پروفسور «باهر»، جامعهشناس و بنيانگذار رفتارشناسي در ايران است. او متخصص برگزاري سمينارها و نشستهاي عجيب و غريب در حوزههاي مختلف و بهويژه روابط زناشويي است. بهانه گفتوگوي ما با پروفسور باهر اما رويت يك تيتر در فهرست مقالههاي او بود: «هر مرد بايد 4 زن داشته باشد!»
- در بين عنوان مقالات شما چند تيتر ديده ميشود كه خيلي جالب بهنظر ميرسند. مي خواهيم رويكرد و نظر شما را راجع به اين موضوعات بدانيم. براي مثال عنوان هر مرد بايد 4 زن داشته باشد اين يعني چه؟ شما واقعا معتقديد، هر مرد بايد 4 زن داشته باشد؟!
- اين 4 زن چه افرادي هستند ؟
- يعني چه، يعني اگر مردي خواهر يا دختر ندارد، آقا نيست؟
- مصداق و نمونه اين كمبودها در كدام رفتارها ديده ميشود؟
مثلا مردي كه مادر ندارد، همسرش هرچه توانسته زور گفته و اين مرد هم قبول كرده ولي اگر هركدام از اينها حضور داشته باشند آنها با هم مشكل دارند و مرد رفتاري متعادل پيدا ميكند.
هرچيزي كه در هستي است، حكمت خودش را دارد. وجود هر چيزي از نظر پروردگار لازم است. از ديدگاه هنرمند، مجسمه موسي (ع) و فرعون يك اندازه اهميت و قيمت دارند ولي عدهاي، يكي را ميگذارند بالاي ستون و عدهاي ديگر آن يكي را ميشكنند. هر چه در هستي است، حكمتي دارد و ما بايد حكمت آن را متوجه شويم.
- با اين اوصاف مردي كه ازدواج نكرده و طبيعتا دختري ندارد، خواهري نداشته و مادرش را هم از دست داده چه وضعيتي پيدا ميكند؟
ولي همه ما در اطراف مان زنان زيادي وجود دارند.
همه ما در طول زندگيمان زنان زيادي را ديدهايم ولي اينكه كدام تاثيرگذار بوده است و اينكه ما نسبت به كدام يك از آنها تعهد داشتهايم مهم است.
- با اين شرايط شما در مشاورههايتان حتما به همه توصيه ميكنيد كه ازدواج كنند؟
ما نميتوانيم منكر قواي 4گانه وجودمان شويم كه قوه شهوت هم جزو همينهاست كه بايد در مسير صحيح، ابراز و كنترل شود. اين نيرو در تمام موجودات زنده وجود دارد، حتي در ميان معصومين و پيامبران هم بهعنوان انسانهاي برگزيده وجود داشته است و البته اين تضاد ميان زن و مرد هم در همه زمانها وجود داشته.
- اين مسئله به قدري مهم و اساسي بوده كه راجع به آن 4 آيه در قرآن خطاب به پيامبر(ص) آمده است. در موضوعي كه بين پيامبر (ص) و زنانش پيش آمده بود خدا ميفرمايد، تو براي راضي كردن زنانت تصميم گرفتهاي حلال خدا را بر خودت و ديگران حرام كني؟
تمام موجودات زنده حتي جن، زوجيت دارند و فقط ملائك از اين مسئله مستثنا هستند و ما بهعنوان انسان بايد آن را قانونمند كنيم. يعني نه افراط باشد و نه تفريط، نه تاركالدنيا باشيم مثل بعضي از پيروان كليسا كه ازدواج را ممنوع اعلام ميكنند و نه مثل بعضي از مواردي كه ميبينيم منجر به بيبند و باريهاي جنسي ميشوند. بايد حد متعادل هركدام از اين غرايز رعايت شوند و در كنترل باشند. هر آنچه در وجود ما نهاده شده است لازم بوده و مفيد است، بنابراين آنهايي كه ميگويند نفس را بايد كشت اشتباه ميگويند بلكه بايد آن را مهار كرد و در اختيار گرفت، اگر لازم بود تا كشته شود، خداوند آن را ميكشت و اصلا اينگونه آدم را خلق نميكرد.
- در نسل جوان بهدليل سست شدن سنتها يا الگوبرداري از غرب، متاسفانه تمايل به ازدواج كم شده است و در مواردي ميبينيم كه بيشتر بهعنوان همخانه به زندگي ادامه ميدهند، نظر شما در اين مورد چيست؟ آيا اين مدل زندگي ميتواند تامينكننده نيازهاي 2طرف به هم باشد يا نه؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر