کاهش استراتژیک هزینه‌ها و بهبود عملکرد
در هر موسسه اقتصادی اعم از تولیدی یا خدماتی، عدم استفاده کارا از منافع منجر به بروز هزینه‌های اضافی برای سازمان و به تبع آن کاهش حاشیه سود یا افزایش قیمت محصول (کالا و یا خدمات) می‌شود. رویکرد کاهش استراتژیک هزینه‌ها و بهبود عملکرد با تکیه بر اصل ارتباط میان بهبود عملکرد شرکت با کاهش هزینه‌ها توسعه یافته است. در این روش تمامی ابعاد یک سازمان با هدف بهینه سازی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. تا از طریق شناسایی حوزه‌های ناکارا و بهبود عملکرد، هزینه‌ها کاهش یابد
در این روش مطالعه تفصیلی تمامی ابعاد یک سازمان با هدف بهینه سازی و منطقی سازی آنها انجام می‌گیرد تا از طریق بهبود عملکرد، هزینه‌های شرکت در ابعاد مختلف به حداقل و کارایی آن به حداکثر برسددر یک مراسم این روش به بهبود کارایی فرایند، از طریق بهینه سازی وظایف مختلف و حصول اطمینان از عدم تکرار دوباره کاری در وظایف/ فرآیندهای سیستم، کمک می‌کند، این مدل همچنین امکان تجدید ساختار و منطقی کردن ترکیب نیروی انسانی را فراهم می‌آورد تا عملکرد شرکت بهبود و هزینه‌ها کاهش یابد
  • ویژگی‌های اصلی روش کاهش استراتژیک هزینه‌ها
  • پوشش وسیع: در این روش کل زنجیره ارزش شرکت تحت پوشش قرار می‌گیرد
  • تمرکز: در این روش فعالیت‌های کلیدی در کسب و کار اولویت بندی می‌شوند و به منظور ایجاد حداکثر ارزش آنها مورد مطالعه قرار می‌گیرند
  • مشارکت: در فرآیند مطالعه کاهش استراتژیک هزینه‌ها، مشاکت کارکنان شرکت در کلیه سطوح وجود دارد. این امر سبب می‌شود که کارکنان نسبت به یافته‌ها و نتایج کار اطمینان داشته آنرا حاصل کار خود بدانند و در اجرای توصیه‌های بهبود، مشارکت فعال داشته باشند
  • الگوبرداری: در کاهش استراتژیک هزینه‌ها، عملکرد شرکت با الگوهای برتر ملی و بین‌المللی مقایسه می‌شود تا اهداف مشخص و قابل حصول برای شرکت تعیین گردد
  • تسهیل در اجرا: در این روش، موارد سریع‌الاجرا و ممکن به سرعت شناسایی شده و براساس میزان صرفه‌جویی، اهمیت صرفه‌جویی در عملیات، مدت اجرا و پیاده‌سازی اولویت بندی و در مدت کوتاهی پیاده می‌شوند
  • مزایای کاهش استراتژیک هزینه‌ها

  • افزایش میزان درآمد و کاهش در هزینه‌ها و به تبع آن بهبود سودآوری
  • استفاده بهینه از منابع از طریق کاهش زمان گردش منابع و گردش بهتر موجودی‌ها
  • انعطاف پذیری بیشتر در قیمت‌گذاری
  • بهبود در خدمات قابل ارائه به مشتری و بهبود سهم بازار
  • مشارکت فعال کارکنان در امر کاهش هزینه‌ها


[2]/">مدل‌های کسب و کار[2]

تعاریف مدلهای کسب و کار

ماگرتا (۲۰۰۲)
توصیفی است که نحوه فعالیت شرکت را بیان می‌کند.
پتروویک (۲۰۰۱) آیر و فولاک (۲۰۰۲)
توصیفی از منطق یک سیستم تجاری برای ایجاد ارزش است.
اپلگت (۲۰۰۱)
توصیفی از یک مجوعه کسب و کار که ساختار، روابط بین عوامل ساختاری و همچنین نحوه پاسخ دهی آن کسب و کار به دنیای واقعی را بیان می‌کند.
تیمرز (۱۹۹۸)
طراحی کالا، خدمات و جریانهای اطلاعاتی، شامل توصیفی از بازیگران مختلف کسب و کار و نقشهای آنها، توصیفی از مزایای بالقوه برای بازیگران مختلف کسب و کار و همچنین توصیفی از منابع درآمدی است.
اوستروالدر و پیگنیور (۲۰۰۲)
توصیفی است از ارزشی که یک شرکت به یک یا چند بخش از مشتریان ارائه می‌دهد. طرحی است از شرکت و شبکه همکاران آن برای ایجاد، بازاریابی و تحویل ارزش و سرمایه‌های ارتباطی به منظور ایجاد جریاناتی که منجربه کسب درآمدهای مثبت(سود) و باثبات می‌شوند.
ویل و ویتال (۲۰۰۱)
توصیفی از نقشها و ارتباطات مابین مصرف کنندگان، مشتریان، هم‌پیمانان و عرضه کنندگان یک شرکت است که جریانات اصلی تولیدی، اطلاعاتی و مالی و همچنین منافع اصلی شرکاء را مشخص می‌کند.
هاوکینز (۲۰۰۱)
توصیفی است از ارتباطات تجاری مابین یک شرکت تجاری و کالاها و خدماتی که آن شرکت در بازار فراهم می‌کند. به طور خاص مدل کسب و کار، روشی برای ساختاردهی جریانات هزینه‌ای و درآمدی است.
تپسکات (۲۰۰۰)
یک مدل کسب و کار شامل ابداع پیشنهادهایی برای خلق ارزشی جدید است که با دگرگون کردن قوانین رقابت و بسیج افراد و منابع به دنبال سطوح جدیدی از کار است.

اجزا اصلی مدل کسب و کار

شش جزء اصلی یک مدل کسب و کار عبارتند از
  • جایگاه ارزشی: [3] بعد از توصیف مشکل مشتری، محصول یا خدماتی که میتواند پاسخگوی این مشکل باشد، جایگاه ·ارزشی نامیده میشود. ارزش این محصول و یا خدمات از دیدگاه مشتری، در تعیین این جایگاه ارزشی ملاک قرار میگیرد.
  • بخش بازار:[4] گروه مشتریان که مورد هدف قرار گرفتهاند. باید توجه داشت که بخشهای مختلف بازار نیازهای بعد تغییر در بخش بازار شکوفا میشود Business Model متفاوتی دارند.
  • ساختار زنجیره ارزش:[5] جایگاه فعالیتهای شرکت در زنجیره ارزش و نحوه به دست آوردن بخشی از ارزش تولید ·شده در زنجیره توسط شرکت، ساختار زنجیره ارزش را تشکیل میدهد.
  • تولید سود و حاشیه[6]: چگونه سود حاصل میشود؟ (از طریق فروش، اجاره، عضویت، پشتیبانی و ...)
ساختار هزینهای چگونه است و حاشیه سود مورد نظر چگونه به دست میآید؟
  • جایگاه در شبکه ارزش[7]: شناسایی رقبا، شرکتهای مکمل و اثراتی که شبکه همکاری میتواند برای مشتریان ایجاد ·
کند. این تعاریف جایگاه شرکت در شبکه ارزش را توصیف میکند.
  • استراتژی رقابت[8]: چگونه شرکت سعی میکند یک "مزیت رقابتی" ماندگار برای خود بسازد. این مزیت ممکن است · در نوع مدیریت نمودن هزینه‌ها باشد و یا همان بازار پنهان[9] و دنج و غیرقابل دسترس و یا در توسط رقبا. در هر صورت وجود این مزیت رقابتی الزامی است.
نحوه طراحی مدل کسب و کار
یک مدل کسب و کار میتواند با یکی از روشهای زیر طراحی شود:
  • نوآوری: برای اولین بار با فکر و ایدهای نوآورانه طراحی گردد.
  • احیاء: مدل کسب و کار قدیمی مجدد احیاء گردد.
  • تغییر : مدل موجود با کمی تغییر در یکی از شش اصل فوق به  مدل جدیدی تبدیل گردد.
  • اتخاذ: به صورت کامل برای شغل دیگر و یا کشوری دیگر مورد استفاده قرار گیرد.

یک مدل کسب و کار موفق

شرکت وال مارت

وال مارت یکی از موفق‌ترین مدل‌های کسب و کار در تاریخ شرکت هاست. در حقیقت امروزه وال مارت بزرگ‌ترین شرکت دنیا محسوب می‌شود. چند دهه پیش نظریه فروش با تخفیف در آمریکا مورد استفاده قرار گرفت. فروشگاه‌های مذکور از تعداد کمی فروشنده استفاده می کردند. حاصل کار این فروشگاه‌ها سود بسیاری بود که به‌علت قیمت بسیار پایین به‌دست می‌آمد.
وال مارت به اهمیت متفاوت بودن با سایر رقبا پی برده بود بنابراین تلاش کرد خدمات خود را به گروه متفاوتی از مشتریان در بخش‌های متفاوتی از بازار ارائه دهد. بزرگ‌ترین تخفیف دهنده تمرکز خود را بر مناطق پر جمعیتی همچون شهر نیو یورک معطوف ساخت. وال مارت تصمیم گرفت فروشگاههای خود را در شهرهای کوچکی که به فراموشی سپرده شده بودند قرار دهد.

شرکت دل

نمونه بعدی یک مدل کسب و کار خوب شرکت رایانه دل است. مدلی که مایکل دل خالق آن بود. زمانی که سایر کارخانه‌ها محصولات خود را به‌وسیله کارگزارها به فروش می‌رساندند دل فروش مستقیم به مصرف کننده نهایی را آغاز کرد. این کار نه تنها باعث کاهش هزینه‌ها شد بلکه مهم‌تر از آن باعث شد شرکت به اطلاعات مهمی در مورد نیازها و خواسته‌های مشتریان دست یابد که سایر شرکت‌های فعال در این حوزه از آن باخبر نبودند.
با این مدل کسب و کار اگر شرکت‌های رقیب دل می‌خواستند به‌صورت مستقیم اقدام به فروش محصولات خود کنند بسیاری از کانال‌های فروش خود وهم‌چنین فروشندگان خود را از دست می‌دادند.
سه بعد مهم را برای مدل‌های کسب و کار در نظر می‌گیرد:
  • سابقه: عوامل خارجی و توانایی‌های داخلی که باید مورد استفاده قرار گیرند چیست؟
  • اهمیت نوآوری: چگونه می‌توان ابعاد یک کسب و کار را پایه ریزی کرد* چگونه خدمات رسانی کنیم؟ چه چیزی ارائه دهیم و چگونه زمینه را برای خلق و افزایش ارزش بیشتر فراهم‌سازیم؟
  • توانایی مقاومت: مدل کسب و کار موجود تا چه حد برای رقبا غیرقابل تقلید است؟

علل ناکارآمدی مدل‌های کسب و کار

زمانی که مدل‌های کسب و کار موجود غیرموثر می‌شوند با با مشکلاتی مواجه می‌شوند جای خود را به مدل‌های تازه می‌دهند. شرکت‌ها می‌توانند دو اشتباه ساختاری را در مورد مدل‌های کسب و کار صورت دهند. آنها ممکن است علی رغم تغییر محیط از مدل‌های منسوخ استفاده کنند و یا مدام در حال تغییر مدل کسب و کار خود باشند.
در این صورت تازه واردها به راحتی با استفاده از مدل‌های کسب و کار مناسب از موقعیت‌های موجود بهره می‌برند و قوانین بازی را به نفع خود عوض می‌کنند. در این بخش ما چند دلیل را برای شکست برخی مدل‌های کسب و کار ارائه می‌کنیم.
عموماً مدل‌های کسب و کار به‌علت ضعف اهداف و مقصودهای ارزشی شکست می‌خورند.این موضوع ممکن است زمانی اتفاق بی افتد که شرکت‌ها درک درستی جایگاه ارزش در زنجیره ارزش نداشته باشند.
سیاست بازسازی IBM تحت رهبری لئو گرستنر در سال 1990 مثال خوبی است. گستنر دقیقاً فهمیده بود که در بازارهای آن روز خدمات می‌تواند نقش بسیار مهمی را بازی کند. سرویس‌های جهانی IBM نقش محوری مهمی در بازگشت IBM به اوج داشتند.
ناتوانی در برقراری تعادل بین آنچه باید با استفاده از توانایی‌های داخلی انجام شود و انچه باید برونسپاری شود دلیل اصلی ردشدن یک مدل کسب و کار است. امروزه ادغام‌های عمودی در بسیاری از سازمان‌ها دلیلی عمده شکست مدل‌های کسب و کار است.
با توجه به اینکه فرآیند و توانایی‌های خاص ممکن است کمک بزرگی برای استراتژی‌های جاری باشد برونسپاری آن‌ها ممکن است باعث شکل‌گیری یک اشتباه بزرگ شود. همه ما به خوبی می‌دانیم زمانی که IBM به‌جای توسعه سیستم‌عامل تصمیم گرفت از مایرکوسافت کمک بگیرد چه اتفاقی افتاد.
مدل‌های کسب و کار زیادی بر پایه اولین جایگاه به‌دست آمده در بازار و اهرم قراردادن آن برای دستیابی به سود بنا می‌شوند؛ اما گاهی اوقات شرکت‌ها از مدل کسب و کار دو مرحله‌ای استفاده می‌کنند که باعث رسیدن به تعادل در فاز اول می‌شود؛ اما با این وجود نباید از ریسک موجود در هر یک از دو مرحله غافل شوند.
دات کام‌های بسیاری تمرکز زیادی برای بالابردن ترافیک وب‌گاه خود کرده‌اند با این امید که این موضوع خود به خود باعث افزایش آگهی‌ها و درآمدهای تجاری می‌شود؛ اما این درحالی بود کهدر بیشتر مواقع ترافیک افزایش می‌یافت اما خبری از افزایش درآمد اقتصادی نبود. کریستینسن و راینور تاکید می‌کنند که کسب و کارها باید بی صبرانه به دنبال سو باشند و صبورانه به دنبال رشد. به‌عبارت دیگر یک مدل کسب و کار باید در ابتدا چند مشتری خاص را جذب کند که قادربه ایجاد سود هر چند کم, برای شرکت باشد. این حالت ترجیح بیشتری بر کسب و کارهایی دارد که خطر زیادی را می‌پذیرند به این امید که درآینده صاحب سود کلان شوند.
مشکل بعدی در مدل‌های کسب و کار سوءمدیریت وتدبیر در شبکه ارزشی است. مدیریت شبکه ارزش می‌تواند به یک عامل مهم در موفقیت تبدیل شود.

معرفی چند مدل کسب و کار الکترونیک

اهمیت و ضرورت مدل کسب و کار الکترونیک [10]

واژه مدل کسب و کار الکترونیک در سالهای 2000 و 2001 رایج شد. درصورتیکه مدل کسب و کار الکترونیک با دقت تعیین شود، می‌تواند به بنگاه‌ها کمک کند تا استراتژیهای کسب و کار الکترونیک خود را پیاده سازند. به علاوه به آنها اجازه می‌دهد تا کسب و کارشان را بشناسند، ارزیابی کنند، تغییر دهند و حتی شبیه سازی کنند. برخی از مهمترین مزایای مدل کسب و کار الکترونیک عبارتند از:

مزایای مدل کسب و کار الکترونیک

  1. فرایند مدلسازی سیستم‌های اجتماعی یا یک هستی‌شناسی مانند یک مدل کسب و کار الکترونیک به شناخت عوامل مرتبط در یک حوزه معین و و درک ارتباطات بین آنها کمک می‌کند.
  2. استفاده از مدلهای کسب و کار الکترونیک فرموله شده، به مدیران کمک می‌کند تا بتوانند درکشان را از یک کسب و کار الکترونیک به راحتی با دیگر ذینفعان به اشتراک گذارند.
  3. ترسیم و استفاده از مدلهای کسب و کار الکترونیک به عنوان یک پایه برای تسهیل مباحث تغییر و تحول عمل می‌کند. طراحان مدل کسب و کار به آسانی می‌توانند اجزاء یک مدل کسب و کار الکترونیک را تغییر دهند.
  4. یک مدل کسب و کار الکترونیک فرموله شده، می‌تواند مانند نگرش "ارزیابی متوازن" به تعیین شاخصهایی برای ارزیابی کمک کند.
  5. مدلهای کسب و کار الکترونیک به مدیران کمک می‌کنند کسب و کار الکترونیک را شبیه سازی کنند و به این ترتیب آموخته‌های خود را از آن افزایش دهند. این در واقع روشی برای ریسک کردن بدون به خطر انداختن سازمان است.
همانطور که پتروویک، کیتل و تکستن شرح می‌دهند: مدل کسب وکار توصیف یک سیستم اجتماعی پیچیده با تمام بازیگران، روابط و فرایندهایش نیست. بلکه توصیفی از منطق یک سیستم تجاری برای خلق ارزشی معین، است. از اینرو مدل کسب و کار از استراتژی سازمان نشأت گرفته و به عنوان الگویی برای طراحی فرایندهای تجاری استفاده می‌شود.



مدل‌های مدیریت بحران

مدل مدیریت بحران تیری و میتراف

 تیری و میتراف اظهار می‌کنند که مدیریت اثربخش بحران سازمانی، جدا از نوع بحران، شامل اداره کردن پنج مرحله مشخص است که بحرانها طی می‌کنند: (1) شناسایی یا ردگیری علائم، (2) آمادگی و پیشگیری، (3) مهار ویرانی، (4) بهبود، (5) یادگیری. این مدل با شناسایی یا ردگیری علائم بحران شروع می شود وسپس با فرایند یادگیری از مرحله بهبود به‌پایان می پذیرد و سپس نتایج یادگیری به مرحله اول برمی‌گردد و این چرخه همین‌طور ادامه می یابد.
پر واضح است، دو مرحله اول، جزء مراحل قبل از بحران است و مدیریت پیش‌فعال بحران را شامل می‌شود. هر تلاش یا فعالیتی در طول این مراحل کمک زیادی به شناسایی، پیشگیری و یا جلوگیری از بحرانهای بالقوه در مراحل اولیه می‌کند. در مقابل آن، مراحل سوم و چهارم به عنوان مراحل بعد از بحران هستند که هر فعالیتی در طی آنها صورت می‌گیرد به عنوان فعالیتهای واکنشی یا منفعل هستند که تلاشی است در جهت مقاومت و یا کنترل شدید بر یک بحران ظاهر شده و یا حداقل کردن ویرانیهای احتمالی آن.
به صورت مقایسه‌ای، مدیریت پیش فعال بحران اهمیت ویژه‌ای برای هر سازمان بازرگانی دارد زیرا سازمان را در بسیاری از جنبه‌ها برای رویارویی با موقعیتهای بحرانی ناخواسته و غیرقابل انتظار آماده خواهد کرد و آن را در یک موقعیت مساعد در زمان وقوع بحران قرار می‌دهد. برای پیدایش یک چنین مدیریتی باید سه فعالیت اصلی صورت گیرد:
  • ایجاد یک برنامه مدون بحران،
  • تشکیل تیم مدیریت بحران، و
  • آموزشهای منظم پرسنل برای مواجهه با بحرانها .

مدل واکنشی در مقابل مدل پیش فعال

اساساً، در موقعیت‌های بحرانی از دو روش به بحران می‌نگرند: واکنشی1 و پیش‌فعال. سازمانها هم می‌توانند علائم هشداردهنده را نادیده بگیرند و با وقوع بحران نسبت به آن واکنش نشان دهند و هم می‌توانند خود را برای رویارویی با بحران و مدیریت آن از قبل آماده سازند. در حالت اول پیامدهای ناشی از بحران مشخص نمی‌شوند ولی در حالت دوم نه تنها فرصتهایی را برای اداره بحران فراهم می‌سازد بلکه حتی می‌تواند به دفع بحران منجر شود

در مدل واکنشی، تصمیمات مربوط به بحران در حین یا بعد از وقایع اتخاذ می‌شود ولی در مدل پیش‌فعال ، تصمیم‌گیرندگان شکلهای مختلف بحران و نیز برنامه‌های مواجهه با آنها را پیش‌بینی می‌کنند. اولین مرحله در مدل پیش‌فعال، تجزیه و تحلیل آسیب‌شناسی بحران است که سعی می‌کند نقاط آسیب‌پذیر در سازمان و نیز عوامل مؤثر در وقوع بحران شناسایی شود. «اسلاتر» مدلی را برای شناسایی عوامل مؤثر در بحران سازمانی ارائه داده است. در این مدل ویژگی‌های مدیریتی و سازمانی بر اثربخشی تصمیم اثر می گذارند و سپس متغیرهای محیطی و رقابت به همراه اثربخشی تصمیم ، میزان حرکت به سوی بحران را شکل می دهد.
متغیرهای محیطی و تغییرات ناگهانی در محیط شامل تغییراتی در بازارها، عرضه‌کنندگان و تأمین‌کنندگان، عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … هستند.
ویژگیهای مدیریتی عبارتند از : توانائیها و ویژگیهای نیروی انسانی و نیز توانمندیهای مدیران، شیوه‌های رهبری آنها که تأثیر زیادی بر نوع تصمیمات و توانایی سازمان برای مواجهه با بحران دارد.
ویژگی‌های سازمانی شامل اندازه سازمان، منابع، ساختار، دستورالعملهای اجرایی و کنترل و … هستند که بر موقعیتهای وقوع بحران تأثیر می‌گذارند.
ج ـ چرخه عمر بحران و دیدگاه استراتژیک نسبت به آن: چرخه عمر بحران بیان می‌دارد که هر بحران چندین مرحله را طی می‌کند. طبقه‌بندی بحران براساس چرخه عمر آن، در مشخص کردن استراتژی‌های مواجهه با بحران در هر یک از مراحل عمرش و حتی چگونگی متوقف کردن بحران برای مدیران مفید است.

مدل‌های مدیریت منابع انسانی

در سازمانهای جهانی و بین المللی، مدلهای مختلف مدیریت منابع انسانی شکل می گیرد که عبارتند از:

 مدل ملی گرا :[11]

این مدل بر روی حفظ تجانس گروهها تمرکـــز می کند تا بتواندموجب تضمین عملکرد و بهبود آن شود. این مدل شامل تبعیت ازاستانداردهایی است که در شرکت مادر مورداستفاده قرار می گیرد و لذا اعضای خارجی گروه را نیز با استانداردهای خود هماهنگ می سازد. چنین رویکردی، مدتهای زیادی توسط شرکتهای آمریکایی به کار گرفته شده بود که اعمال آن ازطریق قوانین رسمی صورت می گرفت؛ (مثل مک دونالد، کوکاکولا و...) در این طرح، اداره منابع انسانی دارای موجودیتی غیرمتمرکز است و وظیفه آنها، تنها کنترل و اجرا است. مزایای این مدل عبارتند از:
الف) گسترش فرهنگ سازمانی منسجم و یکپارچه؛
ب) هماهنگی و یکدستی میان نقش آفرینان سازمان.
و اما محدودیتهای این مدل عبارتند از:
الف: این مـــدل دربرگیرنده ویژگیهای فرهنگی - اجتماعی کشورهای مختلف نیست؛
ب: این مدل باعث کاهش تنوع می شود، لذا به تبع آن، کاهش نوآوری را نیز دربردارد.

مدل چندمرکزی[12]
هدف اصلی این مدل، استفاده از خط مشی های منابع انسانی برای نیازهای محلی است. لذا مطابق این مدل، واحدهای غیرمتمرکز منابع انسانی از استقلال مدیریتی منتفع می شوند. این شعار معروف بهترین مصداق این مدل است.جهانی فکر کنید، محلی عمل نمایید . چنین مدل برمبنای مراوده دوطرفه میان شرکتهای مستقل شکل می گیـــرد و حول یک اداره مرکزی تجمع یافته است. اطلاعات در سازمان مرکزی وجود دارد و به طور قانونی اقدامات شرکتهای مستقل را ارزیابی می کند. همچنین سازمان مرکزی، مسئول گسترش شیوه های نوآوری است.
مزایای این مدل عبارتند از:
الف) مدیران منابع انسانی از یک استقلال نسبی برخوردار هستند؛
ب) مشتمل بر محیط کاری چند فرهنگی است.
و اما محدودیتهای این مدل عبارتند از:
الف) دارای عدم انسجام خط مشی در منابع انسانی است. زیرا دپارتمان های غیرمتمرکز منابع انسانی دارای خواسته های متفاوتی هستند و این مساله باعث ایجاد تعارضاتی میان آنها و اداره مرکزی می شود.
ب) دارای خطر زوال فرهنگ منسجم سازمانی است.
مدل اقلیم گرا[13]
در این مــدل، به شرکت به عنوان شبکه ای نگریسته می شود و به عنوان یک ساختار تخت فرض می گردد. شرکت دارای تعداد زیادی شرکتهای دیگر است که دارای تساوی حقوقی هستند. آنها ازطریق جریانهای مالی، انسانی و اطلاعاتی با یکدیگر می پیوندند. شرکتهایی که این مدل را به کار می گیرند، استــراتژی های جهانی را به کار می بندند و دارای کارکنانی جهان وطنی هستند. در این مدل، ایده شایستگی موردتاکید است. این ایده، عامل اصلی ارتقا داخلی است.
از محدودیتهای این مدل عبارتنداز:
الف) تحرک نیروی کار به واسطه یأس و ناامیدی کاهش می یابد؛
ب) تفاوتهای فرهنگی مانع گفتمان میان اعضا می شود؛
ج) اجرای ارزیابی و انتخاب عادلانه مشکل مـی گردد.
به منظور عملی ساختن این سیستم، مدیران منـــــابع انسانی بایستی موجبات تحرک، رویه های ارزیابی متجانس و برنامه های آموزشی استاندارد را فراهم آورند.

 مدل منطقه محور[14]
در این مدل، متناسب با استراتژی و مدیریت، جهان به مناطق متجانس محلی تقسیم می شود که حـول ادارات مرکزی محلی مستقل عمل می کند. اداره محلی منابع انسانی، رابطی میان ادارات مرکزی و اعضایش است. این مدل و مدل قبلی دارای ویژگیهای مشترکی هستند.
اگر بخواهیم مقایسه ای میان این مدل ها و مدل های اروپایی انجام دهیم& تناظر زیر میان این مدل ها برقرار است که عبارتند از:
- شرکتهـــــــای ملی گرا مطابق شرکتهای بین المللی هستند؛ این شرکتها اکثراً چندملیتی هستند و  استراتژی هایی در سطح جهانی اجرا می کنند و اروپا تنها بخش کوچکی از این کسب و کار است. این توضیح بیانگر اینست که چرا آنها استراتژی اروپایی ندارند.
- شرکتهای چندمرکزی مطابق شرکتهای صرفاً اروپایی است. هدف اولیه این شرکتها بهبود در رتبه اروپا در کسب و کارهاست.
- شرکتهای اقلیم گرا مطابق شرکتهای فرا - اروپایی است. آنها اروپا را به عنوان یک بعد جدید در جهت گیریهـای استراتـژی یکسان می دانند و این امر به دو دلیـل است: یکـی بـــه خاطر آنکه شرکتهای ملی هستند که تـلاش می کنند بازار اروپا را تسخیر کنند. دیگری شرکتهای چندملیتی هستند که اکثراً به ابعاد اروپایی توجه دارند.
- شرکتهای منطقه محور، متناظر با شرکتهای فراملی هستند. آنها در تلاش برای حفظ رتبه ملی و بین المللی هستند. بنابراین، در زمان مشابه، استراتژی های آنها ملی و بین المللی است.

مدل‌های مدیریت سرمایه

مدل‌های مدیریت پروژه

مدل‌های مدیریت کیفیت

مدلهای مدیریت زنجیره تامین

مدل‌های مدیریت ریسک


مدل‌های مدیریت تحول


مدل‌های مدیریت تغییر



[1] Damerest
[2] Business Model
[3] Value Proposition
[4] a Market Segment
[5] Value Chain Structure
[6] Revenue Generation And Margin
[7] Position In Value Network
[8] Competitive Strategy
[9] Niche Strategy
[10] E-Business Model
[11] ETHNO CENTRISM
[12] POLYCENTRIC
[13] GEO CENTRIC
[14] REGIOCENTRI