۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

کي ميتونه که ندونه (وقتی فقط خر نمیدونه )


از همان دوران کودکی ، وقتی می دیدم که مردم در مراسم عزاداری امام حسین (ع) چگونه ناله و شیون میکنند ، و یر سر و سینه خود میکوبند علیرغم تجسم ذهنی خوبی که میتوانستم از روایات مطرح شده از ربان مداحان اهل بیت داشته باشم، ولی هر چه تلاش میکردم که من هم بتوانم در آن عزاداری ها حالتی اندوهگین پیدا کنم و قطره ای اش...ک از چشمانم جاری شود نمیشد که نمیشد . و همواره حودم را بازخواست میکردم که مگر چه گناهی مرتکب شدم که تا این حد غسی القلب شدم و در جمعی که همه در حال گریستن هستند مثل سنگ میشوم و اشکی از چشمانم جاری نمیشود.


 اما چند سالیست که ، با دیدن هر گونه مراسم سوگواری که در عزای شهدای کربلا برگزار میشود ، بلافاصله اشک ازچشمانم روانه میگردد . زیرا دیگر معنی مظلومیت فرزندان علی (ع) را به عینه درک کرده ام. زیرا دیگر میدانم که خون شهدای کربلا و سایر ائمه معصومین (ع) نه به ظلم و جور خلفای بنی امیه و بنی عباس بلکه به جهل و خیانت و از همه بدترذلت پذیری مسلمانان وقت ریخته شده است. زیرا دیگر میدانم که این روضه ها و ناله هایی که میدیدم و تاثیری به روحیاتم نمیگذاشت ، همه از روی تظاهر و یا در بهترین حالت رفع تکلیف بوده است . این عزادارن بدون اینکه خودشان متوجه باشند در حال زنده نگه داشتن مرام و راه مسلمانانی هستند که در بردگی دنیاپرستی و ذلت پذیری ادعای آزادگی کرده و میکنند. نه راه مرامی که حسین و میر علمدارش ایوالفضل العباس (ع) داشته اند. ایشان خود را محب حسین میپندارند و نمیدانند شاید همان دشمنان حسین یاشند که خود ، تفرینشان میکنند. ولی با وجود اینکه میدانند بهشت را فقط یه یها میدهند و نه هیچ چیز دیگر ، باز هم بهانه می آورند و طلب بهشت از خدای پوشالیشان میکنند .


ملت شهیدپرور ، حکومت دیکتاتوری را یوجود می آورد و همان ملت ضامن بقایش میشوند ، اما ملت آزاده پرور حکومت دموکرات را بوجود می آورد و همان ملت ضامن بقای آزادی و آزادگی خود خواهند بود . فراموش نکنیم که تنها کسی که از گناه و اشتباه معصوم است ، ذات مقدس پروردگار متعال است . اندیشه شهید پروری اندیشه پاک و مقدسی نبوده و نیست 

ای نسخه نامه الهی که تویی
و ای پادشه جهان خاکی که تویی

بیرون زتو نیست هر آنچه درعالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

.

اگه از پرنده پرواز و بگیرن
چی می مونه؟
اگه از مستای شب خوندن آواز و بگیرن
چی می مونه؟
اگه از هرچی صداست زمزمه ی ساز و بگیرن
چی می مونه؟

کی می دونه؟
چی می مونه؟
کی می تونه که ندونه؟

من می دونم من می تونم
واسه اینه که می خونم
واسه اینه که می خونم

پای پروانه پر از بوی گله
توی دست باغچه ها لاله پره
گلدون عتیقه ات اون کنج حیاط
اما توش یه عالمه نقش گله
فصل گل جشن پرنده
فصل عطرای رونده
نرگسی گل زرد و سبزه
رو لباش **** ی خنده
رو لباش **** ی خنده

واسه غم شوق نموندن
غم ابرای بلنده
واسه ما به هم رسیدن
مثله دیوار و کمنده
مثله دیوار و کمنده

اگه از پرنده پرواز و بگیرن
چی می مونه؟
اگه از مستای شب خوندن آواز و بگیرن
چی می مونه؟
اگه از هرچی صداست زمزمه ی ساز و بگیرن
چی می مونه؟

کی می دونه؟
چی می مونه؟
کی می تونه که ندونه؟

من می دونم من می تونم
واسه اینه که می خونم
واسه اینه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر