...واضع دشمن داخلي (حاکمان و رهبران استبداد گر) گام بر ميدارد.در واقع هدف اصلي هر ديکتاتوري از به راه انداختن جنگ نرم ، خريد هرچه بيشتر زمان و موقعيت براي به بند کشيدن و ناتوان کردن مردم و چپاول دارئي ها و ذخاير آنهاست و تسليهات و مهمات اصلي اش را جــــــهل ( نا آگاهـــي ) و انواع ضعفهاي شخصيتي موجود در هواداران و مخالفان ديکتاتور تشکيل ميدهند و با اعمال مديريت ، روي مهمات جنگي مذکور ، علاوه بر هوادران خودش ، بسياري از مخالفان و دشمنان سرسختش را نيز ، بدون اينکه بفهمند ،تحت کنترل و فرمانبرداري خود در مي آورد تا با پرداخت کمترين هزينه به هدفش برسد .زيرا همانطور که گفته شد ،بيشتر نيروي انساني و همه مهمات جنگي اش ، توسط دشمنانش که مردم همان کشور هستند تامين ميشود و او فقط براي فراهم نمودن شرايط تبلور و بروز جهل و فرمايگي دشمنانش در صورت لزوم گامهايي بر ميدارد ) . فراموش نکنيم،هدف اصلي هر ديکتاتوري از به راه انداختن جنگ نرم ، خريد هرچه بيشتر زمان و موقعيت براي به بند کشيدن و ناتوان کردن مردم و چپاول دارئي ها و ذخاير آنهاست.
- تطميع و فريب اذهان آگاه و خردگراي جامعه
- تلاش براي مشروعيت بخشيدن به ساختار کلي حکومت، نزد اذهان عمومي جامعه
در این پست ، به بررسی گزینه اول میپردازیم .
.
يعني آزادگي و آزادي انسانها (مخصوصا زمانیکه در عرصه رویارویی با ترفندهای جنگ نرم قرار میگیرند ، بیش از هر چیز دیگری ،در گرو شرافتمندي و انسانيت آنها است ، نه کاغذ پاره هايي که به عنوان مدارک دانشگاهي دارند و نه تعداد سالهايي که در زندان بوده اند و همچنين سالهايي که در اروپا و امريکا سکونت داشته اند . و نه شعارها و لافهايي که اينجا و آنجا سر ميدهند و بعضا با نگاهي عاقل اندر سفيه براي ديگران نيز موعظه ميکنند . مثلا ميتوان اثبات نمود ، بعضي از حضرات که به واسطه برخي ملاکهاي احمقانه و عوام فريبانه ، خود را آزاده و سايرين را برده قلمداد کرده و براي ايشان نسخه هاي رمز گشا تجويز ميکنند ، خود در جايگاه يک انسان ، در بدترين وضع و حالي هستند که يک برده ميتواند داشته باشد ، اما خودشان متوجه نيستند و اين همان نکته ظريف و شگرد طلايي به کار گرفته شده توسط طراحان جنگ نرم است.
ديکتاتور ها براي رسيدن به اين هدف، از 3 استراتژي کلي که معمولا ، به طور همزمان و به موازات يکديگر اجرا ميشوند ، استفاده ميکنند:
- تطميع و فريب اذهان آگاه و خردگراي جامعه
- تلاش براي مشروعيت بخشيدن به ساختار کلي حکومت، نزد اذهان عمومي جامعه
- مانع تراشي براي آن دسته از آگاهان جامعه که به هيچ قيمتي راضي به سکوت و مسامحه با ديکتاتور نميشوند و در دام هاي فريبنده و گمراه کننده اش(گزينه ا) گرفتار نميشوند
در این پست ، به بررسی گزینه اول میپردازیم .
.............................. .............................. .............................
تطميع و فريب اذهان آگاه و خردگراي جامعه :
به گفته سقـــراط"فرق انسان با حيوان در کنترل هواي نفس و هوسهاست . "
توانايي ها و حقوقي مثل خوردن ،آشاميدن ،خنديدن و گريستن ، حرف زدن ، رقصيدن ، مهرباني ، خشم ،عشق ، سکس ، غرور ،رفاه و آسايش و .... در واقع بخشي از غرايز ذاتي موجود در همه انسانها ميباشند (نفس عماره) تا با به کارگيري و بهره بردن درســـــت ، به انـــــدازه ،به جـــــا و به موقــــــع از آنها ،علاوه بر لذت بردن از لحظات عمرشان ، بتوانند به رشد و تعالي مادي و معنوي در عرصه هاي مختلف زندگي ،دست بيابند . اما از آنجا که انسان به عنوان اشرف مخلوقات ذاتا، داري نيروي شعور و اراده (ضمير ناطقه) است و بايد با بوسيله همين نيرو ، براي موقعيتهاي گوناگون زندگي اش تدبير و تصميم گيري کند ، در بسياري موارد در تشخيص و اجراي درســـــت ، به انـــــدازه ،به جـــــا و به موقــــــع غرايزش دچار اشتباه ميشود و همين اشتباهات، سطح کيفي شخصيت او به عنوان يک انسان را ، دچار افت و ريزش مينمايد و به گفته سقراط ، او را مبدل به يک حيوان ميکند.
پس ميتوان هواهاي نفساني را به سه دسته زير تقسيم بندي نمود:
- ثروت اندوزي و مکنت (رفاه فردي و اجتماعي که با ثروتش فراهم ميکند
- قدرت طلبي و کسب شهرت و عنوانهای مورد ستایش در میان عموم مردم
- شهوتراني و لذت جویی در زمینه های مختلف
که در واقع همه موارد مذکور مثل خوردن و آشاميدن هریک به نوعي از غرايز طبيعي انسانها به حساب مي آيند و بر اساس اجماع علمي همه روانشناسان جهان ، کسي که چنين غرايزي را نداشته باشد،يک انسان نرمال نيست . اما هنگاميکه ميــــزان انجام دادن يا بهره بردن از آنها به قيمت نقض حقوق سايرين ، آسيب رساندن به جسم و روح خودشان و به طور کلي ،زير پا گذاشتن "خط قرمزها و ارزشهاي انساني و شرافتشان "تمام شود، مبدل به همان هواي نفس و هوس هايي ميشوند که ميتوانند به انسانها، ماهيت حيواني ببخشند.
در هريک از اين زمينه ها ، هرچه انسانها با استعدادتر و تواناتر باشند ، بيشتر از سايرين در معرض عدول از حد و حريم انسانيت و افتادن به دامهاي اهريمني قرار ميگيرند . لذا با توجه به نتايج تحقيقات و مشاهداتي که دال بر، برتري کيفي و کمي سطح استعداد و توانايي در اين غرايز سه گانه در شخصيت اکثر مبارزان آزاديخواه و چهره هاي موثر و صاحبنام تاريخ مبارزات آزاديخواهانه مردم جهان ميباشد، استفاده از حربه هاي جنگ نرم ، ميتواند تاثيرات به سزايي براي کنترل ، تغيير و مديريت رفتارشان داشته باشد و نيروي آنان را به صورت معکوس و در جهت ضربه وارد کردن به خودشان استفاده نمود.
پس با توجه به آنچه گفته شد ، ميتوان اين را هم نتيجه گرفت که خوي حيواني يا همان شيطان دروني انسانها ، به اشکال مختلفي لگام گسيختگي ميکند و آنان را به دنبال خود ميکشد . به همين دليل ، از ويژگيهاي ديگر چهره دروني يا همان فطرت انسانها اين است که بر خلاف چهره ظاهري آنان ميتواند به صورت لحظه اي از وضعيتي به وضعيت ديگر تغيير يابد و از ميانگين لحظاتي که ذات انساني يا حيواني داشته اند ، ماهيت پليد يا ماهيت خوب آنان رقم بخورد . به همين دليل ، در جنگهاي رواني يا همان جنگهاي نرم ، پيروزي يا شکست هر يک از انسانها، با توجه به توانايي ها و واکنشهايي مختلفي که در شرايط و موقعيتهاي مختلف از خود نشان ميدهند و جمع جبري نمرات مثبت و منفي که ميتوان گفت به صورت لحظه اي کسب ميکنند رقم ميخورد.
با توجه به اينکه شخصا ، دنيا را شعورمند ميدانم و معتقدم کوچکترين و ذره بيني ترين اتفاقاتي که در جهان هستي مي افتد ، تصادفي و بي دليل و منطق نمي باشد ،بعد از کلي فشار آوردن به مغز خودم و پس از ساعتها تحقيق و بررسي ، سرانجام با کنار هم قرار دادن قواعد رياضي جبر و احتمالات و معادلات در جه دوم و سوم ، که در یک بازه زمانی خاص و با استفاده از معادلات انتگرال و دیفرانسیل بررسی و محاسبه میشوند، همچنين انديشه ها و نظریه های فيلسوفان برتر تاريخ جهان ، مثل افلاطون ،ارسطو ، سقراط و حکيم عمر خيام به نتايج جذاب و پيچيده اي رسيدم که فکر ميکنم بي ارتباط با فيلم جنجالي ماتريکس نباشد.
.
اما به ربان ساده و عامیانه ،در يک دسته بندي کلي و بدون در نظر گرفتن قوانين رياضي جبـــــر و احتمالات ميتوان گفت :
"بعضي ها در مقابل طمع ثروت، ناتوان ميشوند . ولي درمورد قدرت طلبي وشهوتراني ، به خود مسلط هستند و به خاطرشان، تن به هر ذلت و بلاهتي نميدهند. "
" بعضي ديگر در زمينه قدرت و منزلت اجتماعي لگام گسيختگي ميکنند ولي دردو موردديگر، خودشان را به خوبي مهارميکنند و به خاطرشان، تن به هر ذلت و بلاهتي نميدهند. "
"بعضي ديگر هم در مقابل اشکال مختلف شهوتراني، و ارتباطاتشان با جنس مخالف ،کنترل مناسبي از خود ندارند ،اما نه گرفتار طمع مال دنيا و نه قدرت طلبي وجبران عقده ها و کمبودهاي شخصيتي ميشوندو به خاطرشان، تن به هر ذلت وبلاهتي نميدهند. چه بسا،بسياري از سرمايه هاي مادي ومنزلتهاي اجتماعي خود را هم ،براي امنيت و رفاه ساير انسانها هزينه ميکنند و ذره اي هم به رويشان نمي آورند. "
اما متاسفانه يا خوشبختانه ، رفتاروکردار خوب و پاک انسانها،معمولا قرباني حقارت و ناتواني آنان در عرصه هايي ميشود که حريف هواي نفس و اميال سرکش خود نميشوند و از آدميت ، تنها يک روکش را با خود حمل ميکنند که بعضا لکه هايي از آدميت نيز ، در زير آن روشن و خاموش ميشود.
يعني آزادگي و آزادي انسانها (مخصوصا زمانیکه در عرصه رویارویی با ترفندهای جنگ نرم قرار میگیرند ، بیش از هر چیز دیگری ،در گرو شرافتمندي و انسانيت آنها است ، نه کاغذ پاره هايي که به عنوان مدارک دانشگاهي دارند و نه تعداد سالهايي که در زندان بوده اند و همچنين سالهايي که در اروپا و امريکا سکونت داشته اند . و نه شعارها و لافهايي که اينجا و آنجا سر ميدهند و بعضا با نگاهي عاقل اندر سفيه براي ديگران نيز موعظه ميکنند . مثلا ميتوان اثبات نمود ، بعضي از حضرات که به واسطه برخي ملاکهاي احمقانه و عوام فريبانه ، خود را آزاده و سايرين را برده قلمداد کرده و براي ايشان نسخه هاي رمز گشا تجويز ميکنند ، خود در جايگاه يک انسان ، در بدترين وضع و حالي هستند که يک برده ميتواند داشته باشد ، اما خودشان متوجه نيستند و اين همان نکته ظريف و شگرد طلايي به کار گرفته شده توسط طراحان جنگ نرم است.
پس يادمــــــــان نرود ......
تن آدمي شريف است به جان آدميت
نه همين لباس زيباست نشان آدميت
پاينده و جاويد ايران
خاک پاي همه سربازان راستين و آزاديخواهان فهيم ايرانزمين
Marshal.Rainbow
خاک پاي همه سربازان راستين و آزاديخواهان فهيم ايرانزمين
Marshal.Rainbow
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر