کامبیز روستایی در آتش جهالت و زذالت همان کسانی سوخت که اینگونه در مراسم یادبودش ، آبروی ایرانیان را بردند.
بعد ار وقوع فاجعه ای که در کشور هلند رخ داد و یک جوان ایرانی در مقابل چشمان مردمی که میدانستند او ایرانی است خود را به آتش کشید و آنقدر سوخت که جان از بدنش به در شد . در واکنش به این اتفاق ، ذر بهترین حالت ممکنه برخی از ایرانیان طبق معمول شیپ.ر به دست گرفتند و فریاد استمدادشان را به گوش کسانی رساندند که تنها چیز بی ارزش نزدشان جـــــــان آدمیزاد است .
اما یک نفر پیدا نشد بپرسد ، چه فشاری سبب شده بود کسی که به هزاران امید از کشورش فرار کرده بود تا در میان هم میهنان غیور و مهربانش نفسی تازه کند ، اینگونه دست به خود سوزی بزند. جواب این سوال را فقط کسی نمیداند که واقعا ابله باشد ، همگی به خوبی میدانیم و چنان بی شرم و حیا شده ایم که از وجود خودمان شرم نمکنیم..
بسياري از سياهروزي ها و نابساماني هاي روز افزوني که بر سرنوشت ايرانيان سايه افکنده است و حتي همان خرافه هاي ديني ناشي از خرافات شرم آوريست که سالهاست در فرهنگ و منش آنان تکرار و تبديل به يک عادت ملي شده است ........
خـــــرافات فرهنگي آن طزز فکر رذالت باريست که دانايان را محکوم به سوختن و عذاب کشيدن ، تهي مغزان وفرومايگان را مجاز به حماقت و خيانت ، دورويان و چاپلوسان را ملزم به.کاسه ليسي ، و بي عرضه گان وذلت پذيران را منحوس به بت پرستي ميشمارد. و باعث خر کيف شدن انسان نمايانی ميشود که امروز حاکم ایران هستند و سرنوشت مردمش را تائین میکنند.
فقط این را (اگر نمیدانید)بدانید که بسیاری از هم میهنانمان درخارج از کشور و حتی درداخل کشور به دلیل فشارهای روحی و اجتماعی گوناگونی که پس از خوردن فریب کسانیکه میگفتند " ما همه با هستیم " جانشان بر لب رسیده است و در آستانه ارتکاب به همینگونه اعمال هستند. به هر حال این اتفاق میتوانست برای پسر ، دختر ، خواهر ، برادر ، و حتی و الدین من و شما نیبز بیافتد .او که رفت واز این دنیای کثیف خلاص شد و امیدوارم مورد رحمت خداوند واقع شود . اما خودتان را یک لحظه به جای مادر و خواهر اینگونه قربانیان سیاست ، بگذارید و ببینید چه حال و احوالی پیدا خواهید کرد. یادتان باشد مهمولا خیلی زود دیر میشود . خیلی زوذتر از چیزی که بشود حدثش را زد .
ای هم میهن ،کامبیز روستایی در آتش جهالت و زذالت همان کسانی سوخت که اینگونه در مراسم یادبودش ، آبروی ایرانیان را بردند و بار دیگر ایران و ایرانی را اسباب خنده و تمسخر جهانیان نمودند و ایرانیان زیادی را از ایرانی بودنشان شرمسار وآرزومند مرگ خودشان کردند.
آخر چگونه میتوانیم با مشاهده چنین اعمال احمقانه ای، ادعای متمدن بودن کنیم و مدعی آزادی خواهی و حقوق بشر باشیم؟ آیا این است فرهنگ دوهزار و پانصد ساله ما ایرانیان که دائم آن را در بوق و کرنا میکنیم ؟؟؟
Kambiz Roustayi was a 36-year old Persian refugee who set him on fire in Amsterdam April 6th, 2011. His asylum request was rejected by Dutch government. Hundreds of people attended the memorial gathering of Kambiz in Dam Square. The gathering was organized by Platform Stop Racisme en Uitsluiting. (Video: PDN)
مراسم یادبود کامبیز روستایی، پناهنده سی و شش ساله ایرانی در هلند که در میدان دام آمستردام خودسوزی کرد. درخواست پناهندگی او از سوی دولت هلند رد شده بود. صدها نفر در مراسم یادبود او در میدان دام آمستردام شرکت کردن
مراسم یادبود کامبیز روستایی، پناهنده سی و شش ساله ایرانی در هلند که در میدان دام آمستردام خودسوزی کرد. درخواست پناهندگی او از سوی دولت هلند رد شده بود. صدها نفر در مراسم یادبود او در میدان دام آمستردام شرکت کردن
برخی از نظرات ارائه شده در مورد این ویدئو کلیپ :
یکبار اگر اینها به شما دست یابند بعد اخند و تو بد بخت اروپایی پرست هر دو را مانند گوسفند گردن خواهند زد
اینها تنها ثروت شما را کار دارند نه شماها را
ما اگر آدم بوديم هيچ وقت حيوانها بر ما حکومت نميکردند.از ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست.
Why do you need to do this now? Think of what has happened, think of this poor young man, think of his family for just one second.
Shame on all those people who came to fight instead of mourning.
And these people want to bring democracy to Iran? You think freedom gives you the right to spew any garbage you feel like anytime you feel like it and hurt anybody you want.
What is the difference between these thugs and the ones in Iran? what?