۱۳۹۰ بهمن ۱۱, سه‌شنبه

سزاي درد اين مسكين يكي مسكن نمي دانم+(ویدئو)

 تا بدبختي را نشناسيم ھيچوقت راه بدست آوردن و نگه داشتن خوشبختي را ياد نمي گيريم . داويد وايت
تا زمانيکه بخواهيم با بحث و جدال بر سرحوادث و فجايع تاريخ دور ونزديک کشورمان و موضوعاتي که معمولا انعکاس کينه ها و تعصبات ايدئولوژيکي و سياسي خودمان و مناقشات سياسي و مواهمات رايج ميان برخي به ظاهر روشنفکر است،دنبال حقوق بشــــر بگرديم، و چشم و گوش خود را به ديدن و شنيدن حقايق غير قابل انکار ببنديم و اگر تصادفا حقيقتي را پذيرفتيم، دهانمان براي بيانش قفل شود
صراحتا و بدون ذره اي تعارف و مماشات عرض ميکنم در آنصورت : ما ديگر ، نه فعال حقوق بشر هستيم و نه مبارز آزاديخواه. بلکه نقش آفرينان بزرگترين سيرک بين المللي جهان به نام "جامعه مبارزان راه آزادي ايران" هستيم که هنرهاي اصليشان ، توهين به شعور يکديگر، سکوت در برابر توهين يه شعور خودشان ، ترجيح دادن فرار از مسئوليت ، به جاي متعهد ماندن به قول و قرارهايشان و خلاصه در يک کلام ،گرفتن جان همنوعانشان در راستاي توهمي که خودشان آن را ستيز با استبداد و استعمار مينامند، اما عملا در حال ارائه بزرگترين خدمات به استبداد و استعمار ميباشد. آن هم در کشوري که:
1) طبق گفته ها و فرمايشات بسياري از تحليلگران و روشنفکرانش ، ميزان کيفي و کمي خرد جمعي ،غيرت ،شراقتمندي و از خود گذشتگي،در ميان مردم و مخصوصا جوانانش بيداد ميکند

2) طبق آخرين آمار منتشر شده از سوي نهادهاي بين المللي مدافع حقوق بشر، پس از سي و دو سال کشتار مذبوحانه و خفه کردن هرگونه فرياد آزادي خواهانه، امروز داراي رتبه اول جهان در نقض حقوق ابتدايي شهروندانش ميباشد.

3) رهبران و سردمداران حکومت فعلي آن ، مدعي مديريت جهاني و برقراري تظم و عدالت در سراسر جهان هستند

با انجام يک ارزيابي سرانگشتي و مقايسه اجمالي روي همين سه گزينه که در بالا مطرح شد، ميتوان به نتايج بيشماري در مورد دستاورد فعاليتهاي مبارزاتي صورت گرفته توسط آزاديخواهان ايراني،در يکصد و پنجاه سال گذشته، و بويــژه مبارزات سي و دو سال اخير دست يافت، که همگي آنها دال بر تصديق همان ماهيت " بزرگترين سيرک بين المللي جهان" در مورد فضائيست که ما آن را "جامعه مبارزان راه آزادي ايران" ميناميم.
بسيار ، بسيـــــار ، بسيـــــار ، ممنون و متشکر خواهم شد اگر، کسي بتواند مردود بودن نظريه فوق را اعلام و با دلايل معقول و منطقي اثبات نمايد

فراموش نکنيم، بسياري از بندهاي منشور جهاني حقوق بشــــر ، از امکانات استحقاقي هستند . نه اهدايي و نه تشويقي و نه استعلاجي .استحقاق حقوق بشر در سطح يک جامعه هم ،چيزي نيست مگر پايبندي و تعهد اکثريت مردم همان جامعه به اصول و قواعد مدني و انساني ضمن حفظ شرافت و حرمت نفس همه انسانها . اگر دقت بيشتري به مردم جوامع دموکراتيک کنيد ، متوجه خواهيد شد، در جوامعي که در آنها پايبندي بر انسانيت و شرافتمندي بيشتر به چشم ميخورد و چنين اصولي بيشتر رعايت ميشود ، ميزان برخورداري مردم از حقوق بشر و دموکراسي داراي سطح بالاتري در مقايسه با ساير جوامع دموکراتيک ميباشد.

در پايان ،ضمن تقدير و تشکر از همه عزيزاني که در هفته ها و ماههاي گذشته،عليرغم سوابق مشغله هاي سنگين مبارزاتيشان اينجانب را قابل دانسته و افتخار داشتن برخي مکاتبات يا مکالمات دوستانه در راستاي ارتقاع سطح آگاهي يکديگر را نسيبم نمودند و متاسفانه عليرغم همه توافق نظرها يي که در مورد بسياري از تحليلها و مسائل مطرح شده ابراز ميکردند ، اما صرفا به دليل برخي معذورات اجتماعي نابخردانه (رايج در ميان ما ايرانيان ) با دوستان و اطرافيانشان و نيز ، تعصبات وحتي خصومتهاي شخصي نسبت به ديدگاههاي گوناگون عقيدتي- سياسيشان و در يک کلام ناتواني براي اعتراف به اشتباهات گذشته و ترک عادتهاي غلط و مخرب مبارزاتي ،ترجيحا پيمودن همان راه و روش منسوخ و بي ثمر خود را ادامه داده و با برخوردهاي نه چندان دموتراتيک و مدني خود، هريک به نحوي، بنده و ساير دوستان را ،مورد لطلف و نوازش خود قرار دادند.
جهت ياد آوري براي اين عزيزان و آگاهي ساير دوستان، باز هم ياد آور ميشوم هيچ يک از مطالب ارائه شده توسط "گروه رنگينکمان ايران "،ابدا به نيت توهين و تخريب اشخاص و گروههاي مختلف و سوابق ايشان نيست .، بلکه حقايق انکار ناپذيريست که شخصا معتقدم ، امروز هرگونه سکوت و بازگو نکردن اين حقايق ، بزرگترين خيانت در حق جانباختگان و مدافعان استقلال و آزادي کشور عزيزمان ايران و همچنين، تک تک ايرانيان آزاديخواهيست که امروز، در عرصه ها و محيطهاي گوناگون ، مشغول فعاليت و مبارزه هستتند .

برتولت برشت ميگويد:" خطا اگر ندانسته انجام شود اشتباه است و اگر دانسته، تبهكاري است" و به تعبير عاميانه ميتوان گفت :
کسي که سوال ميپرسد براي پنج دقيقه احمق است اما کسي که نميپرسد تمام عمر احمق باقي ميماند. حال اگر کسي پرسيد و اشکال کارش را فهميد. اما باز هم به هر دليلي به تکرار اشتباهاتش ادامه داد،دچار جهل مرکب شده است. چنين موجودي هرگز معني عشق و آزادگي و بندگي را نفهميده و ادعايش در اين موارد، پوچ و بي اساس است. همين ادعاي پوچ يکي از عوامل اصلي فلاکتيست که امروز بر سرنوشت و زندگي همه مردم ايران حاکم است.

Be right
And
Good to be free all the time

پاينده و جاويد ايران
خاک پاي همه سربازان راستين و آزاديخواهان فهيم ايرانزمين
Marshal.Rainbow



كجا بودم كجا رفتم كجايم من نمي دانم

به تاريكي در افتادم ره روشن نمي دانم

 

ندارم من در اين حيرت به شرح حال خود حاجت

 كه او داند كه من چونم اگرچه من نمي دانم

 

چو من گم گشته ام از خود چه جويم باز جان و تن

نمي بينم طلسم تن نمي دانم

 

چگونه دم توانم زد در اين درياي بي پايان

كه درد عاشقان آنجا به جز شيون نمي دانم

 

برون پرده گر رو مي كني اثبات شرك افتد

كه من در پرده جز نامي ز مرد و زن نمي دانم

 

كجا بودم كجا رفتم كجايم من نمي دانم

به تاريكي در افتادم ره روشن نمي دانم

 

در آن خرمن كه جان من در آنجا خوشه مي چيند

همه عالم و مافيها به نيم ارزن نمي دانند

 

از آنم سوخته خرمن كه من عمري در اين صحرا

اگرچه خوشه مي چينم ره خرمن نمي دانم

 

چو از هردو جهان خودرا نخواهم مسكني هرگز

سزاي درد اين مسكين يكي مسكن نمي دانم

 

كجا بودم كجا رفتم كجايم من نمي دانم

به تاريكي در افتادم ره روشن نمي دانم


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر