تا زمانيکه بخواهيم با بحث و جدال بر سرحوادث و فجايع تاريخ دور ونزديک کشورمان و موضوعاتي که معمولا انعکاس کينه ها و تعصبات ايدئولوژيکي و سياسي خودمان و مناقشات سياسي و مواهمات رايج ميان برخي به ظاهر روشنفکر است،دنبال حقوق بشــــر بگرديم، و چشم و گوش خود را به ديدن و شنيدن حقايق غير قابل انکار ببنديم و اگر تصادفا حقيقتي را پذيرفتيم، دهانمان براي بيانش قفل شود
صراحتا و بدون ذره اي تعارف و مماشات عرض ميکنم در آنصورت : ما ديگر ، نه فعال حقوق بشر هستيم و نه مبارز آزاديخواه. بلکه نقش آفرينان بزرگترين سيرک بين المللي جهان به نام "جامعه مبارزان راه آزادي ايران" هستيم که هنرهاي اصليشان ، توهين به شعور يکديگر، سکوت در برابر توهين يه شعور خودشان ، ترجيح دادن فرار از مسئوليت ، به جاي متعهد ماندن به قول و قرارهايشان و خلاصه در يک کلام ،گرفتن جان همنوعانشان در راستاي توهمي که خودشان آن را ستيز با استبداد و استعمار مينامند، اما عملا در حال ارائه بزرگترين خدمات به استبداد و استعمار ميباشد. آن هم در کشوري که:
1) طبق گفته ها و فرمايشات بسياري از تحليلگران و روشنفکرانش ، ميزان کيفي و کمي خرد جمعي ،غيرت ،شراقتمندي و از خود گذشتگي،در ميان مردم و مخصوصا جوانانش بيداد ميکند
2) طبق آخرين آمار منتشر شده از سوي نهادهاي بين المللي مدافع حقوق بشر، پس از سي و دو سال کشتار مذبوحانه و خفه کردن هرگونه فرياد آزادي خواهانه، امروز داراي رتبه اول جهان در نقض حقوق ابتدايي شهروندانش ميباشد.
3) رهبران و سردمداران حکومت فعلي آن ، مدعي مديريت جهاني و برقراري تظم و عدالت در سراسر جهان هستند
با انجام يک ارزيابي سرانگشتي و مقايسه اجمالي روي همين سه گزينه که در بالا مطرح شد، ميتوان به نتايج بيشماري در مورد دستاورد فعاليتهاي مبارزاتي صورت گرفته توسط آزاديخواهان ايراني،در يکصد و پنجاه سال گذشته، و بويــژه مبارزات سي و دو سال اخير دست يافت، که همگي آنها دال بر تصديق همان ماهيت " بزرگترين سيرک بين المللي جهان" در مورد فضائيست که ما آن را "جامعه مبارزان راه آزادي ايران" ميناميم.
بسيار ، بسيـــــار ، بسيـــــار ، ممنون و متشکر خواهم شد اگر، کسي بتواند مردود بودن نظريه فوق را اعلام و با دلايل معقول و منطقي اثبات نمايد
فراموش نکنيم، بسياري از بندهاي منشور جهاني حقوق بشــــر ، از امکانات استحقاقي هستند . نه اهدايي و نه تشويقي و نه استعلاجي .استحقاق حقوق بشر در سطح يک جامعه هم ،چيزي نيست مگر پايبندي و تعهد اکثريت مردم همان جامعه به اصول و قواعد مدني و انساني ضمن حفظ شرافت و حرمت نفس همه انسانها . اگر دقت بيشتري به مردم جوامع دموکراتيک کنيد ، متوجه خواهيد شد، در جوامعي که در آنها پايبندي بر انسانيت و شرافتمندي بيشتر به چشم ميخورد و چنين اصولي بيشتر رعايت ميشود ، ميزان برخورداري مردم از حقوق بشر و دموکراسي داراي سطح بالاتري در مقايسه با ساير جوامع دموکراتيک ميباشد.
در پايان ،ضمن تقدير و تشکر از همه عزيزاني که در هفته ها و ماههاي گذشته،عليرغم سوابق مشغله هاي سنگين مبارزاتيشان اينجانب را قابل دانسته و افتخار داشتن برخي مکاتبات يا مکالمات دوستانه در راستاي ارتقاع سطح آگاهي يکديگر را نسيبم نمودند و متاسفانه عليرغم همه توافق نظرها يي که در مورد بسياري از تحليلها و مسائل مطرح شده ابراز ميکردند ، اما صرفا به دليل برخي معذورات اجتماعي نابخردانه (رايج در ميان ما ايرانيان ) با دوستان و اطرافيانشان و نيز ، تعصبات وحتي خصومتهاي شخصي نسبت به ديدگاههاي گوناگون عقيدتي- سياسيشان و در يک کلام ناتواني براي اعتراف به اشتباهات گذشته و ترک عادتهاي غلط و مخرب مبارزاتي ،ترجيحا پيمودن همان راه و روش منسوخ و بي ثمر خود را ادامه داده و با برخوردهاي نه چندان دموتراتيک و مدني خود، هريک به نحوي، بنده و ساير دوستان را ،مورد لطلف و نوازش خود قرار دادند.
جهت ياد آوري براي اين عزيزان و آگاهي ساير دوستان، باز هم ياد آور ميشوم هيچ يک از مطالب ارائه شده توسط "گروه رنگينکمان ايران "،ابدا به نيت توهين و تخريب اشخاص و گروههاي مختلف و سوابق ايشان نيست .، بلکه حقايق انکار ناپذيريست که شخصا معتقدم ، امروز هرگونه سکوت و بازگو نکردن اين حقايق ، بزرگترين خيانت در حق جانباختگان و مدافعان استقلال و آزادي کشور عزيزمان ايران و همچنين، تک تک ايرانيان آزاديخواهيست که امروز، در عرصه ها و محيطهاي گوناگون ، مشغول فعاليت و مبارزه هستتند .
برتولت برشت ميگويد:" خطا اگر ندانسته انجام شود اشتباه است و اگر دانسته، تبهكاري است" و به تعبير عاميانه ميتوان گفت :
کسي که سوال ميپرسد براي پنج دقيقه احمق است اما کسي که نميپرسد تمام عمر احمق باقي ميماند. حال اگر کسي پرسيد و اشکال کارش را فهميد. اما باز هم به هر دليلي به تکرار اشتباهاتش ادامه داد،دچار جهل مرکب شده است. چنين موجودي هرگز معني عشق و آزادگي و بندگي را نفهميده و ادعايش در اين موارد، پوچ و بي اساس است. همين ادعاي پوچ يکي از عوامل اصلي فلاکتيست که امروز بر سرنوشت و زندگي همه مردم ايران حاکم است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر