هره چرخ برود.
در اين حين، يکی از ديوانه ها که از پشت نرده های حياط تيمارستان نظاره گر اين ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
در اين حين، يکی از ديوانه ها که از پشت نرده های حياط تيمارستان نظاره گر اين ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
از 3 چرخ ديگر ماشين، از هر کدام يک مهره باز کن و اين لاستيک را با 3 مهره ببند و برو تا به تعميرگاه برسی.
آن مرد، اول توجهی به اين حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد ديد راست می گويد و بهتر است همين کار را بکند.
پس به راهنمايی او عمل کرد و لاستيک زاپاس را بست.
هنگامیکه خواست حرکت کند رو به آن ديوانه کرد و گفت:
خيلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی. پس چرا توی تيمارستان انداختنت؟
ديوانه لبخندی زد و گفت:
من اينجام چون ديوانه ام. ولی احمق که نيستم !
حالا بعضی از ما هم که اینجا داریم دهان به دهان کسـانی میدهیم که فقط فکـــــــــــــــــــر میکنند که چیزی حالیشونه و لاف آزادگی و انساندوستی میزنند ، ممکن است دیوانه باشیم اما ابــــــله، آدمفـــــــروش ، باجگـــــــــــــــیر ،اخـــــــــاذ ، الـــــواط ،دلاک و دلال نبوده و نیستیم.
هر ننه قمری هر اتهامی که به مغز پوکش رسید ، بهمون زد و هر کس هم که به نفعش بود قبول کرد ، اما کمتر کسی پیدا شد که از اتهام زنان و سیاهکاران ، مدرک و دلیلی برای اثبات ادعاشون ارائه کنند .
سیاهکاران و نفاق انگیزان بــــــــــــدانند ، اگر فصل چاق کردن چوپوقها فرا برسد ، دیگر هیچ عذری پذیرفته نخواهد بود.
آموخته ام که ..چيزهاي كم اهميت را تشخيص دهم و سپس آنها را ناديده بگيرم
آموخته ام که ..باخت در يك نبرد كوچك را به قصد برد در يك جنگ بزرگ بپذيرم
آموخته ام که ..اگر مايلم پيام عشق را بشنوم خود نيز بايستي آن را ارسال كنم
آموخته ام که ..ثروتمند كسي نيست كه بيشترين ها را دارد ، بلكه كسي است كه به كمترين ها نياز دارد
آموخته ام که .. دو نفر مي توانند با هم به يك نقطه نگاه كنند ولي آنرا متفاوت ببنند
آموخته ام که ..كافي نيست فقط ديگران را ببخشيم، بلكه گاهي خود را نيز بايد ببخشيم
پاینده و جاوید ایران
خاک پای همه سربازان راستین و آزادیخواهان فهیم ایرانزمین
Marshal.Rainbow
خاک پای همه سربازان راستین و آزادیخواهان فهیم ایرانزمین
Marshal.Rainbow
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر