۱۳۹۰ دی ۸, پنجشنبه

۷ نشانه‌ای که دروغگوها را لو می‌دهد



به طور میانگین، همه مردم جهان، روزی دو مرتبه دروغ می‌گویند. برخی افراد، دروغگوهای خوبی نیستند و زود لو می‌روند اما برخی دیگر دروغگوهای قهاری هستند

دوست دارید بدانید طرف مقابل‌تان در یک رابطه دروغ می‌گوید یا راست؟ به این ۷ نشانه دقت کنید:

۱) استرس و عرق کردن: شناخته‌ترین نشانه‌هایی که می‌تواند یک فرد دروغگو را لو دهد، عرق کردن و استرس اوست. زمانی که ما دروغ می‌گوییم همیشه می‌ترسیم لو برویم. به همین دلیل دچار استرس می‌شویم و استرس با افزایش ضربان قلب و عرق کردن همراه است. اما این موضوع در رابطه با همه مردم صادق نیست. برخی افراد به دروغگویی عادت دارند و دچار استرس نمی‌شوند!

۲) صدای خیلی زیر یا خیلی بم: روان‌شناسان معتقدند صدا علامت خوبی برای شناسایی دروغگو است. چرا؟ در واقع این ما نیستیم که صدا را کنترل می‌کنیم. مغز براساس احساساتی که داریم آن را به شکل اتوماتیک تنظیم می‌کند. وقتی دروغ می‌گوییم، می‌ترسیم رسوا شویم. به همین علت معمولا تن صدا تغییر می‌کند و خیلی زیر یا خیلی بم می‌شود.

۳) سخنان ضد و نقیض: دروغگوها به دلیل ترس از رسوا و شرمگین شدن تعادل احساسی درستی نداشته و حتی حرف‌های آنها کم و بیش ضد و نقیض است. برای آنکه مطمئن شوید یک فرد دروغ می‌گوید از او بخواهید دقیقا حرفی را که در یک موقعیت خاص زده برای شما در مواقع مختلف تکرار کند، حتی سوالات متفاوت و مدام در مورد همان مساله می‌تواند ثبات فکری دروغگو را بر هم بریزد.

۴) میمیک‌های غیرمعمول: پلک زدن‌های مداوم، مالیدن پلک، نگاه‌های مبهم... همگی اینها نشانه میمیک صورت یک فرد حین دروغ گفتن است. صورت دقیقا احساساتی را که داریم نشان می‌دهد و کنترل عمقی آنها کمی سخت است. اگر فردی میمیک غیرطبیعی و غیرمعمول دارد و حین صحبت با شما دچار تیک خاصی مثل مالیدن پلک می‌شود، می‌توانید به حرف‌های او شک کنید.

۵) ژست‌های مخصوص: سرفه کردن درون مشت، بالا بردن دست روی سر و عقب بردن بالاتنه موقع حرف زدن از جمله ژست‌های آدم‌های دروغگو است. البته باید مراقب هم بود. برخی دروغگوها برای آنکه احساسات‌شان نمایان نشود حین حرف زدن کاملا خنثی عمل می‌کنند.

۶) حرف زدن وسواسی: دروغگوها معمولا در صحبت کردن وسواس به خرج نمی‌دهند و همه مسایل را رو نمی‌کنند. اگر شما حین صحبت‌ها از فردی بخواهید با دقت بیشتری مسایل را برای شما بیان کند و به عبارتی وسواسی‌تر از او سوال کنید، معمولا دروغگو چون حافظه خوبی ندارد و در دور بعد قادر به بیان همان جواب‌ها نیست. درنهایت می‌توانید از زبان او این جملات را بشنوید «به من اعتماد نداری؟» اگر فردی واقعا دروغگو نباشد، خیلی سریع از کوره درنمی‌رود و برای بار دوم هم به برخی سوالات شما پاسخ می‌دهد.

۷) احساسات اغراق‌آمیز: وقتی فردی فقط با دهان می‌خندد یعنی یا می‌خواهد رعایت ادب کرده باشد یا دروغگوی ماهری است. یک لبخند صادقانه با عقب رفتن لب‌ها و چین خوردن پلک‌ها در سمت خارج همراه است. یک دروغگو معمولا تنها با دهان می‌خندد تا احساسات درونی خود را مخفی کند.
منبع : گروه اينترنتي ايران ويج

۱۳۹۰ دی ۷, چهارشنبه

مدارا با بلاهت همرزمان=>اوج خریت در مبارزه



هشدار به همه هم میهنانی که صرف نظر از سن و سال ، جنسيت و اعتقادات سياسي و مذهبيشان، هريک تحت عنوان ميهنپرست، آزادي خواه ،روشنفکرديني و غير ديني، مدافع حقوق بشر ، فعال سياسي- اجتماعي ، موئلف، هنرمند ،وکيل مدافع ، روانپزشک ،روانشناس ،جامعه شناس ، کنشگر اجتماعي، وبلاگنويس ، روزنامه نگار،کاربر شبکه هاي اجتماعي مختلف مثل فيس بوک، خبرنگار ، مجري برنامه هاي مختلف راديو - تلوزيوني، روزنامه نگار و. .... هر عنوان ديگري که از قلم افتاده است ، کتبا يا شفاها ادعاهايي را در زمينه مبارزه با ظلم و استبداد و مطالبه حقوق بشر و دموکراسي ، مطرح نموده و حتي در مواردي ، پا را فراتر نهاده و در جايگاه يک واعظ و نصيحت کننده، سطح شعور و غيرت ساير ايرانيان را مورد نقد قرار داده و فضايلي را هم ، اظـــهار نموده اند. اما متاسفانه خودشان عليرغم تحصيلات عاليه و عليرغم تالبيفات و سخنراني هاي فراوانشان ، معمولا کنترلي بر رروي امیال و خواسته های سرکش خودشان ندارند . و در مواقع حساس که عيار انسانها ، خود را به وضوح نشان ميدهد ،چنان برخوردهايي از خود نشان ميدهند که گويي ، هيچ بويي از شعور و شرافت انساني نبرده اند و يا اگر چنین بویی را استشمام کرده اند، گرفتار انواع عقده ها و کمبودهای شخصیتی و یا بيماري هاي روحي - رواني هستنند که باعث شده، ساليان درازي را در توهم مبارزه برای آزادی ایران ،تحت کنترل و هدايت اهريمن و مشغول بردگي و پادوئي براي استعمار و استبداد، بوده باشند.
متاسفانه بسیاری از ایرانیان ، علیرغم ادعای آنچنانی که در خصوص حقوق بشر و دموکراسی دارند ، رفتارشان گویای این حقیقت است که عملا باور خود را در خصوص داشتن موجودیتی به نام انسان، و هویتی به نام ایرانی از دست داده اند ، و با بهانه قرار دادن رفتار سایرین ، رفتار غیر انسانی و شرم آور خود را توجیح مینمایند. ایشان این را هم مدح نظر داشته باشند ، تا زمانیکه در چنین کویر باوری ، به دنبال تحقق آن ادعاها هستند، نه تنها راه به جایی نمیبرند ، بلکه فقط موجب سلب آسایش و تضییع حقوق سایر همنوعان خود میشوند . بنده معلم اخلاق نیستم. اما این را میفهمم که این عملکرد ایشان ، خودش به نوعی یک رفتاری ضد بشری و تبهکارانه است .
با توجه به تکنیکها و تاکتیکهای مبارزاتی ، انسان یا باید احمق باشد ، یا خوردی - بردی از کسی داشته باشد که بخواهد ، در مورد رفتار ابلهانه همرزمان خودش ، چشم پوشی کند و به سمت سپاه دشمن ، هجوم ببرد . تا در میانه میدان ، از عقب و جلو ،توسط نیروی دشمن و نیروهای خودی، قیچی شود و از بین برود . لذا ، از این به بعد ، با هیچ مبارزی که به بهانه ای بخواهد گوسفند وار عمل کند ، مدارا نخواهم کرد ، و به نحوی سزاوار ، از خجالتش در خواهم آمد. حتی اگر آن مبارز پدر خودم باشد.

روشنفکر ايراني ،بس کن لاف دانايي
حق بشر نيابي، بدين رسم حيواني
پاينده و جاويد ايران
خاک پاي همه سربازان راستين و آزاديخواهان فهيم ايرانزمين
Marshal.Rainbow
 

۱۳۹۰ دی ۴, یکشنبه

۱۰ واقعیت عجیب درباره مغز انسان + ویـدئـو



 
یکی از عجیبترین قسمتهای بدن ما، مغز است. در این مطلب به بعضی از حقیقت های جالب مغز پرداخته شده.

پیامهای عصبی که به مغز وارد و از آن خارج می شوند، با سرعتی حدود 273 کیلومتر در ساعت حرکت می کنند. این دلیل اصلی عکس العمل های فیزیکی سریع ماست. پیامهایی که با سرعت معادل سریعترین ماشینهای سواری از مغز به سایر اعضای بدن ما مخابره می شوند.

مغز ما با انرژی معادل یک لامپ 10 وات کار می کند. لامپی که در نقاشی ها برای نشان دادن تفکر یا پیدا کردن یک راه حل، روی سر، نقاشی می شود شاید کاملا به جا باشد. مغز ما حتی در حالت خواب، همین مقدار انرژی را تولید می کند.

یک سلول مغزی انسان می تواند اطلاعاتی به حجم پنج برابر دایرة المعارف بریتانیکا را در خود ذخیره کند. دانشمندان هنوز به نتیجه قطعی نرسیده اند، ولی ظرفیت مغز انسان معادل 3 تا 1000 ترابایت ( هر ترابایت 1000 گیگابایت است ) است. آرشیو ملی انگلیس که اطلاعات مربوط به 900 سال را در خود دارد، فقط 70 ترابایت حجم دارد که کمتر از میزان ظرفیت مغز ماست.

مغز ما 20 درصد اکسیژن خون را مصرف می کند. با وجودی که مغز تنها 2 درصد حجم بدن را دارد، ولی بیشترین مصرف اکسیژن در مقایسه با سایر اعضا را داراست و این باعث می شود که در نبود یا کمبود اکسیژن بیشترین صدمه را ببیند.


مغز ما در شب و هنگام خواب بسیار فعال تر از روز و بیداری است. شاید ما فکر کنیم که مغزمان در زمان بیداری با این همه مشغله و کار و زندگی و حساب و کتاب و درس و … فعال تر از زمان خواب است، ولی واقعیت دقیقا برعکس است. در واقع وقتی ما خاموش می شویم، مغز ما تازه روشن می شود و شروع به پردازش اطلاعات می کند. چیزی که دانشمندان هنوز علت و چگونگی آن را نمی دانند.

طبق گفته دانشمندان، هرچه ضریب هوشی بالاتری داشته باشید، بیشتر خواب می بینید. در حالی که این مطلب ممکن هست درست باشد، اینطور برداشت نکنید که هوش پایینی دارید اگر خواب هایتان را نمی توانید به یاد بیاورید.

نورون ها در زمان زندگی شما رشد می کنند. برای سال های متمادی دانشمندان فکر می کردند که مغز و نورون ها رشد کردنی نیستند اما واقعیت چیز دیگریست. این موضوع ابعاد جدیدی را در علم برای شناخت بهتر مغز ایجاد کرد.


اطلاعات با سرعت های مختلف توسط نورون های مختلف سفر می کند. تمام نورون ها مثل هم نیستند. تعداد مختلفی در بدن وجود دارد که سرعتشان می تواند به آهستگی 0.5 متر بر ثانیه یا به تندی 120 متر بر ثانیه باشد.

مغز درد را احساس نمی کند. هرچند مغز مرکز احساس درد در بدن است، اما خود مغز دردی را احساس نمی کند. این به این معنی نیست که درد در ناحیه سر را احساس نمی کنید، چون مغز با لایه هایی از اعصاب و رگهای خونی و بافت و جمجمه و پوست و غیره پوشیده شده که باعث احساس سردرد در شما می شوند.

تقریبا 80 درصد وزن مغز آب است. شکل مغز ما با چیزی که در تصاویر و تلویزیون می بینیم متفاوت است. مغز زنده، یک بافت پیچ و تاب دار، متمایل به صورتی و ژله مانند است که مملو از جریان خون و شامل مقدار زیادی آب است. پس هرگاه تشنه شدید یا با کم آبی مواجه شدید، زود آب بنوشید تا مغزتان با مشکل مواجه نشود.


دانلود کتاب صوتی تکنولوژی فکر - دکتر علیرضا آزمندیان


با سپاس فراوان از زحمات مدیریت   وبلاگ  کتاب های صوتی سایت کتاب های صوتی (فیس بوک)

۱۰ ساعت سخنرانی دکتر آزمندیان با موضوع "تکنولوژی فکر"
توضیحات:
تکنولوژی فکر یک سیستم جدید برنامه‌ریزی در ضمیر ناخودآگاه انسان است که از طریق آن تحولی عظیم در نظام فکر، شخصیت، باورها و روحیه‌ی یک انسان ایجاد می‌شود. این تکنولوژی جدید که اخیرا توسط دکتر علیرضا آزمندیان، بنیانگذار تکنولوژی فکر در ایران ارائه شده و تدریس می‌شود، اثرات شگفت‌انگیزی در کیفیت زندگی شما می‌گذارد و شما با خلق اندیشه‌های زیبا در دنیایی از امید و اعتماد به نفس، زیباترین شخصیت را ازخود می‌سازید و با تلاشی مستمر و آینده‌آفرین به خلق عالی‌ترین دستاوردهای یک زندگی پرحاصل همت می‌کنید.

در این سیستم علمی و تکنولوژیکی با استفاده از پروگرام کردن ضمیر ناخودآگاه، شما می‌توانید نظام باورها و شخصیت خود را از نو بسازید و با استفاده از سیستم مدیریت روحیه از طریق ضمیر ناخودآگاه به دنیایی از آرامش و نشاط برسید و از این رهگذر به خلق اندیشه‌های هدفمند و امیدبخش بپردازید و از زندگی خود یک شاهکار بسازید. دکتر علیرضا آزمندیان با اجرای این سیستم زیبای الهی- انسانی توانسته است بسیاری از زندگی‌ها را متحول کند و انسانهای زیادی را به سعادت و خوشبختی و آرامش و نشاط واقعی برساند.

(Download Server: Mediafire    Format: Mp3     Archive Type: RAR)

۱۳۹۰ دی ۲, جمعه

آیا می دانید اسکل یا همان (Oskol) چیست؟

در خصوصیات این پرنده نوشته اند که او وقتی برای زمستان غذا جمع آوری می‌کند، محل نگهداری آنها را فراموش کرده و بخاطر همین با مشکل مواجه می‌شود، یا هنگام خانه سازی فراموش می‌‍کند که خانه اش را کجا ساخته است و اگر از لانه اش بیرون بیاید راه بازگشت را پیدا نمی‌کند.
 
 
 


اپیــدمیـــولــوژی چــیست؟



اپیدمیولوژی چیست؟ بیماری ها چگونه به وجود می آیند؟ و هنگامی که به جمعیتی از مردم از همه جا بی‌خبر حمله می‌کنند چه اتفاقی می‌افتد؟
یافتن پاسخ این پرسش‌ها در قلمرو علم اپیدمیولوژی یا همه گیرشناسی است.
مطالعه اپیدمی‌ها یا همه‌گیری بیماری‌ها - که ریشه یونانی آن به معنای "در میان مردم" است - در واقع تنها عرصه مورد مطالعه اپیدمیولوژی نیست، بلکه این رشته علمی به مطالعه همه آثار مربوط به بهداشت و سلامتی در گروه های مردم می‌پردازد.
اگر چه ریشه‌های اپیدمیولوژی را می‌توان در درک بشر از بیماری‌های عفونی جستجو کرد، ولی این علم بسیار فراتر از این رفته و گستره وسیعی را از یافتن خطر بروز سرطان ناشی از استعمال دخانیات تا جستجوی آثار رژیم های گیاهخواری بر سلامتی فرد در برمی‌گیرد.
● علت‌ها و معلول‌ها
در حالی که متخصصان اپیدمیولوژی امروزه از آخرین و جدیدترین روش های آماری و فناوری کامپیوتری برای آزمودن نظریه های خود استفاده می‌کنند، هدفشان همان هدف پیشتازان علم اپیدمیولوژی است: کشف راز بیماری و ناخوشی در گروهی از مردم.
بر همین روال بود که کشف راز سرطان هایی که پاک کننده های دودکش لندن را در قرن هجدهم گرفتار کرده بودند، نظر جراح برجسته انگلیسی "س رپرسیوال پات" از بیمارستان سنت بارتولومی را به خود جلب کرد.
پات متوجه شد که پاک کننده‌های دودکش به ویژه در معرض ابتلا به نوعی سرطان پوست در کیسه بیضه (اسکروتوم) بودند. از آنجا که این بیماری تنها افراد بزرگسال را گرفتار می‌ساخت، یک احتمال این بود که بیماری مربوط به خود دستگاه تناسلی باشد. ولی پات به این فکر افتاد که علت واقعی بیماری احتمالاً تماس دائم با دوده های لوله بخاری‌ها است.
گزارش وی درباره شیوع بیماری که در سال ۱۷۷۵ منتشر شد، نخستین تلاش متمرکز برای یافتن علت سرطان در گروه خاصی از مردم بود، بدین ترتیب نخستین مطالعه همه‌گیرشناسی متولد شد.
این مطالعه و بسیاری مطالعات بعدی این هدف را نیز دنبال می‌کردند که با وجود ناشناخته بودن علت یک بیماری تلاش‌هایی به منظور حمایت و حفاظت از افراد در معرض خطر صورت گیرد (و در این مورد علت بیماری که همانا دوده بود تا ۱۵۰ سال بعد کشف نشد.)
حتی تا سال های دهه ۱۸۵۰ علت بیماری های عفونی ناشناخته بود و دانشمندان هنوز به تصورات قرون وسطایی مثل "بخارات متعفن" چسبیده بودند. اپیدمیولوژی سرنخ های بسیار مهمی از حقیقت به دست داد.
در سال ۱۸۴۲ در یک مطالعه رسمی پیرامون شرایط نیروی کار در انگلستان که بوسیله "ادوین چادویک" صورت گرفت، رابطه مستقیم بین بیماری و بهداشت نامناسب کشف شد. سپس یک کمیسیون سلطنتی موضوع را پیگیری کرد و ماجرا منجر به پایه گذاری یک هیأت بهداشت ملی جهت هماهنگ ساختن موضوعات بهداشتی پایه ای از تمیز کردن خیابان ها گرفته تا دفع فاضلاب شد.
تقریباً در همین زمان مطالعه، انتشار و پراکندگی سرخک در جزیره فارو بین ایسلند و شبه جزیره شتلند، پزشک دانمارکی، پیتر پانوم را بر آن داشت که نتیجه بگیرد بیماری بوسیله نوعی عامل سرایت‌کننده منتشر می‌شود.
این نظریه ای بود که در جریان بروز همه‌گیری وبا در سال ۱۸۵۴ در لندن صحت خویش را به نحو تکان دهنده ای به اثبات رساند.
● آبهای مشکل‌آفرین
جان اسنو پزشک ساکن محله سوهوی لندن معتقد بود که آب آلوده علت همه‌گیری‌های قبلی وبا در جنوب پایتخت بود و متوجه شد که علائم آن با بیماری‌های منتقل شونده از راه خوردن آب و غذا سازگاری دارند.
ظرف سه روز پس از شروع همه‌گیری جدید بیش از صد نفر در همسایگی اسنو درگذشتند. با وجود آنکه دیگران فرار را برقرار ترجیح دادند، اسنو در لندن باقی ماند و به امید اثبات نظریه‌اش به جمع آوری اطلاعات پرداخت.
اسنو با تعیین محل هر مورد از بیماری دریافت که بیشتر موارد مرگ در فاصله کوتاهی از پمپ آب واقع در پیچ خیابان "برود" به سمت خیابان کمبریج اتفاق افتاده بودند. او یافته‌هایش را نزد مسئولان کلیسای محلی برد و آنها را قانع کرد که شیر روی پمپ را بردارند. ظرف چند روز همه‌گیری متوقف شد و اسنو را متقاعد ساخت که علت را یافته است.
لیکن متقاعد ساختن دیگران کار بسیار دشوارتری بود. یک گزارش رسمی به این نتیجه رسید که داده‌های اسنو برای اثبات ادعاهایش درباره عفونت منتقل شده از طریق آب کافی نیستند. بدین ترتیب شیرهای آب باز ماندند و فاضلاب باز لندن همچنان به آلوده ساختن منابع آب ادامه داد.
مطالعه پیشگام اسنو با معیارهای امروزی مطالعه ساده‌ای به حساب می‌آید، در هر صورت مورد مرگباری از رابطه علت و معلول بود که لااقل خود وی را نسبت به وجود چنین رابطه ای متقاعد ساخت.
در اواخر دهه ۱۸۵۰ کار بزرگی برای ساختن سیستم فاضلاب لندن آغاز شد و تنها با گذشت یک دهه آب غیرآلوده عملاً در دسترس تمام اهالی لندن غیر از اهالی شرقی آن قرار گرفت و همین منطقه بود که در سال ۱۸۶۶ یک همه‌گیری وبا منحصرا در آن روی داد.
حدود یک سده قبل با طرح روش های آماری برای استخراج بینش و بصیرت راجع به حوادث مربوط به سلامتی تحول شگرفی در علم اپیدمیولوژی آغاز شد.
در سال ۱۹۱۲ جانت لین کلیپون در دانشکده پزشکی لندن مطالعه سرنوشت ساز خویش را بر روی دو گروه (یا به اصطلاح علمی دو "کوهورت" cohort) شیرخواران که با شیر گاو و شیر مادرشان تغذیه می شدند، بیشتر ساخت.
جانت کلیپون به این نتیجه رسید که کودکانی که از شیر مادران خود تغذیه می‌شدند وزن بیشتری پیدا می کردند و از روش های آماری برای اثبات این نکته استفاده کرد تا نشان دهد که این تفاوت صرفاً از روی تصادف نبود.
وی همچنین به تحقیق در این زمینه پرداخت که نکند چیزی غیر از شیر موجب این تفاوت شده است. اثری که اصطلاحاً "مخدوش کننده" (Confounding) خوانده می‌شود. لین کلیپون با نشان دادن قدرت مطالعات کوهورت نوع دیگری از تحقیق اپیدمیولوژی - تحت عنوان "مورد شاهد"ی (case - control) - را ابداع کرد.
وی در سال ۱۹۲۳ به عنوان بخشی از جستجوی علت و درمان سرطان بوسیله دولت وضعیت صدها زن با سابقه سرطان پستان به اصطلاح "مورد"ها را دنبال کرده. آنها را با زنانی که فاقد این بیماری ولی از سایر جهات و حتی المقدور شبیه بودند - یا "شاهد"ها - مقایسه نمود. به این ترتیب لین کلیپون توانست به عوامل خطر بسیار، از جمله تعداد فرزندان و سن یائسگی پی برد که امروز هم اهمیت خود را از دست نداده‌اند.
و بالاخره در مطالعات کوهورت تاریخ ساز دیگری که نتایجش در سال ۱۹۲۶ انتشار یافت، لین کلیپون نشان داد که درمان سریع کلید بقا در زنان مبتلا به سرطان پستان است. با این حال، به رغم پیشرفت های عظیم، کارهای درخشان وی نتوانست تاثیری را که باید برجا گذارد - که تا حدی به خاطر ازدواج وی مدت کوتاهی پس از این مطالعات و کنار گذاشتن مطالعات علمی، بدون این که دستیاری داشته باشد که راهش را دنبال کند - بود.
● توسعه اپیدمیولوژی
تا سال های دهه ۱۹۵۰ پژوهشگران دیگر نیز رویکردهایی چون کوهورت و مورد - شاهدی را بار دیگر کشف و در بررسی هایشان پیرامون مباحث عمده پزشکی به کار گرفته بودند.
در انگلستان، افزایش چشمگیر موارد سرطان ریه _ بیماری ای که به طور طبیعی نادر است - "ریچارد دال" و "آستین بردفورد هیل" را واداشت که اقدام به مطالعه مورد- شاهدی به منظور یافتن علت آن نمایند.دال و هیل با متناظر کردن ۱۴۶۵ فرد مبتلا به سرطان ریه با تعداد مشابهی از کسانی که دچار این بیماری نیستند عامل کلیدی بروز این سرطان را آشکار ساختند: سیگار کشیدن.
رابطه مشابهی هم بین سیگار و بیماری قلبی در سال ۱۹۶۰ در پی یک مطالعه کوهورت که از سال ۱۹۴۸ بوسیله "موسسات ملی بهداشت" (NIH) ایالات متحده آغاز شده بود، دریافت شد.
جزئیات راجع به بهداشت و شیوه زندگی ۵۰۰۰ مرد و زنی که در ایالت شهر فرامینگهام ایالت ماساچوست زندگی می‌کردند، به منظور یافتن عوامل خطر بیماری های قلبی جمع آوری شدند.
"مطالعه قلب فرامینگهام" نیز به سرعت فشار خون بالا، چاقی و کلسترول را به عنوان عوامل دست اندرکار بیماری قلب شناسایی نمود و علاوه بر این اهمیت رژیم غذایی و ورزش برای سلامتی تاکید کرد.
این مطالعه، در کنار تعداد دیگری از مطالعات اپیدمیولوژیک پیرامون آثار ناشی از همه چیز از قهوه و استفاده از گوشی‌های موبایل گرفته تا نوع شخصیت و موقعیت اجتماعی، هنوز هم ادامه دارد.
نتایج اغلب شگفتی آورند: مثلاً مطالعه‌ای درازمدت در بخش‌های اداری انگلستان ثابت کرده که بیماری قلبی ناشی و همراه با استرس (فشار روحی) در بین کسانی که پایین‌ترین شغل‌ها را دارند بیشتر است.
برخی نیز کاملاً گیج کننده‌اند - مثل این امکان که قرار نگرفتن در معرض میکروب ها در دوران کودکی خطر بروز حساسیت ها و آسم را در آینده افزایش می دهد. این "فرضیه پاکیزه بودن" که نخستین بار در سال ۱۹۸۹ مطرح شد هنوز هم مورد اختلاف نظر زیادی است.
اپیدمیولوژی همچنان در شکل گیری سیاست های بهداشت ملی نقش دارد. مطالعات درباره موارد سرطان ریه و بیماری قلبی در میان افراد غیرسیگاری که با سیگاری زندگی می‌کنند - به اصطلاح "سیگاری‌های منفعل" - موجب جنبش های جهانی برای ممنوع ساختن مصرف دخانیات شده اند.
کارگران در صنایع بی‌شمار هم اکنون از بهداشتی به مراتب بهتر از گذشته بهره می برند. که این حاصل مطالعات اپیدمیولوژیک پیرامون خطراتی که سلامتی این افراد را در اثر قرار گرفتن در معرض هرچیزی از پشم شیشه طبیعی گرفته تا غبار چوب تهدید می کنند، است.
امروز قلمرو اپیدمیولوژی تمام دنیاست. چرا که مراتب الگوهای غیرمعمول بیماری ها است و از بروز عفونت های مرگبار جدید خبر می دهد.
افزایش گیج کننده و معماوار موارد مرگ و میر ناشی از اشکال غیرمعمول عفونت های ریوی (ذات الریه) و سرطان در بین معتادان و همجنس‌گرایان در آمریکا در اواخر دهه ۱۹۷۰ پیش درآمد همه گیری جهانی بیماری ایدز بود. سال گذشته اپیدمیولوژیست ها نقش کلیدی در پیشگیری از پخش ویروس "سندرم ریوی حاد و شدید" (سارس) ایفا کردند.
برای هیچ یک از این بیماری های مرگبار علاجی وجود ندارد، ولی باز هم به جرات می توان گفت که اپیدمیولوژیست ها جان انسان های بی شماری را نجات دادند، زیرا در بهداشت همگانی هشدار به معنای آماده شدن است.

ترجمه دکتر عبدالوهاب فخریاسری
روزنامه همشهری

۱۳۹۰ دی ۱, پنجشنبه

اپیــدمیـــولــوژی چــیست؟


اپیدمیولوژی چیست؟ بیماری ها چگونه به وجود می آیند؟ و هنگامی که به جمعیتی از مردم از همه جا بی‌خبر حمله می‌کنند چه اتفاقی می‌افتد؟
یافتن پاسخ این پرسش‌ها در قلمرو علم اپیدمیولوژی یا همه گیرشناسی است.
مطالعه اپیدمی‌ها یا همه‌گیری بیماری‌ها - که ریشه یونانی آن به معنای "در میان مردم" است - در واقع تنها عرصه مورد مطالعه اپیدمیولوژی نیست، بلکه این رشته علمی به مطالعه همه آثار مربوط به بهداشت و سلامتی در گروه های مردم می‌پردازد.
اگر چه ریشه‌های اپیدمیولوژی را می‌توان در درک بشر از بیماری‌های عفونی جستجو کرد، ولی این علم بسیار فراتر از این رفته و گستره وسیعی را از یافتن خطر بروز سرطان ناشی از استعمال دخانیات تا جستجوی آثار رژیم های گیاهخواری بر سلامتی فرد در برمی‌گیرد.
● علت‌ها و معلول‌ها
در حالی که متخصصان اپیدمیولوژی امروزه از آخرین و جدیدترین روش های آماری و فناوری کامپیوتری برای آزمودن نظریه های خود استفاده می‌کنند، هدفشان همان هدف پیشتازان علم اپیدمیولوژی است: کشف راز بیماری و ناخوشی در گروهی از مردم.
بر همین روال بود که کشف راز سرطان هایی که پاک کننده های دودکش لندن را در قرن هجدهم گرفتار کرده بودند، نظر جراح برجسته انگلیسی "س رپرسیوال پات" از بیمارستان سنت بارتولومی را به خود جلب کرد.
پات متوجه شد که پاک کننده‌های دودکش به ویژه در معرض ابتلا به نوعی سرطان پوست در کیسه بیضه (اسکروتوم) بودند. از آنجا که این بیماری تنها افراد بزرگسال را گرفتار می‌ساخت، یک احتمال این بود که بیماری مربوط به خود دستگاه تناسلی باشد. ولی پات به این فکر افتاد که علت واقعی بیماری احتمالاً تماس دائم با دوده های لوله بخاری‌ها است.
گزارش وی درباره شیوع بیماری که در سال ۱۷۷۵ منتشر شد، نخستین تلاش متمرکز برای یافتن علت سرطان در گروه خاصی از مردم بود، بدین ترتیب نخستین مطالعه همه‌گیرشناسی متولد شد.
این مطالعه و بسیاری مطالعات بعدی این هدف را نیز دنبال می‌کردند که با وجود ناشناخته بودن علت یک بیماری تلاش‌هایی به منظور حمایت و حفاظت از افراد در معرض خطر صورت گیرد (و در این مورد علت بیماری که همانا دوده بود تا ۱۵۰ سال بعد کشف نشد.)
حتی تا سال های دهه ۱۸۵۰ علت بیماری های عفونی ناشناخته بود و دانشمندان هنوز به تصورات قرون وسطایی مثل "بخارات متعفن" چسبیده بودند. اپیدمیولوژی سرنخ های بسیار مهمی از حقیقت به دست داد.
در سال ۱۸۴۲ در یک مطالعه رسمی پیرامون شرایط نیروی کار در انگلستان که بوسیله "ادوین چادویک" صورت گرفت، رابطه مستقیم بین بیماری و بهداشت نامناسب کشف شد. سپس یک کمیسیون سلطنتی موضوع را پیگیری کرد و ماجرا منجر به پایه گذاری یک هیأت بهداشت ملی جهت هماهنگ ساختن موضوعات بهداشتی پایه ای از تمیز کردن خیابان ها گرفته تا دفع فاضلاب شد.
تقریباً در همین زمان مطالعه، انتشار و پراکندگی سرخک در جزیره فارو بین ایسلند و شبه جزیره شتلند، پزشک دانمارکی، پیتر پانوم را بر آن داشت که نتیجه بگیرد بیماری بوسیله نوعی عامل سرایت‌کننده منتشر می‌شود.
این نظریه ای بود که در جریان بروز همه‌گیری وبا در سال ۱۸۵۴ در لندن صحت خویش را به نحو تکان دهنده ای به اثبات رساند.
● آبهای مشکل‌آفرین
جان اسنو پزشک ساکن محله سوهوی لندن معتقد بود که آب آلوده علت همه‌گیری‌های قبلی وبا در جنوب پایتخت بود و متوجه شد که علائم آن با بیماری‌های منتقل شونده از راه خوردن آب و غذا سازگاری دارند.
ظرف سه روز پس از شروع همه‌گیری جدید بیش از صد نفر در همسایگی اسنو درگذشتند. با وجود آنکه دیگران فرار را برقرار ترجیح دادند، اسنو در لندن باقی ماند و به امید اثبات نظریه‌اش به جمع آوری اطلاعات پرداخت.
اسنو با تعیین محل هر مورد از بیماری دریافت که بیشتر موارد مرگ در فاصله کوتاهی از پمپ آب واقع در پیچ خیابان "برود" به سمت خیابان کمبریج اتفاق افتاده بودند. او یافته‌هایش را نزد مسئولان کلیسای محلی برد و آنها را قانع کرد که شیر روی پمپ را بردارند. ظرف چند روز همه‌گیری متوقف شد و اسنو را متقاعد ساخت که علت را یافته است.
لیکن متقاعد ساختن دیگران کار بسیار دشوارتری بود. یک گزارش رسمی به این نتیجه رسید که داده‌های اسنو برای اثبات ادعاهایش درباره عفونت منتقل شده از طریق آب کافی نیستند. بدین ترتیب شیرهای آب باز ماندند و فاضلاب باز لندن همچنان به آلوده ساختن منابع آب ادامه داد.
مطالعه پیشگام اسنو با معیارهای امروزی مطالعه ساده‌ای به حساب می‌آید، در هر صورت مورد مرگباری از رابطه علت و معلول بود که لااقل خود وی را نسبت به وجود چنین رابطه ای متقاعد ساخت.
در اواخر دهه ۱۸۵۰ کار بزرگی برای ساختن سیستم فاضلاب لندن آغاز شد و تنها با گذشت یک دهه آب غیرآلوده عملاً در دسترس تمام اهالی لندن غیر از اهالی شرقی آن قرار گرفت و همین منطقه بود که در سال ۱۸۶۶ یک همه‌گیری وبا منحصرا در آن روی داد.
حدود یک سده قبل با طرح روش های آماری برای استخراج بینش و بصیرت راجع به حوادث مربوط به سلامتی تحول شگرفی در علم اپیدمیولوژی آغاز شد.
در سال ۱۹۱۲ جانت لین کلیپون در دانشکده پزشکی لندن مطالعه سرنوشت ساز خویش را بر روی دو گروه (یا به اصطلاح علمی دو "کوهورت" cohort) شیرخواران که با شیر گاو و شیر مادرشان تغذیه می شدند، بیشتر ساخت.
جانت کلیپون به این نتیجه رسید که کودکانی که از شیر مادران خود تغذیه می‌شدند وزن بیشتری پیدا می کردند و از روش های آماری برای اثبات این نکته استفاده کرد تا نشان دهد که این تفاوت صرفاً از روی تصادف نبود.
وی همچنین به تحقیق در این زمینه پرداخت که نکند چیزی غیر از شیر موجب این تفاوت شده است. اثری که اصطلاحاً "مخدوش کننده" (Confounding) خوانده می‌شود. لین کلیپون با نشان دادن قدرت مطالعات کوهورت نوع دیگری از تحقیق اپیدمیولوژی - تحت عنوان "مورد شاهد"ی (case - control) - را ابداع کرد.
وی در سال ۱۹۲۳ به عنوان بخشی از جستجوی علت و درمان سرطان بوسیله دولت وضعیت صدها زن با سابقه سرطان پستان به اصطلاح "مورد"ها را دنبال کرده. آنها را با زنانی که فاقد این بیماری ولی از سایر جهات و حتی المقدور شبیه بودند - یا "شاهد"ها - مقایسه نمود. به این ترتیب لین کلیپون توانست به عوامل خطر بسیار، از جمله تعداد فرزندان و سن یائسگی پی برد که امروز هم اهمیت خود را از دست نداده‌اند.
و بالاخره در مطالعات کوهورت تاریخ ساز دیگری که نتایجش در سال ۱۹۲۶ انتشار یافت، لین کلیپون نشان داد که درمان سریع کلید بقا در زنان مبتلا به سرطان پستان است. با این حال، به رغم پیشرفت های عظیم، کارهای درخشان وی نتوانست تاثیری را که باید برجا گذارد - که تا حدی به خاطر ازدواج وی مدت کوتاهی پس از این مطالعات و کنار گذاشتن مطالعات علمی، بدون این که دستیاری داشته باشد که راهش را دنبال کند - بود.
● توسعه اپیدمیولوژی
تا سال های دهه ۱۹۵۰ پژوهشگران دیگر نیز رویکردهایی چون کوهورت و مورد - شاهدی را بار دیگر کشف و در بررسی هایشان پیرامون مباحث عمده پزشکی به کار گرفته بودند.
در انگلستان، افزایش چشمگیر موارد سرطان ریه _ بیماری ای که به طور طبیعی نادر است - "ریچارد دال" و "آستین بردفورد هیل" را واداشت که اقدام به مطالعه مورد- شاهدی به منظور یافتن علت آن نمایند.دال و هیل با متناظر کردن ۱۴۶۵ فرد مبتلا به سرطان ریه با تعداد مشابهی از کسانی که دچار این بیماری نیستند عامل کلیدی بروز این سرطان را آشکار ساختند: سیگار کشیدن.
رابطه مشابهی هم بین سیگار و بیماری قلبی در سال ۱۹۶۰ در پی یک مطالعه کوهورت که از سال ۱۹۴۸ بوسیله "موسسات ملی بهداشت" (NIH) ایالات متحده آغاز شده بود، دریافت شد.
جزئیات راجع به بهداشت و شیوه زندگی ۵۰۰۰ مرد و زنی که در ایالت شهر فرامینگهام ایالت ماساچوست زندگی می‌کردند، به منظور یافتن عوامل خطر بیماری های قلبی جمع آوری شدند.
"مطالعه قلب فرامینگهام" نیز به سرعت فشار خون بالا، چاقی و کلسترول را به عنوان عوامل دست اندرکار بیماری قلب شناسایی نمود و علاوه بر این اهمیت رژیم غذایی و ورزش برای سلامتی تاکید کرد.
این مطالعه، در کنار تعداد دیگری از مطالعات اپیدمیولوژیک پیرامون آثار ناشی از همه چیز از قهوه و استفاده از گوشی‌های موبایل گرفته تا نوع شخصیت و موقعیت اجتماعی، هنوز هم ادامه دارد.
نتایج اغلب شگفتی آورند: مثلاً مطالعه‌ای درازمدت در بخش‌های اداری انگلستان ثابت کرده که بیماری قلبی ناشی و همراه با استرس (فشار روحی) در بین کسانی که پایین‌ترین شغل‌ها را دارند بیشتر است.
برخی نیز کاملاً گیج کننده‌اند - مثل این امکان که قرار نگرفتن در معرض میکروب ها در دوران کودکی خطر بروز حساسیت ها و آسم را در آینده افزایش می دهد. این "فرضیه پاکیزه بودن" که نخستین بار در سال ۱۹۸۹ مطرح شد هنوز هم مورد اختلاف نظر زیادی است.
اپیدمیولوژی همچنان در شکل گیری سیاست های بهداشت ملی نقش دارد. مطالعات درباره موارد سرطان ریه و بیماری قلبی در میان افراد غیرسیگاری که با سیگاری زندگی می‌کنند - به اصطلاح "سیگاری‌های منفعل" - موجب جنبش های جهانی برای ممنوع ساختن مصرف دخانیات شده اند.
کارگران در صنایع بی‌شمار هم اکنون از بهداشتی به مراتب بهتر از گذشته بهره می برند. که این حاصل مطالعات اپیدمیولوژیک پیرامون خطراتی که سلامتی این افراد را در اثر قرار گرفتن در معرض هرچیزی از پشم شیشه طبیعی گرفته تا غبار چوب تهدید می کنند، است.
امروز قلمرو اپیدمیولوژی تمام دنیاست. چرا که مراتب الگوهای غیرمعمول بیماری ها است و از بروز عفونت های مرگبار جدید خبر می دهد.
افزایش گیج کننده و معماوار موارد مرگ و میر ناشی از اشکال غیرمعمول عفونت های ریوی (ذات الریه) و سرطان در بین معتادان و همجنس‌گرایان در آمریکا در اواخر دهه ۱۹۷۰ پیش درآمد همه گیری جهانی بیماری ایدز بود. سال گذشته اپیدمیولوژیست ها نقش کلیدی در پیشگیری از پخش ویروس "سندرم ریوی حاد و شدید" (سارس) ایفا کردند.
برای هیچ یک از این بیماری های مرگبار علاجی وجود ندارد، ولی باز هم به جرات می توان گفت که اپیدمیولوژیست ها جان انسان های بی شماری را نجات دادند، زیرا در بهداشت همگانی هشدار به معنای آماده شدن است.

ترجمه دکتر عبدالوهاب فخریاسری
روزنامه همشهری

۱۳۹۰ آذر ۲۹, سه‌شنبه

زندگی زوج سالخورده در کنار جاده + عکس (ایرانی... شرمت باد)

چرا باید درست در کنار تأسیسات عظیم یکی از نیروگاه گازی کشور شاهد زندگی دو انسان سالخورده ای باشیم که با چند وسیله محقر روزگار خود را تا زمان فرارسیدن مرگ سپری می کنند؟
چرا علی رغم وجود سرمایه های بی شمار در پایتخت انرژی ایران، مرکز آن باید شاهد چنین صحنه های دلخراش و ناگواری باشد؟
آخرین نیوز: همه روزه شهروندان بوشهری به خصوص شهروندانی که در جنوب این شهر زندگی می کنند با تردد از مسیر میدان آزادی به میدان حر، شاهد صحنه های دلخراشی از آوارگی و بی خانمانی زن و مرد سالخورده ای بوده که در گرما و سرما در انتظار کمک همنوعان خود هستند.
به گزارش بوشهر نیوز؛ بارها با گذر از این خیابان شاهد توقف اتومبیل های افراد خیری بوده که بر اساس توان خود کمک هایی به این دو انسان سالخورده و نیازمند می کنند.
این دو انسان سالخورده و نیازمند که ظاهراً در پشت نخلستان متروکه ای در حوالی نیروگاه گازی بوشهر زندگی می کردند، چند روزی است محل زندگی خود را تغییر داده و منزل! خود را در کنار خیابان اصلی بنا کردند.
موضوعی که دل هر انسان باوجدانی را به درد آورده و این سئوال را در ذهن هر عابری ایجاد می کند که وظیفه حمایت از اینگونه افراد در استان و شهر بوشهر با کیست؟
چرا باید درست در کنار تأسیسات عظیم یکی از نیروگاه گازی کشور شاهد زندگی دو انسان سالخورده ای باشیم که با چند وسیله محقر روزگار خود را تا زمان فرارسیدن مرگ سپری می کنند؟
چرا علی رغم وجود سرمایه های بی شمار در پایتخت انرژی ایران، مرکز آن باید شاهد چنین صحنه های دلخراش و ناگواری باشد؟
هدف از این نوشتار جمع آوری و برخورد با این دو انسان نیازمند و بی سرپناه نیست بلکه سئوالی که مطرح است این که چرا تاکنون مسئولین چاره ای برای رفع مشکلات آنان و امثال آن ها نیندیشیدند؟
قطعاً شهروندان بوشهری شاهد حضور آن ها در اوایل صبح گرم ترین روزهای تیر و مرداد تا سردترین روزهای دی و بهمن در کنار خیابان جهت دریافت کمک های مردمی بوده اند اما سئوالی که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت این که چگونه مسئولینی که با اتومبیل های چندین میلیونی بیت المال و اداری خود از کنار این دو انسان ضعیف و آسیب پذیر عبور می کنند، شب ها با خیالی آسوده سر بر بالین گذاشته و به خوابی راحت فرو می روند؟
به راستی گاهی اوقات زبان قاصر و قلم ناتوان می شود و انسان از نگاشتن چند سطر هم درمانده می ماند.
امیدوارم مسئولین استان به جای صرف هزینه های چندین میلیاردی برای برنامه های غیرضروری، چاره ای برای رفع مشکل اینگونه انسان ها بیندیشند نه این که با برخوردهای قهریه نسبت به جمع آوریشان اقدام کنند.













جذاب ترین جاده های ایران - Iran. Rover

. 1. جاده هراز
نام هراز را بارها و بارها شنیده اید. نامی که بیشترین خاطره شما را در جاده های شمال رقم می زند.... 
نام هراز را بارها و بارها شنیده اید. نامی که بیشترین خاطره شما را در جاده های شمال رقم می زند. اما پیشنهادی برای شما دارم که هراز را نه به عنوان یک جاده که به عنوان دنیایی پرماجرا در خاطرات سفری شما ثبت می کند. این بار که قصد شمال کردید، یك روز از برنامه‌تان را در خود جاده بگذرانید. در جاده‌ای كه سرشار از پدیده‌های طبیعی و جذاب است. هراز دارای جاذبه‌هایی مانند دره گل زرد،‌ آبشار ملك بهمن، آبگرم لاریجان، منظریه،‌ استله سر،‌ آبگرم بایجان و اسك است. هر كدام از این جاذبه‌ها پتانسیل میزبانی شمار زیادی از طبیعت‌گردان و گردشگران را داراست. شما هم اگر قصد سفر طولانی مدت ندارید، كوله‌هایتان را ببندید و جاده هراز را زیر پای خود میهمان كنید.

- دره گل زرد

این منطقه ییلاقی در شمال مبارك‌آباد و جنوب قله 3750 متری "گل زرد" است. دره گل زرد دره‌ای شمالی - جنوبی است كه ابتدای آن تنگ و اندكی سنگلاخی است كه در انتها بازتر شده و به زیرشیبهای تند قله می‌رسد. سرچشمه انتهای دره زیر شیبهای گل زرد، از زیباترین و مهمترین نقاط دیدنی این منطقه است. برای رسیدن به این نقطه 2 ساعت پیاده‌روی از روستای مبارك‌آباد كافی است.

- آبشار ملك بهمن

این آبشار بزرگ در بالای ده "شونادشت" در جاده هراز - شونادشت قرار دارد. در كنار این آبشار، قلعه بزرگ ملك بهمن مربوط به دوران ساسانی واقع است كه مجموعه آثار تاریخی و طبیعی را برای یك روز طبیعت‌گردی به وجود آورده است. باغهای موجود در مسیر دسترسی به آبشار نیز در فروردین ماه جلوه خاصی دارند. برای رسیدن به این آبشار از روستای شونادشت تنها 30 دقیقه زمان لازم است.

- آبگرم لاریجان

آبگرم "لاریجان" در حاشیه شمالی دره رودخانه هراز در جنوب قله دماوند قرار دارد. با اینكه دماوند، مهمترین كوه ایران، در این منطقه قرار دارد، اما سالانه هزاران طبیعت‌گرد برای استفاده از آب‌گرم لاریجان و دامنه‌های سرسبز البرز مركزی به این منطقه سفر می‌كنند.
- منظریه

"دره منظریه" یكی دیگر از مناطق ییلاقی منطقه پلور در جاده هراز است. این دره منطقه‌ای مسطح و هموار است كه بیشتر طبیعت‌گردان برای رسیدن به دشت لار و غار گل زرد از آن استفاده می‌كنند. دره منظریه تا دامنه‌های جنوبی تیزكوه و دشت "امام پهنك" پیش می‌رود. دریاچه منظریه، قله دماوند، غار گل زرد و آبشار گل زرد از مهمترین نقاط دیدنی این منطقه است كه دارای پوشش گیاهی متنوع و درخت‌های بسیار است.

- استله سر

دره استله سر كه رودخانه آن موسوم به تلخ رود است در شرق دماوند و منتهی‌الیه دره یخار قرار دارد. دره استله با آبی گل‌آلود، حاصل از ذوب یخچال یخار دماوند،دره‌ای با شیبهای تند و مراتع وسیع است. چشمه آب معدنی "استله"،‌ قله "منار"، دره "یخار" و جبهه شرقی قله دماوند از مهمترین نقاط دیدنی دره تلخ رود است.

- آبگرم بایجان

آبگرم "بایجان" در 11 كیلومتری شمال بخش "گزنك" در جاده هراز است. این آبگرم از متعدد آبگرمهای البرز مركزی است كه سالانه میزبان بسیاری از طبیعت‌گردان ایرانی و خارجی است. برای رسیدن به آبگرم بایجان برخلاف دیگر جاذبه‌های این منطقه نیاز به پیاده‌روی نیست و با خودروی شخصی می‌توان تا حاشیه آبگرم رفت.

- آبگرم اسك

این آبگرم در 13 كیلومتری پلور در جاده هراز و عمق دره رودخانه آن قرار دارد. آبگرم، غار "اسك" و برفچال فصلی از زیباترین مناطق طبیعی این منطقه است. دره هراز آب اسك دارای پدیده دیگری به نام كافركولی است كه یكی از نادرترین پدیده‌های كوهستانی در جهان است. برای رسیدن به این منطقه كه از مراتع وسیعی می‌گذرد، نیاز به پیاده‌روی نیست و می‌توان با خودرو تا كنار آبگرم رفت.

2.جاده چالوس (هزار چم)
جنگل های انبوه، باغ های پر از میوه، رودخانه های گاه خروشان، آبشارها، چشمه سارها، تپه های باستانی، نمادهای زیبا، کوه های بلند و آب و هوای دلپذیر همه در جاده چالوس جمع آمده اند تا آن را به یکی از چند جاده بسیار زیبای جهان تبدیل کنند؛ جاده ای که برخی آن را اولین و برخی دیگر تا چهارمین جاده زیبای دنیا نام داده اند، حداقل مسلم است که یکی از چهار جاده زیبای جهان به شمار می رود. این جاده شهر کرج در استان تهران را به چالوس در کرانه دریای خزر وصل می کند و به شکل اتومبیل رو امروزی بیش از 80 سال قدمت دارد.


وجود رودخانه کرج به موازات جاده کرج چـالوس، سد کرج و روستای کوچک و زیبای واریان که همچون جزیره‌ای کوچک در آنسوی آب سدکرج می‌باشد زیبایی‌های این جاده را دو چندان کرده است. جاده‌ای با قدمت بیش از نیم قرن که همچون گوهری درخشان بر تارک زیبایی‌های طبیعت این منطقه می‌درخشد، جاده‌ای در سلسله جبال البرز با پیچ و خم‌های متعدد در دل کوه و زیبایی‌های بکر طبیعی تا سفری خیال انگیز را برای مسافران خود رقم زند.

جاده کرج - چالوس در هر فصل به رنگی درمی‌آید و گاه تضاد رنگ‌ها همزمان با هم منظره‌های باشکوه، منحصر به فرد و چشم نوازی پدید می‌آورد. سال 1312 جاده کرج - چالوس مورد بهره برداری قرار گرفت تا مسیر تهران به ساحل دریاچه خزر هموار و کوتاه شود.
از این زمان به بعد بود که انواع رستوران‌ها و واحدهای اقامتی و پذیرایی در کنار این جاده شکل گرفت و ساخت سد امیر کبیر کرج در سال 1340 نیز به جاذبه ها و زیبایی‌های این جاده افزود و در اندک زمانی این جاده به یکی از تفریحگاه‌های مهم گردشگری کشور تبدیل شد.

مسافران بسیاری از سراسر کشور به ویژه در فصل بهار و تابستان به این خطه می آیند تا دمی در کنار رودخانه خروشان کرج و سایه سار درختان بیاسایند و علاوه بر استفاده از طبیعت منحصربه فرد این جاده از محصولات و سوغات روستاییان و ساکنان خونگرم حاشیه این جاده از جمله انواع ترشی خانگی، قره قروت، سیر ترشی، عسل کوهستان، مربای عسل، عسل رس بسته، انواع ماست محلی، سرکه سیب محلی، کره محلی، پنیر گوسفندی، انواع شیره انگور، سبزی های کوهی مانند والک، قارچ و گلپر خشک و ترشی نیز بهره ببرند.

زیبایی و خاطره انگیز بودن جاده کرج - چالوس تنها به طبیعت شگفت انگیز و سوغات آن محدود نمی‌شود و دارای تپه‌های باستانی و روستاهای تاریخی است که گاه قدمت آن به هزاران سال پیش برمی گردد.

3. گردنه حیران
گردنه حیران در مسیر راه ارتباطی آستارا - اردبیل قرار گرفته ‌است. این گردنه که آخرین منطقه حفاظتی استان اردبیل می‌باشد، از یک طرف مشرف به کوه‌هایی است که پوشیده از جنگل‌های انبوه‌ است و از سویی مشرف به دره‌ای نه چندان عمیق که از میان آن رود آستارا، آقچای عبور می‌کند این رود تعیین کننده مرز استان گیلان ایران و کشور آذربایجان است.

این گردنه در بیشتر زمانها در زیر پوششی از مه قرار دارد و از نظر طبیعی دره‌ها و کوهپایه‌های آن، پوشیده از گل‌ها و گیاهان جنگلی و مرتعی هستند. با این وجود این گردنه چندان مرتفع نیست و ارتفاع بلندترین نقطهٔ آن از سطح آبهای آزاد تنها حدود ۱۵۰۰ متر است؛ در واقع علت اصلی مه تقریباً دائمی گردنهٔ حیران رطوبت دریای خزر است، نه ارتفاع زیاد این گردنه. گردنه حیران از این نظر نیز اهمیت دارد که یکی از روستاهای تاریخی و ییلاق بزرگترین خوانین آستارا و قشلاقهای غربی و شمالی این شهرستان در گذشته بوده است.


4. جاده اسالم به خلخال
جاده اسالم به خلخال یکی از زیباترین جاده های جنگلی ایران میباشد. جاده خلخال که از سه راه اسالم شروع شده و پس از طی 70 کیلومتر به شهرستان خلخال منتهی می شود بنا به دلایلی که در زیر عنوان می شود به جرات می توان گفت که این جاده یکی از زیباترین مکانهای دیدنی نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا می باشد.

جاده‏ اسالم به خلخال، جاده ایست که دائما در خبرها به علت بارش باران یا برف بسته می شود. این جاده که یکی از قشنگ ترین جاده های جنگلی ایران میباشد یک جاده ی کوهستانی است که بی شباهت به عباس آباد کلار دشت نیست و یا شاید زیباتر از آن.

5. جاده مشهد
محور مشهد – سبزوار – تهران با 882 کیلومتر طول از پرتردد ترین جاده های کشور است. این محور به علت دو بانده بودن، برخورداری از علائم مناسب و تردد سالانه میلیون ها زائر به عنوان الگوی مناسب جاده ای کشور معرفی شده است. جاده ۴۴، جادهٔ بسیار مهمی در ایران است. بسیاری از مردم از طریق این جاده از تهران به مشهد می‌روند. تقریبا تمام این جاده به صورت بزرگراه است. بخشی از این جاده که از محدودهٔ شهر نیشابور می گذرد، بزرگراه امام رضا یا کمربندی نیشابور نام دارد.

6. جاده شهداد نهبندان
با بهره‌برداری از جاده شهداد به نهبندان كه از آن می‌توان به عنوان زیباترین جاده كویری جهان یاد كرد که روز به روز بر شمار گردشگرانی كه برای دیدن كویر زیبای شهداد، گام در این مسیر می‌گذارند، افزوده می‌شود. جاده شهداد به نهبندان از محل‌هایی عبور می‌كند كه تا پیش از این رفتن به آنجا آرزوی هر دوستدار طبیعت بود.

گذر جاده از میان بزرگترین عارضه‌های كلوخی جهان معروف به "كلوت‌های شهداد" كه سیاحان از آن به عنوان قصرهای "جن و پری" نام برده‌اند از ویژگیهای منحصر به فرد این جاده است. از سوی دیگر برآمدن خورشید از شرق و تابیدن آفتاب بر شن‌های طلایی كویر و تماشای غروب بی‌آنكه مانعی از چشمانت حتی ثانیه‌ای از پشت كوه رفتن خورشید را بگیرد و نشستن ستاره‌هایی كه همه زمان‌ها برای شمردن آنها كم است بر آسمان كویر جاذبه‌هایی است كه هر فردی را به كویر می‌خواند.

7. جاده ساحلی چابهار، بریس

جاده ساحلی چابهار-بریس تنها یک جاده کنار دریا نیست بلکه راهی برای پیوند دریا و چند جاذبه ی طبیعی دیگر است که مختصری به توضیح آنها می پردازم.

- سواحل صخره ای : در ابتدای جاده ساحلی چابهار - بریس - پسابندر شاهد صخره هایی هستید که بر اثر فرسایش آبی سوراخ هایی از عمق دریا در آنها ایجاد شده است و هنگامی که موج به سمت آنها حرکت می کند آب با شدت از آنها به طرف آسمان فوران می کند.به این پدیده موج افشان می گویند.ارتفاع موج افشان در فصل بادهای موسمی چابهار به 20متر می رسد.

- تالاب لیپار : در فاصله 15 کیلومتری چابهار و در این جاده ساحلی تپه هایی وجود دارند که موقعیت مکانی آنها باعث می شود آب های سرگردان حاصل از بارندگی به دریا نریزد و سبب تشکیل تالابی با وسعت حدود 14Km می شود.نامش تالاب لیپار است که بسیار سرسبز و زیباست.

- کوههای مینیاتوری (مریخی): در فاصله حدود 35Km از ابتدای جاده شروع می شوند و کیلومترها امتداد دارندکه از نظر زیبایی فوق العاده منحصر به فرد هستند.

- درخت انجیر معابد : درختی که قطر آن به چند ده متر! می رسد.دارای تاجی در بالای خود و میوه ای به شکل انجیر می دهد.این درخت چشم هر گردشگری را به خود خیره می کند.

- جنگل حرا : در فاصله ی 120Km چابهار جنگلی وجود دارد که به جنگل حرا معروف است. در هنگام مد دریا تاج این درختان از آب بیرون می ماند طوریکه با قایق می توان در این جنگل به تفریح پرداخت. خارج از فواید بسیار دارویی این جنگل، پرندگان بسیاری نظیر فلامینگو، عقاب، مرغ ماهی خوار و ... در روی این درختان لانه دارند که بسیار زیباست.

- فرش خزه و جلبک، صخره های بسیار مرتفع و عمودی رو به دریای عمان، اسکله های صیادی "رمین" ، "پسابندر" ، "گواتر" را هم اضافه کنید.

اینها تنها مواردی بودند که با نادیده گرفتن زیبایی ساحل بکر و دریای چابهار در جاده ساحلی قابل بیان بودند. در نظر بگیرید که تمام این زیبایی ها به دریایی مشرف باشند که به اقیانوس و آبهای آزاد راه دارد.علاوه بر این به دلیل نقش بادهای موسمی در هیچیک از فصول سال خبری از شرجی بیش از حد و تعفن دریا نیست چراکه : متوسط دمای حداکثر (در خرداد ماه) طی یک دوره ۷ ساله۳۱ درجه سانتی گراد و متوسط دمای حداقل (در دی ماه) ۱۹ درجه سانتی گراد است.

8. جاده ی زنجان به منجیل
از کیلومتر 15 اتوبان زنجان – قزوین، جاده ای به سمت شمال منشعب میشود 10 دقیقه ی اول جاده سر بالایی است و هوا خیلی سریع خنک میشود اما از آن به بعد، عمدتا" سرازیری داریم ؛ آن هم چه سرازیری! کلی پیچ های بسیار تند که پیچ های جاده چالوس در مقابل آنها، اتوبان محسوب میشود!!! این جاده از سمت زنجان به منجیل برای رانندگی خیلی مناسب است اما در مسیر بالعکس، رس ماشین در سربالائیها کشیده میشود. تعداد زیادی از ماشینهایی که از منجیل به زنجان میرفتند، بخاطر داغ کردن رادیاتور متوقف شده بودند. در مرز استان زنجان و گیلان، نمای دریاچه سد منجیل بسیار زیبا و دیدنی است.


از همه دیوونه ترم ،،، قرارمون یادت نره

خیلی دلم تنگه برات ،،،،، دار و ندارم رو بگیر
مال خودت ، مال چشات ،،،، خورشید و بردار و بیا
آفتابی شو به خاطرم ،،،، قرارمون یادت نره
دیر نكنی ، منتظرم ،،،، قرارمون یادت نره
دوستت دارم یادت نره ،،،، قرارمون یادت نره
دوست دارم یادت نره ،،،، قرارمون ساعت عشق
كنارِ دلشوره زدن ،،،، كنار دلواپسی و
ترس یه وقت نیومدن ،،،، عاشقم و عاشقِ تو
از همه دیوونه ترم ،،،، قرارمون یادت نره
دیر نكنی منتظرم ،،،، قرارمون یادت نره
دوستت دارم یادت نره ،،،، قرارمون كنارِ گل
كه سر به زیرِ عطر توست ،،، قرارمون كنارِ گل
تو چین چینِ دامنی كه ،،، هزار تا بغض رو میشه شست


۱۳۹۰ آذر ۲۸, دوشنبه

نگاهی به کتاب «تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران»اثر ویلم فلور



روی جلد کتاباخیرا ترجمه فارسی کتاب «تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران» اثر ویلم فلور در سوئد منتشر شده است. این کتاب بررسی تاریخی پهنه گسترده روابط سکسی و زناشویی، ازدواج موقت، روسپیگری، همجنس‌گرایی و بیماری‌های جنسی در ایران است.  
ویلم فلور (Willem Floor)، جامعه شناس و پژوهشگر هلندی به زبان‌های فارسی و عربی کاملا مسلط است و تا به حال‌نیز کتاب‌هایی زیادی را درباره تاریخ و فرهنگ ایران نگاشته است. وی انتشارترجمه‌ی فارسی کتاب «تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران» را فرصتی برای خود می‌داند که خواننده را با «تاریخ ۲۵۰۰ ساله‌ی هنجارها، ایستارها و زناشویی و زناشویی موقت، روسپی‌گری، همجنس‌گرایی و رواج بیماری‌های واگیردار سکسی در جامعه‌ ایران» آشنا کند. او در این «سفر تاریخی» نشان می‌دهد که چه‌گونه هنجارها و کردارها در زمینه‌های یاد شده درگذرقرن‌ها تغییر یافته یا پایدار مانده‌اند.


ویلم فلور 
  ویلم فلورفلور در کتاب خود از منابع گوناگونی بهره گرفته است، از ادبیان قدیم ایران، از مسعود سعد سلمان، سوزنی سمرقندی، حافظ و سعدی، مولوی و عطار گرفته تا یادداشت‌ها، خاطرات و مشاهدات خارجی‌هایی که در طول تاریخ به ایران سفر کرده و گزارش‌هایی درباره مشاهدات خود نوشته‌اند.


بیش از ۹۰ صفحه از کتاب ۴۳۵ صفحه‌ای «تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران» به یادداشت‌ها و ذکر منابعی اختصاص داده شده که نویسنده برای پژوهش خود مورد استناد قرار داده است.  محسن مینوخرد، مترجم این کتاب با تلاش زیادی نقل قول‌های کتاب را، به‌جز چند نمونه از اشعاری که وی به ‌آن‌ها دسترسی نداشته، با مراجعه به متون اصلی در ترجمه‌اش منعکس کرده است.

فلور هدف اثر خود را مطالعه تطبیقی نمی‌داند. او می‌خواهد «خواننده به نگاه متعادلی از روابط سکسی در ایران، آن‌گونه که در منابع آمده‌اند، دست یابد.» به گفته نویسنده این کتاب اگرچه منابع یاد شده «نخبه‌گرا، مردسالار و از دید ناظران خارجی‌اند» اما وی تلاش کرده با بهره‌گیری از همه این‌ها «تصویری تاحد ممکن نزدیک به واقعیت» را عرضه کند.

کتاب «تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران» با عنوان «A Social History of sexual Relations in Iran»  به زبان انگلیسی نوشته و در سال   ۲۰۰۸ در آمریکا منتشر شده است. ترجمه این کتاب توسط انتشارات فردوسی در سوئد به چاپ رسیده است.

تاریخ روابط «سکسی» یا «جنسی»

محسن مینوخرد، مترجم کتاب در مورد اینکه چرا نام «تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران» و نه «روابط جنسی» را به عنوان ترجمه تیتر انتخاب کرده  می‌گوید: « واژه‌ی "سکس" ریشه‌ی لاتین دارد، به معنای جنس است. بنابراین رابطه‌ی جنسی در متن‌های دقیق‌تر، یعنی متن‌های علمی، ابهام معنایی پیدا می‌کند. چون رابطه‌ی جنسی رابطه بین دو جنس و از جمله رابطه‌ی اقتصادی، رابطه‌ی حقوقی و بسیار روابط را دربرگیرد. بنابراین لزوماً رابطه‌ی جنسی به معنای رابطه‌ی همخوابگی نیست. به همین دلیل  بهتر دیدم  برای کتابی که موضوعش همخوابگی دو جنس ، زن و مرد، یا  دو همجنس ، مرد و مرد  یا زن و زن  است ، عبارت "رابطه‌ی سکسی" را به‌کار ببرم....علاوه براین با واژه‌ی سکس می‌شود ترکیب‌های مختلفی هم ساخت  مانند " سکس‌ورزی " یا زنان "سکس‌کاره" که  دراین کتاب به کاربرده ام  ولی با همخوابگی یا با رابطه‌ی جنسی این ترکیب‌ها ساخته‌شدنی نیستند.»

:

کتاب «تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران» در پنج بخش تاریخ روابط سکسی در ایران را مورد پژوهش قرار داده است. در بخش نخست ازدواج در ایران به عنوان امری خانوادگی مورد بررسی قرار می‌گیرد. نگاه فلور به موضوع ازدواج در ایران نگاهی تاریخی است. او با تکیه به آثار و شواهد باقی‌مانده، از ازدواج در دوره هخامنشی آغاز می‌کند و سپس با نگاهی گذرا به دوره‌های پیش از اسلام، به مقررات اسلام و زناشویی تا به ایران امروز می‌رسد. معیار‌های اجتماعی و اقتصادی در همسر  گزینی، چند همسری و نقش بکارت، طلاق و «بکن و نکن‌های توی بستر» از مباحثی هستند که نویسنده در این فصل از کتاب مطرح می‌کند.

فلور بخش ویژه‌ای را به موضوع ازدواج موقت اختصاص داده است. موضوعی که هنوز هم موضوع بحث‌های داغ در جامعه و در میان نمایندگان مجلس هم هست. محسن مینوخرد انتشار ترجمه کتاب را در این زمان یک تصادف می‌داند و می‌گوید: «شاید این کتاب باید ده‌سال یا بیست‌سال پیش نوشته می‌شد.  متأسفانه   بسیاری از ما ایرانی ها حتا از نگاه اسلامی  و شیعی به ازدواج، صیغه، متعه و این‌ها هم آگاهی درستی نداریم. چون ما هرگز نگاه تاریخی به این مسأله نداشته‌ایم. و در بسیاری از مواقع  با نگاه محض سیاسی  با این موضوع  برخورد کرد ه‌ایم. اما ویلم فلور بی‌طرفانه هم  منابع اسلامی  را بررسی کرده، هم  منابع ایران پیش از اسلام و همین طور معاصر را.»

نکته جالب توجه در این بخش از کتاب علاوه بر بررسی موضوع ازدواج موقت در دوره صفویان تا قاجار، برخورد اقلیت‌های مذهبی مانند مسیحیان و یهودیان در ایران با این موضوع است. در بخش سوم کتاب موضوع روسپیگری در طول تاریخ ایران از خلیفه‌ها تا دوران مغول، دستمزد روسپیان و نگاه اجتماع به آنان در طول تاریخ مورد گفت‌وگو قرار گرفته است. نشان دادن دید مردسالاری در جامعه ایران نسبت به این موضوع مورد توجه فلور است. روسپی‌گری در ایران در دوران جمهوری اسلامی جای ویژه‌ای را به‌خود اختصاص داده است.

موضوع روابط هم‌جنس‌گرایانه در این کتاب با استناد به اشعاری از ادیبان بزرگ ایران در بخشی جداگانه مطرح شده است. علاوه بر عشق به پسران نابالغ که انعکاس زیادی در ادبیات ما نیز داشته است، در این کتاب در مورد لزبیگری و روابط بین مردان نیز اشاره شده است. در بخش پایانی کتاب بیماری‌های جنسی در ایران و گسترش آن در ایران معاصر، از جمله ایدز، پرداخته شده است.

فرهنگ پدرسالاری مانعی برای تحقیق علمی

پرداختن به موضوع سکس در جامعه ایران بسیار دشوار است. سکس از محرمات محسوب می‌شود و تابوست. به اعتقاد محسن مینوخرد، مترجم کتاب: «ما  در ایران از سکس  فقط در ناسزاها  یا در جوک‌ها‌مان یاد می کنیم و هیچ وقت نگاه علمی و تاریخی به این مسأله نداشته ایم . سکس بخش مهم وجودی انسان است. بعد از خوردن و نوشیدن، سکس مهم‌ترین نیاز تن آدمی است.  ولی  پدرسالاری  چیره بر فرهنگ ما  اجازه ی پرداختن علمی به آن را نداده است، یعنی آ‌ن‌چنان که در غرب به آن  پرداخته‌اند  و تاریخش را از گذشته‌های دور نیاکان پیش ـ انسان ما بررسی کرد‌ند.»

از دیدگاه نویسنده درایران نیز مانند هرجای دیگر، همه‌گونه رابطه‌ی سکسی میان مرد و زن، مرد و مرد، زن و زن، انسان و حیوان درکاربوده است. وی می‌گوید: «جدا از بافت دینی و فرهنگی متفاوت، آن‌چه در این بررسی نشان می‌دهد این است که طبیعت و تنوع و مشکلات روابط سکسی در ایران در طی سده‌ها چندان فرق بزرگی با روابط سکسی مثلا در کشورهای اروپایی ندارد... تاریخ روابط سکسی نشان می‌دهد که مردم، هراندازه هم جامعه و مذهب بخواهند هنجارهای آن‌جهانی را به‌زور بر ایشان بارکنند، طبیعتِ انسانی خود را انکارنمی‌کنند.»

فلور ماهیت دشواری‌های موجود بر سر راه روابط سکسی در ایران را به دشواری‌های بسیاری از کشورهای صنعتی شبیه می‌داند، ‌‌‌‌‌‌«به چالش کشیدن ادعای مرد در چیرگی داشتن بر زن، تغییر یافتن سن ازدواج، سکس پیش از ازدواج، افزایش میزان طلاق، افزایش همه‌آمیزی سکسی، روسپی‌‌گری، بچه‌های خیابانی، همجنس‌گرایی و بیماری‌های انتقال یابنده از راه سکس. اما این‌که حکومت ایران قادر خواهد بود به نحو موثری از پس این مشکلات برآید، بستگی دارد به این که با توجه به گرفتاری‌های دینی‌اش، چه‌گونه دست به عمل خواهد زد و پیش خواهد رفت. آینده نشان خواهد داد.»

علاقه‌مندی به فرهنگ ایران

ویلم فلور Willem Floor، در سال ۱۹۴۲ در هلند به دنیا آمده و در فاصله ۱۹۶۳ تا ۶۷ در دانشگاه اوترخت در رشته جامعه شناسی و اقتصاد تحصیل کرده است. او د ر۱۹۷۱ در همین رشته‌ها از دانشگاه لیدن دکترا گرفت. فلور می‌گوید: «با خواندن تاریخ بیهقی بود که من عاشق فرهنگ ایران شدم و دیگر رهایش نکردم. از آن زمان، که ۴۵ سال پیش است، تحقیقاتم را  برای جامعه‌ی با فرهنگ و با تاریخ ایران ادامه دادم.»

فلور نزدیک به ۲۰ سال در بانک جهانی به سمت کارشناس انرژی کار کرد. در این سال ها کتاب تاریخ اقتصادی-اجتماعی ایران را منتشر کرد. او در سال‌های گذشته بارها در ایران بوده و به اقصی نقاط کشور سفر کرده است.

از جمله کتاب‌های دیگر ویلم فلور می توان از "تاریخ تئاتر در ایران"، "بهداشت عمومی در ایران دوره قاجار"، "تاریخ اقتصادی اجتماعی در دوره صفویه"، "تاریخ پنج شهر از جمله تاریخ بندرلنگه"، و کتاب دیگری راجع به بندر عباس و میناب، "خلیج فارس، ظهور عرب‌های خلیج فارس ۱۷۴۷ – ۱۷۹۲"  و کتاب‌های اخیر وی "سفر به شمال ایران از ۱۷۷۰ تا ۱۷۷۴" ، القاب‌ها و اجرت‌ها در ایران صفوی نام برد. ویلم فلور در حال ‌حاضر مشغول نگارش کتاب "بازی‌های ایرانی" است که به زودی منتشر می‌شود.

شیرین جزایری
تحریریه: فرید وحیدی