۱۳۹۰ آبان ۷, شنبه

شايعه از نگاه روان شناسي





شايعه از نگاه رون شناسي
  شايعات گاهي بيش از آن چه به نظر مي آيند بر روح و روان مردم تاثير مي گذارند. تاثيراتي که شايد در مرحله اول چندان آشکار نباشند. در مورد شايعه پايان يافتن جهان در سال 2012 و تاثيرات رواني آن با دکتر مهدي دوايي روان شناس به گفت و گو نشسته ايم.

آقا دکتر، در مورد شايعه 2012 و تاثيرات مطرح شدن چنين شايعاتي بر روح و روان مردم دنيا مي خواهيم نظر شما را به عنوان يک رون شناس بپرسيم.
به نظرم نه تنها اين مساله، بلکه هر مساله ديگري که مي تواند به نحوي موجب نگراني از آينده شود مي تواند تاثيرات منفي بر روح و روان افراد داشته باشد. ممکن است نگراني از اين باشد که من همين امروز که به خيابان مي روم با يک ماشين ديگر تصادف نکنم يا نگراني از قبول نشدن در کنکور يا نقطه اوجش که در شايعاتي نظير پايان يافتن جهان مطرح مي شود.
معمولا چه افرادي بيشتر تحت تاثير اين نوع شايعات قرار مي گيرند؟
به طور کلي بيشتر کساني از شايعات تاثير مي پذيرند که احساس امنيت کمتري مي کنند و دايم مي خواهند بدانند که آينده چه مي شود.
گاهي اوقات هم افراد عقلا و شرعا چنين مواردي را نمي توانند بپذيرند، اما باز ممکن است در عمق درونشان ترسي ناخودآگاه از اين مساله را احساس کنند. به نظر شما وقتي اين شايعات مطرح مي شود افراد چگونه بايد با آن برخورد کنند؟
براي اين که به اين پرسش پاسخ دهم خوب است که نخست قدري ريشه اي تر رفتارهاي انسان را بررسي کنيم. انسان ها بنا به انگيزه رفتارهاي خود در 4 مرحله ممکن است قرار بگيرد.
مرحله اول اين است که انسان کاري را انجام مي دهد به خاط اين که تشويق کوتاه مدت را دريافت کند و يا اين که از يک تنبيه کوتاه مدت دور شود. مثلا بچه اي ممکن است کاري را انجام بدهد با اين انگيزه که اين هفته پول توجيبي بيشتري از پدرش دريافت کند.
در مرحله دوم انسان رفتاري را انجام مي دهد براي اين که در دراز مدت سودي به او برسد، مثلا يک سرمايه گذاري بلند مدت انجام مي دهد يا اين که من الان صدقه مي دهم با اين انگيزه که بلايي که در آينده ممکن است به وجود بيايد از من دور شود.
مرحله سوم اين است که من کاري را انجام بدهم، نه به خاطر پاداش يا تنبيه بلکه فقط به اين دليل که انسانيت چنين حکم مي کند، يعني آن چه به نظرم از نگاه انسانيت و اخلاق درست مي آيد همان را انجام مي دهم و به نتيجه اش کاري ندارم. مرحله چهارم مرحله اي است که به تعبير دکتر فرانکل يک "او" در زندگي انسان تعريف مي شود که انسان همه رفتارهايش را به خاطر اين "او" انجام مي دهم. يعني من زندگي مي کنم به خاطر او، کاري را اگر او بگويد بکن انجام مي دهم، اگر بگويد نکن انجام نمي دهم. اين "او" به زندگي ما معنا مي بخشد و هر چه ما به آن نزديک تر شويم معناي زندگي را بهتر درک مي کنيم.
از نظر روان شناسي مهم است که اين او چيزي نباشد که فکر و دغدغه از دست دادنش کا را دچار اضطراب کند و در کاينات هر چه مي گرديم تنها موجودي که اين خصوصيات را دارا است خدا است در واقع وقتي خداوند "اوي" اول زندگي ما شد به نقطه اوجي مي رسيم که فکر مي کنيم هر چه او بپسندد زيباست. پس ديگر از هيچ چيزي يا هيچ کسي هراسي نخواهيم داشت.
به نظرتان چقدر مي توان به مواردي نظير پيشگويي يا طالع بيني اعتماد کرد؟ به هر حال اين قبيل چيزها اگر چه در اکثر موارد صحت پيدا نمي کنند اما گاهي هم پيش آمده که درست از آب در بيايند.
ببينيد، به طور کلي هر چيزي که زمان حال انسان را از او بگيرد و وي را به دنياي گذشته يا آينده ببرد از نظر روان شناسي مثبت نيست. اين يعني ما بياييم و چيزي مبهم را جلوي چشممان بياوريم و حالاي خودمان را به خاطر نگراني درباره آن خراب کنيم. آقاي حلت جمله جالبي را مي گويند که با حال بودن يعني با زمان حال زندگي کردن و درگير گذشته يا آينده نبودن. به اين منظور ما بايد فرآيند مدار باشيم نه هدف مدار، يعني از فرآيند زندگي لذت ببريم و سرنوشت را به کاينات بسپاريم. بنابراين تقاضاي من از رسانه ها اين است که از ترويج مسايلي که مي تواند منجر به ايجاد نگراني نسبت به آينده در زمان حال شود پرهيز کنند.
با توجه به قانون جذب، اگر همه مردم دنيا فکر کنند که دنيا در روز مشخصي پايان مي پذيرد يا برعکس، به نظرتان ممکن است چنين اتفاقي رخ دهد؟
من به قانون جذب در مجموع اعتقاد دارم، اما بعضي چيزها هست که جز خداوند کسي از زمان آن مطلع نيست. به هر حال اگر فکر کردن به پايان جهان باعث مي شود که مردم به زندگي و ارتباطاتشان سر و ساماني بدهند و با يکديگر مهربان تر باشند خوب است که به اين موضوعات فکر کنند، اما اگر موجب جذب نگراني ها و تشويش ها به زندگي ما و مختل شدن امور زندگي شود بايد از آن به طور جدي پرهيز کرد.
منبع: هفته نامه موفقيت شماره 188


 

آرایشی متناسب با فصل پاییز -حالا که همه تناسبهای زندگیتان،رعایت شده ، چرا که نه ؟!

پاییز آمده ، پس چرا نمی آید آرایش تابستانی خود را کنار بگذارید و در زیبایی خود تغییری ایجاد کنید؟ در این مقاله ما آرایش هایی مخصوص لب ها ، چشم ها و گونه ها به شما معرفی می کنیم:
مدل ابروهایتان را عوض کنید
برای تغییر آرایش چهره تان باید مدل ابروهایتان را هم تغییر دهید ، اما در نظر داشته باشید مدلی انتخاب کنید که به صورت و چشمان تان بیاید چرا که اگر مدل ابرویتان مناسب با فرم صورت تان نباشد آرایش جدید نیز شما را زیبا نخواهد کرد. می توانید مدل ابروهای تان را با مداد کمی تغییر دهید یا آن را پر کنید ( البته به صورت طبیعی ) .
آرایش چشم ها
در فصل پاییز نیازی به آرایش غلیظ برای چشم ها نیست. چشم های تان هر چقدر ساده تر آرایش شوند زیباتر به نظر خواهد رسید. با کمی ریمل و یک خط چشم باریک چشمان خود را آرایش کنید.اگر دوست داشتید سایه بزنید ، سایه ای انتخاب کنید که با رنگ چشمان تان هماهنگ باشد و در عین حال طبیعی به نظر برسد.
گونه هایی شاداب برای پاییز
رنگ مناسب برای آرایش گونه ها صورتی کمرنگ ، هلویی است. رنگ هایی که طبیعی تر به نظر می رسند. برای تاثیر بیشتر کرم پودری انتخاب کنید که یک یا دو درجه از پوست تان تیره تر باشند و سپس رژ انتخاب کنید که دو درجه تیره تر از رنگ کرم پودر تان باشد.
آرایش لب ها ؛ مهمترین قسمت آرایش
در فصل پاییز بهتر است رژ لبهایی انتخاب کنید که کمرنگ باشند چرا که طبیعی تر به نظر می رسند، اما فراموش نکنید رنگ رژ لب خود را با رنگ سایه ای که در آرایش چشمان تان انتخاب کرده اید هماهنگ کنید.

قانون اساسي ماسون‌هاي عصر خِرد + تصاویر

مشرق: اين سنگ که گاهي "سنگ دايره آمريکايي" نيز خوانده مي شود "رهنما سنگ" نام دارد و يک يادبود گرانيتي در منطقه "البرت کانتي" در ايالت جورجياي آمريکاست که ارتفاع آن با احتساب سنگ بناهاي فرو رفته در در خاک به 20 پا (6.1 متر) و بدون آنها به 18 فوت (5.5 متر) مي رسد. اين بنا از شش قطعه گرانيت به ارزش وزني 240 هزار پوند (معادل يکصد و 10 هزار کيلوگرم) تشکيل شده است. يک قطعه در وسط و چهار قطعه در اطراف آن قرار دارند. يک سنگ هم بر روي همه پنج قطعه قرار دارد که از نظر ستاره شناسي در يک رديف قرار دارند. لوحي در سمت غربي سنگ جورجيا در زمين فرو رفته که تاريخ و هدف آن را بيان مي کند.
در ژوئن 1979 ميلادي، شخصي با نام مستعار "آر. سي. کريستين"، شرکت گرانيت "البرتون" را براي ساخت اين بنا اجاره کرد. يک فرضيه معروف مي گويد که انتخاب اين اسم مستعار به نشانه احترام به "کريستين روزنکروز"، نظريه پرداز مذهبي قرن 17 ميلادي صورت گرفته است.
نوشته ها
پيامي که يک مجموعه 10 اصلي به هشت زبان را شامل مي شود بر روي سنگ جورجيا حک شده است. بر روي هر طرف هر کدام از چهار سنگ بزرگ يک اصل نوشته شده است. اگر از طرف شمال در جهت عقربه هاي ساعت حرکت کنيد، زبان ها بدين ترتيب خواهند بود: عبري، انگليسي، اسپانيولي، سواحيلي، هندي، چيني، عربي و روسي:

1.جمعيت بشر را در توازن با طبيعت، به 500 هزار نفر کاهش دهيد.

2. بازتوليد را بصورت منطقي پيش ببريد و مهارت و تنوع را افزايش دهيد.

3. براي بشريت يک زبان واحد زنده تعيين شود.

4. هر چيزي را با ادله اعتدالگرايانه عشق، اعتقاد و عُرف، حاکم کنيد.

5. با تکيه بر قوانين و دادگاه هاي عادلانه از مردم و ملل دفاع کنيد.

6. همه کشورها بايد بتوانند مناقشه هاي خارجي خود را در يک دادگاه جهاني حل کنند.

7. از قوانين فرعي و قانونگذاران ناکارآمد دوري شود.

8. بين حقوق فردي و وظايف اجتماعي تعادل برقرار گردد.

9. در راستاي جست وجوي ابديت به حقيقت، زيبايي و عشق احترام گذاشته شود.

10. غده سرطاني روي زمين نباشيد و درها را به روي طبيعت باز کنيد.
رهنماسنگيکي دو متر دورتر به سمت غرب "رهنماسنگ"، سنگي گرانيتي قرار دارد که بر روي اين لوح، اطلاعاتي در مورد رهنماسنگ و زبان هاي موجود نوشته شده است. اطلاعاتي در مورد اندازه، وزن و مشخصات نجومي سنگ ها، تاريخ نصب و سرمايه گذاران پروژه. همچنين اطلاعاتي در مورد محفظه محتواي آثار تاريخي زير اين لوح، موجود است اما حوادث موجب شده که اطلاعاتي که در مورد تاريخ قرار دادن محفظه وجود دارد از روي لوح پاک شود.
بر روي نام مستعار روي لوح، ترک ايجاد شده است بگونه اي که در ظاهر "نام مستعار" دچار غلط املائي شده است. در مرکز هر گوشه لوح، يک دايره وجود دارد. که چهار جهت جغرافيايي را نشان مي دهد. در دايره فوقاني لوح نوشته شده است: "سنگ رهنماي جورجيا: بنا شده در 22 مي 1980 ميلادي". زير اين عبارت نوشته شده: "رهنماي عصر خرد".  در چهار حاشيه  دايره بزرگ نام چهار زبان باستاني نوشته شده است: بابلي (به خط ميخي)، يوناني باستان، سانسکريت و مصري باستان (به خط هيروگليف).
در سمت چپ لوح، در دو ستون اينچنين نگاشته شده است:
مشخصات نجومي:
کانال رد شده از سنگ، يعني قطب نجومي
شيار افقي يعني سفر ساليانه خورشيد
پرتو آفتاب بخش فوقاني سنگ به نيمروز ساليانه اشاره دارد.
نويسنده: آر. سي. کريستين (نام مستعار)
اسپانسرها(حاميان): گروهي کوچکي از آمريکايي ها که در پي "عصر خِرد" هستند.
محفظه آثار تاريخي: حدود دو متر زير سنگ داراي دريچه است.
زبان ها
زير دو ستون مذکور اينچنين نوشته شده است: "زبان هاي رهنما سنگ". اين هشت زبان جديد در گوشه هاي يک چند ضلعي نوشته شده اند  يعني هر کدام بر سر يک ضلع بصورت موافق عقربه هاي ساعت: انگليسي، اسپانيايي، سواحلي، هندي، عبري، عربي، چيني، و روسي.
در دايره زيرين سنگ نيز اينچنين نوشته شده است:
"براي اطلاعات بيشتر به موزه و نمايشگاه گرانيت البرتون مراجعه شود."
جورجيا، البرتون، خيابان دانشگاه
مشخصات نجومي
چهار سنگ بيروني محدوده انحراف زاويه قمري سال را نشان مي دهند. در ستون مرکزي، مي توان يک سوراخ را ديد که "ستاره شمالي خارج از محدوده" زمان در آن قابل مشاهده است و شياري که در آن محل قرار دارد انقلابين و اعتدالين خورشيد را نشان مي دهد. روزنه موجود در بخش فوقاني سنگ، اجازه مي دهد که اشعه خورشيد هر روز ظهر از آن عبور کرده و بدين ترتيب پرتويي از مرکز سنگ بيرون زده تا نويدبخش روز باشد.
نشانيرهنماسنگ جورجيا بر فراز تپه هاي البرت کانتي در جورجيا در 140 کيلومتري شرق آتلانتا قرار دارد. اين سنگ در شرق بزرگراه "هارت ول" جورجياست که براحتي از داخل بزرگراه قابل مشاهده است. در کنار بزرگراه مي توانيد تابلوي "بطرف جاده رهنماسنگ" را مشاهده کنيد. اين رهنماسنگ در پست ترين نقطه "البرت کانتي" قرار گرفته است.
مالکيت
"البرت کانتي" نام صاحب زمين هاي اين سنگ بزرگ است. "آر. سي. کريستين" اين زمين ها را که پنج جريب بود از "وين مولريکس" خريده و با سند به البرت کانتي تقديم کرده است.
طبق يک روايت، در مارس 1980 ميلادي در حضور 100 نفر، از اين اثر پرده برداري مي شود اما روايت ديگر مي گويد که در 22 مارس 1980 ميلادي در حضور 400 نفر از اين اثر پرده برداري شده است.
پشت پرده اصل اول سنگ جورجيا

هدف نهايي: کاهش جمعيت جهان تا 500 ميليون نفر
بخش اول: واکسن ها
آخرين گزارش ها حاکي از آن هستند که "بنياد بيل و ملينا گيتس" بتازگي 131 کودک اهل مالاوي را مورد تزريق واکسن قرار داده است.
خوب توجه کنيد؛ اين جمله از بيل گيتس، از برجسته ترين فراماسونرهاي جهان و عضو محفل ماسوني بيلدربرگ است: «جمعيت امروز جهان 6.8 ميليارد نفر است که بزودي به 9 ميليارد مي رسد. اگر ما بتوانيم پروژه عظيم «واکسن مراقبت سلامت» را پيش ببريم، احتمالاً موفق خواهيم شد 10 الي 15 درصد از جمعيت جهان را کاهش دهيم.»
البته با در نظر گرفتن توازن معادله زير، مردم دنيا نياز مبرم به واکسن پيدا خواهند کرد:
CO2 = PxSxExC  که در اين فرمول، P همان "مردم" است.

"برتراند راسل" در کتاب "برخورد علم و جامعه" خود مي نويسد: «رژيم غذايي، تزريقات و بازداشت ها با هم در خواهد  آميخت چنانکه شخصيتي کلي شکل مي گيرد و شاهد باورهاي جديد خواهيم بود درست هماني که "دست هاي پنهان" مي خواهند و هر گونه انتقاد جدي از قدرت ها از نظر روانشناختي غيرممکن مي شود.»
واکسن ها توانايي عقيم سازي نيز دارند. بدين ترتيب شاهد نازايي و درنتيجه توقف تولد خواهيم بود که اين با برنامه کاهش جمعيت جهان، کاملا تطبيق دارد. نمونه شفاف و مستند آن کشف عامل عقيم سازي زنان در واکسن هاي کزازي بود که سازمان بهداشت جهاني براي فيليپين فرستاده بود و انجمن پزشکي فيليپين پس از تحقيق و آزمايش به اين موضوع پي برده بود. نمونه جديد ديگر هم واکسن هاي فلج اطفال بود که از سوي يونيسف به کشور اسلامي نيجريه ارسال شد و حاوي عامل عقيم ساز بود.
اين واکسن ها شامل اين عوامل هستند:
هورمون انساني HCG (که وظيفه آن ضربه زدن به دستگاه جنسي فرد است)
فلز جيوه (از طريق دندانپزشکي و واکسن ها وارد شده و به ذهن و مغز ضربه مي زند.)
هيدروکربن روغني
فلز آلومينيوم (موجب جنون مي شود.)
ماده شيميايي فرمالدئيد
ويروس هاي زنده
سلول هاي سرطاني
"پاس" يا همان چرک گلبول هاي سفيد
عناصر تخم مرغ فاسد
سلول هاي کبد شمپانزه
ويروس H5N1 (از نسل آنفلونزاهاي نوين)
فلورايد (سم موش)
پروزاک (داروي ضد افسردگي)
تنباکو
آسپارتام (محتوي کالري کم که از ترکيب اسيد آسپارتيک و فنيلالانين به دست آمده که اين ماده خطرناک، هديه دونالد رامسفلد، وزير جنگ اسبق آمريکا به بشريت است.)
بگذاريد واضح تر بگوييم: "دست هاي پنهان" از مردم جهان نفرت دارند. وظيفه اين واکسن ها اين است که عمر شما را در کنترل خود بگيرند و بتدريج به زندگي انسانها پايان دهند. بايد به هر طريقي شده کنترل کامل انسان ها و جهان صورت بگيرد و لازمه اين عمر، مرگ سريع و بيدرنگ اکثر جمعيت جهان است.
تصوير ذيل بيانگر تصوير دانشمندان و ميکروب شناسان بزرگي است که قرباني "دست هاي پنهان" شده اند. تا سال 2005 ميلادي، 40 دانشمند کشته شدند. اين رقم تا به امروز به 100 نفر رسيده که مرگ آنها بسيار مشکوک است. اکنون فاش شده که بسياري از اين دانشمندان در پروژه هاي بسيار حساس تحقيقاتي و دولتي مربوط به سلاح هاي شيميايي و ويروس هاي فراگير فعاليت داشته اند.
در اين پوستر آمده است: "آيا اينان، خاموش شدگان آگاه از اسرار پشت پرده هستند؟"
"چرا رسانه ها گزارشي از واقعه مرگ مشکوک آنها تهيه نمي کنند؟"
معرفي بانک بذر "روز مبادا" و پروژه انقلاب سبز
بيل گيتس، راکفلر و ديگر غول هاي ثروت و قدرت، چيزي مي دانند که ما نمي دانيم
اکثر ما آنچه را درباره بيل گيتس لازم است، مي دانيم. مثلاً مي دانيم که رئيس سابق مايکروسافت و صاحب کنوني بنياد عظيم "بيل و مليندا گيتس" در 14 سالگي برنامه نويس شده و در 20 سالگي مايکروسافت را تأسيس مي کند؛ در سال 1995 ميلادي، مجله فوربس او را ثروتمندترين مرد جهان خطاب معرفي مي نمايد و نهايتاً تا زماني که در مايکروسافت است بر بام نرم افزار جهان مي ايستد. به هيچ عنوان نمي توان او را شخص تنبلي دانست.
حتي شايد بدانيم که در سال 2006 ميلادي وقتي هر کسي جاي او بود ترجيح مي داد که پس از بازنشستگي به يکي از جزاير خوش آب و هوا رفته و استراحت کند، اقدام به تأسيس بنياد خود کرد. بنياد و مؤسسه اي که وي آن را بزرگترين بنياد خصوصي خيرخواهانه جهان با 34.6 ميليارد دلار وقف، و بودجه 1.5 ميليارد دلار در سال مي داند.
بيل گيتس در کنار دوست ابرسرمايه دارش، وارِن بافيت
دوست صميمي و شريک تجاري او يعني وارن بافيت، در سال 2006 ميلادي فقط به عنوان هديه، 30 ميليارد دلار به بنياد تازه تأسيس گيتس هديه داد يعني رقمي معادل بودجه ساليانه "سازمان بهداشت جهاني"ملل متحد.
اما آنچه نمي دانيم...
اما به هيچ عنوان نمي دانيم که جذاب ترين سرمايه گذاري ممکن براي گيتس، سرمايه گذاري در بانک بذر "روز رستاخيز" (يا روز مبادا) است. بيل گيتس ميليون ها دلار هزينه پرورش و نگهداري سه ميليون نوع بذر مختلفي مي کند که در اين انبار نگهداري مي شوند.
از سرتاسر جهان سه ميليون نوع بذر جمع آوري شده تا در "روز مبادا" به کار آيند. اين انبار در نروژ در جزيره "اسپيتزبرگن" واقع در درياي وارنتس در نزديکي اقيانوس اطلس شمالي قرار دارد. شرکاي گيتس در اين پروژه عظيم "بنياد راکفلر"، "شرکت "مونساتو"، بنياد "سينگنتا" و دولت پادشاهي نروژ که پادشاه آن، خود از سران فراماسونري جهاني و عضو بيلدربرگ است، هستند. اين "بانک بذر" يا انبار عظيم يک هزار و 100 کيلومتر از قطب شمال فاصله دارد؛ البته اين بانک، يک نام رسمي دارد: "تالار جهاني بذر اسوالبارد". اسوالبارد به منطقه خشک و لم يزرعي اطلاق مي شود که اين انبار عظيم بذر در آن واقع شده است.
اين منطقه در داخل کوهستان، نزديک روستاي "لانگ ير باين" وجود دارد. اين "بانک" شامل درهاي دو جداره و حسگرهاي حرکتي بسيار قدرتمند، دو محوطه خلأ (خالي از هوا)، و ديوارهاي بتني و فولادي با ضخامت يک متر است. به گفته دولت نروژ، اين بذرها براي "روز مبادا" نگهداري مي شوند. در مراقبت اين بذرهاي غذايي، همين بس که در پيشرفته ترين سامانه هاي حفاظتي بدون خلل و حتي ذره اي رطوبت نگهداري مي شوند. "روز مبادا" از نگاه صاحبان اين "بانک عظيم" يعني روزي که آذوقه مردم جهان تمام مي شود.
بگذاريد حاميان مالي اين طرح را بهتر بشناسيم: بيل گيتس با "بنياد بيل و مليندا گيتس" که معرف حضور همه هست؛ شرکت DuPont/Pioneer Hi-Bred که يکي از غول هاي صنعت کشاورزي در آمريکا در زمينه شناخت بذرهاي ژنتيک (GMO) است؛ بنياد "سينگنتا" که در عرصه GMO در سوئيس فعال است؛ بنياد و گروه خصوصي ماسوني راکفلر که از دهه 1970 ميلادي با سرمايه بذر 100 ميليون دلار در زمينه "انقلاب ژن ها" فعال است؛ شبکه جهاني CGIAR که توسط راکفلر راه اندازي شده و در زمينه نيل به سقف کيفيت ژنتيک به بنياد او کمک مي کند. راکفلرها از اعضاي برجسته محفل ماسوني بيلدربرگ هستند.
CGIAR
در سال 1960 ميلادي، "بنياد راکفلر"، "شوراي توسعه کشاورزي" جان. دي راکفلر سوم، و شرکت آمريکايي "فورد" تصميم به تأسيس "مؤسسه پژوهشي بين المللي برنج" در لاس بانوس فيليپين گرفتند.
بتدريج اين مؤسسه با مؤسسه بين المللي "توسعه گندم" و مؤسسه بين المللي "توسعه ذرت" ادغام شده و گروه مشاوره اي متخصص پژوهش هاي جهاني کشاورزي (CGIAR) به وجود آمد.
اين گروه، جلساتي مخفي و بسيار محرمانه را در مرکز کنفرانس هاي بنياد راکفلر در بلاجيو ايتاليا برگزار کرد. شرکت کنندگان اصلي در کنفرانس ها "جورج هارار" از بنياد راکفلر، "فارست هيل" از شرکت فورد، "رابرت مک نامارا" از بانک جهاني، و "موريس استرانگ" هماهنگ کننده برنامه هاي بين المللي خانواده راکفلر بودند. استرانگ همان کسي است که در سال 1972 ميلادي، نشست "کره زمين" را با هماهنگي سازمان ملل در استکهلم برگزار کرد. اين نشست تنها بخشي از دهه ها تلاش بنياد راکفلر در راستاي استفاد از علم براي توليد نژاد برتر انسان ژنتيکي تحت عنوان "پروژه" بود.
مهندسي ژنتيکي نژاد برتر
پشت پرده "بانک اسوالبارد" يا همان "تالار جهاني بذر اسوالبارد" دست هاي پنهان راکفلر حاکم است. بنياد راکفلر و شرکاي آن، از دهه 1920 ميلادي، پروژه خود را آغاز کردند. پروژه اصلاح نژاد انسان. نژادي که هيتلر و نازي ها آن را "نژاد برتر آريايي" مي دانستند و بنياد راکفلر آن را "نژاد برتر مهندسي شده ژنتيکي".
بنياد راکفلر از دهه 1970 ميلادي نفوذ قدرتمند خود در سازمان ملل و بانک جهاني را آغاز کرد و امروزه شاهديم که مبالغ بسياري را در بانک جهاني و برنامه توسعه و تغذيه سازمان ملل سرمايه گذاري کرده است تا بدين وسيله به هدف شوم خود دست يابد.
سياست بنياد راکفلر و بنياد فورد اين بود که متخصصان علم کشاورزي را از کشورهاي جهان سوم جذب آمريکا کرده و پس از دوره آموزشي دوباره آنها را به کشورهاي خود بازمي گرداندند تا با در خدمت قراردادن علم خود در مسير اهداف آمريکا بدين وسيله اقتصاد آمريکا و بخصوص "انقلاب ژنها" پيشرفت کند.
بنياد راکفلر تمامي توجه خود را بر روي محدود کردن عمر انسان به "نظم توالي ژن ها" متمرکز کرده تا بدين ترتيب بتواند نسل منتخب، نژاده و برتر خود را با نهادينه کردن ويژگي هاي دلخواه خود در انسانها به دست آورد. پس از جنگ جهاني دوم، "نسل سازان" نازي هيتلر از آلمان به آمريکا آورده شدند تا در خدمت خواسته هاي آمريکا و راکفلر "انقلاب ژنها" را پايه ريزي کنند.
در سال 1946 ميلادي، "نلسون راکفلر" به همراه "هنري والاس" رئيس شرکت Pioneer Hi-Bred در سفر به مکزيک، "انقلاب سبز" را کليد زدند. آنها در ابتدا مدعي بودند که مي خواهند نظام غذايي کشورهاي ضعيف و جهان سوم را تحت حمايت و پوشش قرار دهند اما بعدها مشخص شد که همانند انحصاز نفت، بنياد راکفلر براي صنعت کشاورزي هم نقشه کشيده است. همان طور که هنري کيسينجر در دهه 1970 ميلادي گفت: "اگر شما نفت را کنترل کنيد کشور را در دست خواهيد گرفت و اگر غذا را کنترل کنيد، مردم را".
بنياد راکفلر قدم به قدم با "انقلاب سبز" خود بر روي ژن گياهان و حيوانات پژوهش و آنها را مهندسي کرد.
"جان.اچ ديويس" که معاون وزير کشاورزي دوره دوايت آيزنهاور بود يک بار در سال 1956 ميلادي در مقاله اي در دانشکده تجارت و بازرگاني دانشگاه هاروارد نوشت که آمريکا بايد از برنامه هاي دولتي به هدف دست برداشته و از کشاورزي به تجارت کشاورزي روي بياورد. او خوب مي دانست چه در سر دارد و چه مي گويد. انقلاب و تحول در صنعت کشاورزي موجب کنترل خوراک و غذا گرديد.
سياست "انقلاب سبز"  بر پايه تکثير بذرهاي دو تخمکي در بازارهاي رو به توسعه بود. مشکل اين بذرها اين بود که ظرفيت بازآفريني نداشتند. بتدريج کشاورزان مجبور به خريد بذرساليانه از شرکت هاي تحت نظر راکفلر و شرکا شدند و بدين ترتيب تحت سيطره "دست هاي پنهان" بازار تجارت کشاورزان کنترل شد و هدف نياز کشاورزان و صنعت کشاورزي به "دست هاي پنهان" محقق شد.
معرفي فناوري کشاورزي مدرن آمريکا، کودهاي شيميايي، و بذرهاي دوتخمکي تجاري همه کشاورزان کشورهاي پيشرفته را به شرکت هاي ذيربط در امر تجارت محصولات کشاورزي وابسته کرد. اين امر نتيجه يک دهه فرايند برنامه ريزي شده بود. آمريکا با ايجاد "کشاورزي بازارنهاد" که در اصل، "کشاورزي کنترل شده تجارتي" است، ريشه صادرکنندگان عمده محصولات کشاورزي را خشکاند. بنياد راکفلر و فورد، دست به دست يکديگر دادند تا به اهداف سيا (CIA) خدمت کنند.
"انقلاب سبز" زمينه جهاني سازي
کار، طبق نقشه بزرگ "دست هاي پنهان" پيش مي رفت. رعيت هاي حومه شهرها بناچار به شهرها پناه برده و به دنبال کار مي گشتند؛ بدين طريق به خدمت کارخانه ها در آمده و به خواسته صاحبان اين انديشه کمک مي کردند و نهايتاً "جهاني سازي" شکل گرفت.
انقلاب سبز با شکل گرفتن زنجيره اي از عوامل قوت يافت. بانک جهاني از هيچ کمکي براي آمايش سرزمين ها، تحقق پروژه هاي آبرساني، تأمين کود، تقويت خاک حذر نکرد و "هفت خواهر نفتي" جهان تمامي نيترات، نفت خام و ديگر مايحتاج انقلاب سبز را تأمين کردند.
دولت آمريکا در آغاز راه "انقلاب سبز"، با زيرکي تمام، براي خريد کود و بذر، به کشاورزان وام داد. کشاورزاني که فادر به شرکت در اين طرح نبودند، از بخش خصوصي وام گرفتند و به دليل نرخ بهره بالا قادر هيچ سودي براي آنها باقي نماند. پس از برداشت محصول، مجبور به فروش همه محصولات خود براي پرداخت قسط وام و بهره آن بودند. بتدريج به وام دهندگان و تجار وابسته شده و حتي زمين هاي خود را از دست دادند.
بنياد راکفلر با رساندن پروژه "انقلاب سبز" به سر منزل مقصود، پروژه ديگري به نام "انقلاب ژن ها" را کليد زد که نام خود را از رئيس بنياد يعني "کانراد کانوي" گرفت که "انقلاب ژن ها" خود داستاني جدا دارد که بايد به آن جداگانه پرداخته شود.

عکسهای نماد فراماسونری در پارک هفت چنار تهران ( باغت آباد نامسلمون)

يكشنبه ۰۱ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۳۸

بوستان هفت چنار تهران که سه نماد فراماسونری در آن قرار دارد
یکی از سه نمادهای فراماسونری در پارک هفت چنار تهران
سنگ فرش شطرنجی و نماد فراماسونری در پارک هفت چنار تهران

مسافرت در دل زمان و آشنایی با برخی مفاهیم کیهانی

آيا تا به حال شده قصد انجام كاري را داشته اما هرگز فرصت انجامش را نيافته باشيد؟ آرزوي رفتن به سال ها پيش و ملاقات با شخصيت هاي برجسته تاريخي چطور؟ ديدن آينده و پيشرفت هاي بشر، وضعيت زمين و ساكنانش، در يك صد سال بعد هم جالب خواهد بود...
همه اين اي كاش ها و آرزوها و اما و اگرها، بعضي اوقات ذهن آدمي را عجيب درگير خود مي كنند. "مسافرت در زمان" شايد راه حل باشد، و يا شايد از چاله به چاه افتادن. جالب اينجاست كه حتي مسافرت در زمان، خود نيز اما و اگرها و ناسازگاري هايي دارد.
هيچ انگاره اي(1) مانند مسافرت در زمان انديشه و تخيل آدمي را به جوش و خروش نمي اندازد.
توانايي سفر به هر نقطه اي در گذشته يا آينده . داخل ماشين زمان خود بنشينيد به عقب برگشته و اتفاقات مهم تاريخي را از نزديك مشاهده و با مردمي كه در آنجا هستند صحبت كنيد. چه كسي را مي خواهيد در گذشته ملاقات كنيد؟ لئونادژردو داوينچي؟ فردوسي؟ مي توانيد برگرديد و خودتان را در سنين جوان تر ملاقات كنيد و به جلو رفته و ببينيد كه در آينده چه قيافه اي خواهد داشت... اين قابليت ها است كه باعث شده مسافرت در زمان موضوع بسياري از فيلم ها و كتاب ها شود.
در هر حال، به نوعي همه ما مسافران زمان هستيم. همان طور كه در حال خواندن مجله هستيد و كاري جز خواندن "دانشمند" انجام نمي دهيد، زمان در اطرافتان در حال حركت است. آينده پيوسته به گذشته تبديل مي شود، و هر كاري كه هم اكنون در حال انجامش هستيد، در چشم به هم زدني تبديل به گذشته اي تغيير ناپذير شده است. اين بدان معني است كه ما در حال حركت در زمان هستيم.
انگاره سفر در زمان براي قرن ها وجود داشته است، اما با مطرح شدن نظريه نسبيت خاص(2) توسط آلبرت انيشتين(3)، سفر در زمان از لحاظ نظري ممكن شد. تا به حال امكان سفردر زمان نه توسط كسي اثبات شده و نه كسي آن را انكار كرده است. چندي پيش استيفن هاوكينگ(4) فيزيكدان مشهور انگليسي، اظهار كرد كه سفر در زمان تنها رو به جلو و به آينده امكان پذير است.
مسافرت در دل زمان
تعريف زمان
 
ماهيت زمان با يك تعريف ساده قابل بيان نيست. افراد بسياري مي پندارند كه مي دانند زمان چيست، اما از توصيفش ناتوان هستند. نمي توان زمان را به طور دقيق ديد يا لمس كرد، اما مي توان تاثيراتش را ديد. نشانه حركت همواره ما در زمان، در همه چيز نمود پيدا مي كند- سن و سالمان، گردش فصل ها، رشد گياهان و... اما فشار زمان را وقتي بيشتر احساس مي كنيم كه قرار ملاقاتي داريم و بايد به موقع حاضر شويم و يا هنگام سر رسيد پرداخت بدهي، آخر ترم و امتحان هاي دانشگاه و... گاهي زندگي روزانه ما تنها پاسخي به اين پرسش است:
"چه مدت زماني لازم است كه كاري را انجام دهيم؟"
وقتي از مردم در مورد زمان پرسيده شود، احتمالا بيشترشان به ساعت خود نگاه مي كنند. از ديد بسياري، زمان تيك تيك عقربه هاي ساعت است. هر دقيقه 60 ثانيه، هر روز 24 ساعت و هر سال 365 روز. اين اعداد، اسامي زمان هستند كه در دبستان آنها را آموخته ايم.
توصيف ديگري از زمان وجود دارد كه آن را به عنوان بعد چهار عالم در نظر مي گيرد. ديگر ابعاد فضا شامل بالا- پايين، چپ- راست، جلو- عقب هستند. به عبارتي كيهان داراي ابعاد مكاني شامل طول، عرض و ارتفاع است كه در بُعد زمان در حركت هستند. "زمان" بدون وجود "مكان" و به همين شكل "مكان" بدون حضور "زمان" امكانِ وجود ندارد. رابطه دو سويه بين فضا و زمان "پيوستگي فضا- زمان"(5) ناميده مي شود، بدين معني كه هر واقعه اي كه در كيهان رخ مي دهد، فضا و زمان، هر دو را در بر مي گيرد.
طبق نظريه نسبيت خاص انيشتين، با نزديك شدن سرعت يك جسم به سرعت نور (300 هزار كيلو متر بر ثانيه)، گذر زمان آهسته تر مي شود. اين موضوع باعث شده بسياري از دانشمندان بر اين باور باشند كه حركت با سرعتي بيش از سرعت نور، سفر در زمان را به گذشته و يا آينده ممكن مي كند. اما سرعت نور يك ثابت كيهاني است و اعتقاد بر اين است كه هيچ چيز قادر به تندتر رفتن از آن نيست، بنابر اين احتمال اين كه بتوان به گذشته سفر كرد وجود ندارد. اما سفر در زمان در جهت مخالف و رو
به گذشته با توجه به فرضيه هاي مطرح در فيزيك كوانتومي، تا به اين اندازه مشكل نيست، شايد در آينده اين سفر امكان پذير باشد...
با وجود اين كه نويسنده هاي داستان هاي علمي- تخيلي، انگاره هاي بزرگي چون ساخت ماشين زمان را براي سفر در زمان، سال ها در ذهنشان مي پروراندند، بيشتر فرضيه هاي سفر در زمان تكيه به چنين ماشيني ندارند. به جاي آن، سفر در زمان احتمالا از راه يك پديده طبيعي انجام خواهد شد كه ما را به طور هميشگي بين نقاط مختلف منتقل خواهد كرد. اين پديده هاي فضايي كه حتي از وجود برخي از آنها مطمئن نيستيم، شامل موارد زير مي شوند:
مسافرت در دل زمان
- سياه چاله ها و كرچاله
- كرم چاله ها
- رشته ها يا نوارهاي كيهاني
سياه چاله ها
 
وقتي ستاره اي با اندازه اي بيش از چهار برابر جرم خورشيد به پايان عمرش مي رسد و تمام سوختش را مصرف مي كند و مي سوزاند، زير فشار وزن خود فرو مي پاشد و مي رُمبد. اين رمبش و انفجار از داخل، سياه چاله اي با گرانشي بسيار گران به وجود مي آورد كه حتي نور، ياراي فرار از آن را ندارد. هر چيزي به محض رسيدن به كرانه فرار يا افق رويداد(6)، به داخل سياه چاله مكيده مي شود. كرانه فرار، محدوده يا افقي است در اطراف سياه چاله كه هر چيزي پس از گذر از آن، ديگر امكان فرار از گرانش بسيار زياد سياه چاله را نخواهد داشت.
شكل يك سياه چاله شبيه به قيفِ بستني قيفي است كه در بالا گشاد و به سمت پايين باريك تر شده و در انتها به يك نقطه مي رسد، نقطه اي كه تكينگي(7) ناميده مي شود. در تكينگي، قوانين فيزيك وجود ندارند و كارايي خود را از دست مي دهند و ماده در آنجا به طور غير قابل شناسايي درهم مي شكند. اين نوع سياه چاله هاي بدون چرخش، به خاطر تلاش هاي دانشمند آلماني "كارل شوارتز شيلد"(8)، به سياه چاله هاي شوارتز شيلد(9) معروف هستند.
نوع ديگري از سياه چاله ها به نام "كرچاله"(10) معروف هستند. كرچاله ها، سياه چاله هاي چرخندهاي هستند كه مي توانند گذر گاه سفر در زمان يا مسيري براي سفر به دنياهاي موازي باشند. در سال 1963، "ري كر"(11) رياضي دان نيوزلندي، نخستين نظريه واقع گرايانه را براي سياه چاله هاي چرخنده ارائه كرد. در اين نظريه، ستارگان در حال مرگ به نوترون هاي چرخنده اي تبديل مي شوند كه مي توانند نيروي گرانشي كافي براي جلوگيري از تشكيل تكينگي را ايجاد كنند. وجود سياه چاله بدون تكينگي، باعث شد كه اين دانشمند به اين باور برسد كه مي توان بدون خرد شدن توسط نيروي گرانش بي نهايت در مركزيك سياه چاله، وارد آن شد.
اگر سياه چاله هاي كر واقعا وجود داشته باشند، اين امكان وجود دارد كه بتوان واردش شد و از سوي ديگرش به سلامت و از يك سفيد چاله(12) خارج شد. يك سفيد چاله دقيقا عملكردي وارونه يك سياه چاله دارد، يعني به جاي كشيدن همه چيز به داخل خود به واسطه نيروي گرانش، به خاطر مواد مرموز تشكيل دهند? خود با انرژي منفي، همه چيز را به بيرون مي فرستد و از خود دور مي كند. اين سفيد چاله ها راه خواهند بود براي رفتن به زمان يا دنيايي ديگر.
با توجه به اطلاعات كمي كه راجع به سيا چاله ها داريم، چاله هاي كر امكان وجود دارند. هر چند "كيپ ثورن"(13) از موسسه فناوري كاليفرنيا(14) (يا همان كلتك معروف) معتقد است كه قوانين فيزيك تشكيل چنين ساختار و شكلي را مانع مي شوند. وي مي گويد كه چنين راهي براي وارد شدن به يك سياه چاله و خارج شدن از آن وجود ندارد، و تلاش هر چيزي براي وارد شدن به يك سياه چاله، منجر به نابودي اش حتي قبل از رسيدن به تكينگي خواهد بود.
كرم چاله ها
 
ثورن معتقد است امكان وجود نوع ديگري ساختار تونلي شكل در كيهان مي رود كه مي توان از آن به عنوان گذرگاهي براي سفر در زمان استفاده كرد. كرم چاله ها(15) كه به پل هاي اينشتين- روزِن(16) نيز معروف هستند، در صورت وجود، نه تنها بيشترين پتانسيل را براي سفر در زمان در خود دارند، بلكه اين امكان را فراهم مي آورند كه در كسري از ثانيه، از زمين به نقطه اي از كيهان با فاصل? چندين سال نوري دورتر سفر كنيم.
كرم چاله ها بر اساس نظريه نسبيت عام اينشتين و از اين كه هر جرمي باعث خم شدن منحني فضا- زمان مي شود، نتيجه گيري شدند. براي درك اين انحنا و خميدگي، دو نفر را در نظر بگيريد كه پارچه اي را از دو طرف كشيده و نگه داشته اند، طوري كه پارچه مانند سطح ميز بيليارد تراز باشد. اگر توپ بيس بال را در ميان? پارچه رها كنيد، توپ به وسط پارچه مي غلتد و وزنش باعث انحناي پارچه در آنجا مي شود. حال اگر يک تيله را در گوشه پارچه قرار دهد و رهايش كنيد، به سبب انحنايي كه توپ بيس بال در پارچه ايجاد كرده، به سمت توپ بيس بال حركت خواهد كرد.
در فضا، حجم هايي كه بر قسمت هاي مختلف كيهان فشار وارد مي كنند، ممكن است در نهايت به هم رسيده و تونلي را شكل دهند كه همان كرم چاله است. بنابر اين ما قادر خواهم بود از زمين به كهكشاني ديگر رفته و "نسبتا" سريع هم برگرديم. براي مثال، تصور كنيد كه مي خواهم به ستاره شباهنگ(17) واقع در صورت فلكي سگ بزرگ(18) درست زير صورت فلكي شكارچي(19) سفر كنيم. ستاره شباهنگ در فاصل? حدود 9 سال نوري (حدود 90 تريليون كيلومتر) از زمين قرار دارد. واضح است كه اين فاصله براي رفتن و برگشتن چنان دور است كه مسافرانش مجال بازگو كردن آن چه ديده اند را نخواهند يافت. دورترين مكاني كه انسان تا به حال به آنجا سفر كرده، "ماه" در فاصله حدودا 400 هزار كيلومتري بوده است. اگر مي توانستيم كرم چاله اي را بيابيم كه ما را در فضاي اطراف ستاره شباهنگ مرتبط كند، مي توانستيم از فاصله چندين تريليون كيلومتري سفر معمول فضايي صرف نظر كرده و تنها در چشم بر هم زدني، اين فاصله را از ميان بر كرم چاله طي كينم.
مسافرت در دل زمان
ريسمان كيهاني
 
نظريه ديگري كه از آن براي امكان سفر در زمان استفاده شده است، انگاره ريسمان هاي كيهاني(20) (يا تارهاي كيهاني يا نوارهاي كيهاني) است كه توسط "جي ريچارد گات"(21) فيزيكدان دانشگاه پرينستون(22) در سال 1991 ارائه شد. اين نوارها همان طور كه از اسمشان پيداست، رشته هايي هستند كه در ابتداي
شكل گيري كيهان به وجود آمدند. اين رشته ها ممكن است در تمام طول كيهان زير فشار بسيار زياد به طور خطي قرار داشته باشند.
اين رشته هاي كيهاني با اندازه اي كوچك تر از اتم، نيروي گرانشي بسيار زيادي بر روي اشياي گذرنده از نزديكشان ايجاد مي كنند. اشياي متصل شده به يك رشته كيهاني قادرند با سرعت غير قابل باوري حركت كند. اين سرعت اعجاب آور، به خاطر نيروي گرانشي هنگفت تارها است كه فضا- زمان را از شكل انداخته و به نوعي تاب مي دهند. با نزديك كردن دو رشته به هم، يا يك رشته به يك سياه چاله، ممكن است به اندازه كافي فضا- زمان خم شود كه منحني هاي نزديك از لحاظ زماني تشكيل شوند كه مي توان آنها را براي سفر در زمان مورد استفاده قرار داد.
يك فضا پيما با استفاده از گرانش ايجاد شده توسط دو رشته كيهاني، يا يك رشته و يك سياه چاله، مي تواند به يك ماشين زمان براي سفر به گذشته تبديل شود. براي اين كار، فضا پيما بايد به دو رشته كيهاني گردش كند. به هر حال در رابطه با عدم وجود يا وجود و شكل تارها، گمانه زني هاي فراواني وجود دارد. گات خود بر اين باور است كه براي رفتن به يك سال عقب تر، به حلقه هاي از تارهاي كيهاني كه نصف جرم- انرژي كل كهكشان است نياز خواهد بود.
مسافرت در دل زمان
فيزيكِ سفر در زمان
 
همان طور كه ذكر شد، طبق نظريه نسبيت، با نزديك شدن سرعت جسم به سرعت نور، روند گذر زمان آهسته تر مي شود. دانشمندان آشكار كردند كه حتي در سرعت هاي يك شاتل فضايي، فضانوردان چند نانو ثانيه به آينده سفر مي كنند. براي تفهيم اين موضوع، دو نفر را تصور كنيد؛ شخص A و شخص B. شخص A روي زمين است و شخص B با فضا پيمايي از زمين جدا مي شود. در لحظه جدا شدن فضا پيما از زمين، ساعت هر دو دقيقا و بدون نقص با هم ميزان و هماهنگ شده است. هر چه فضا پيماي شخص B به سرعت نور نزديك تر مي شود، به همان اندازه زمان براي شخص B آهسته تر مي گذرد (نسبت به شخص A) در صورتي كه شخص B براي تنها چند ساعت با سرعت 50 درصد سرعت نور حركت كند و دوباره به زمين باز گردد، براي هر دو نفر كاملا روشن است كه شخص A خيلي سريع تر از شخص B سالخورده شده است.
گذر سريع زمان براي شخص A نسبت به شخص B كه نزديك به سرعت نور سفر كرده، اين تفاوت در سالخوردگي را سبب شده است. ممكن است براي شخص A سال ها سپري شده باشد، در حالي كه براي شخص B تنها تجربه گذشت چندين ساعت از زمان بوده است. اين موضوع به عنوان "ناسازگاري دو قلو ها"(23) در فيزيك معروف است.
ناسازگاري دو قلوها از نگره اينشتين در مورد مسطح نبودن بلكه منحني بودن فضا- زمان نتيجه شده است. بدين معني كه شخص در حركت در فضا- زمان و در نقاط مختلف، تجربيات متفاوتي خواهد داشت. در واقع زمان در كنار اجسام حجيم مانند زمين، به دليل منحني شدن فضا- زمان، آهسته تر در گذر است. اينشتين اين پديده را كشامدگي زمان(24) ناميد.
گسترش بيشتر نگره منحني بودن فضا- زمان و كشامدگي زماني، در قالب تجربه اي فكري(25) به نام ناسازگاري دو قلوها مي رسد كه در سال 1911 توسط "پل لنگوين"(26) فيزيكدان فرانسوي مطرح شد. اگر يكي از دو قلوها در دامنه كوهي زندگي كند و ديگري در قله آن كوه، آن كه نزديك تر به زمين است، آهسته تر سالخورده مي شود. او بعد از مدتي، هر چند ناچيز، جوان تر از ديگري به نظر خواهد رسيد. اگر يكي از دو قلوها را در فضا پيمايي با شتابي نزديك سرعت نور به سفري بفرستيم، او در زمان بازگشت، از ديگري جوان تر خواهد بود. اما توجه كنيد كه سرعت گذر زمان براي هر دو ، نسبت به خودشان، بدون تغيير بوده است. به همين دليل است كه از اين مثال با عنوان ناسازگاري يا تناقض نما ياد مي شود. در دهه 1970 با ارسال ساعتي اتمي به مدار، اين نگره به اثبات رسيد. در بازگشت به زمين، مشخص شد كه اين ساعت بسيار آهسته تر از ساعت اتمي كه روي زمين قرار داشت كار كرده است.
مسافرت در دل زمان
مشكلات سفر در زمان
 
حتي اگر به دانش و توانايي سفر در زمان دست پيدا كنيم، اين امر خود آغازي براي بروز مشكلات و ناسازگاري هايي(27) خواهد بود. حال دو مثال معمول و رايج در اين مورد را بررسي مي كنيم:
*فرض كنيد شما قادر به سفر به گذشته و به پيش از زمان تولدتان شده باشيد. امكان وجود شما در زماني پيش از اين كه به دنيا بياييد، خود باعث بروز ناسازگاري مي شود. اگر در سال 1358 به دنيا آمده باشيد، چطور ممكن است در سال 1355 وجود داشته باشيد؟
*احتمالا مشهورترين ناسازگاري، ناسازگاري پدر بزرگ(28) است. چه چيزي رخ خواهد داد اگر يك مسافر زمان به قبل برگشته و يكي از اجدادش را قبل از اين كه خود متولد شود، به قتل برساند؟ اگر آن شخص پدر بزرگش را كشته باشد، پس چطور ممكن است كه زنده باشد و به گذشته برگشته تا پدر بزرگش را به قتل برساند؟ سفر به گذشته و ايجاد تغيير در آن، ناسازگاري هاي بي شماري را ايجاد خواهد كرد.
مسافرت در دل زمان
نگره اي ديگر در مورد سفر در زمان، انگاره "دنياهاي موازي"(29) يا "پيشينه هاي جايگزين"(30) را براي پاسخي به اين تناقضات معرفي مي كند. فرض كنيد كه به گذشته سفر كرده و پدر بزرگ خود را زماني كه يك پسر بچه بوده ملاقات كنيد. در نگره دنياهاي موازي، ممكن است كه به دنيايي شبيه به دنياي ديگري سفر كرده باشيد، به دنيايي شبيه به دنياي خودمان، اما متفاوت در توالي و مراحل وقايع و رخدادها. براي مثال ارگ به گذشته سفر كنيد و يكي از اجداد خود را به قتل برسانيد، شما تنها آن شخص را در يك دنيا كشته ايد، دنيايي كه ديگر دنيايي نيست كه شما در آن وجود داريد. و اگر دوباره تلاش كنيد تا به ديگري وارد شويد و هرگز قادر به بازگشت به دنيايي كه از آنجا سفر خود را شروع كرديد، نشويد. اين نظريه در واقع بيان كننده اين مطلب است كه هرعملي باعث ايجاد يك دنياي جديد مي شود و تعداد بي شماري از دنياها وجود دارد. زماني كه جد خود را به قتل مي رسانيد، دنياي جديدي مي سازيد، دنيايي كه همانند دنياي خودتان تا زماني است كه شما توالي حوادث اصلي در آن تغيير داديد.
حتما خيلي گيج شده ايد. به دنياي سفر در زمان خوش آمديد!
در هر صورت، به ياد داشته باشيم كه گذشته تنها خاطراتي تغيير ناپذير است كه يادشان باعث خرسندي يا ناراحتي‌مان مي شود. در مقابل آينده نامعلوم است و بدون امكان پيش بيني و ما حتي از دمي بعد آگاه نيستيم. هميشه به ما گفته شده كه از گذشته عبرت بگيريم، در حال زندگي كينم و از آن لذت ببريم، و به آينده اميد داشته باشيم.
وقت را غنيمت دان آن قدر كه بتواني
حاصل از حيات اين دم است تا داني
كام بخشي گردون عمر در عوض دارد
جهد كن تا از دولت داد عيش بستاني(31)
مسافرت در دل زمان
************
]
  منبع:نشريه دانشمند- ش563
نويسنده: محسن عليزاده عطار

۱۳۹۰ آبان ۴, چهارشنبه

اطلاعاتی جامع از تاریخچه الگو سازی و شیوه های حل مسئله توسط انسان

مدل(الگو)

مفهوم مدل

مدل شامل سامانه ای از گزاره ها بوده که یک شی دیگر را مشخص می کند. شی مشخص شده «شی اصلی» یا «شی منشاء»[26] و شی مشخص کننده را «مدل»[27] می نامیم.
مدل‌ها دو نوع هستند: ذهنی[28]، غیر ذهنی[29]
مثال: مصداق هایی از مفهوم مدل: نقشه یک ساختمان
مدل‌ها دو کاربرد دارند: مشخص سازی[30]، شبیه سازی[31]. ممکن است یک مدل تنها برای مشخص سازی مفید باشد یا برای شبیه سازی. یا اینکه هر دو کاربرد را داشته باشند.
مثال:

برای مشخص سازی برای شبیه سازی
مدل ذهنی
نقشه یک ساختمان
الگوی سازه یک سد که برای شبیه سازی رایانه ای ساخته می شود.
مدل غیر ذهنی
ماکت منظومه شمسی
هواپیمای کوچکی که برای آزمایش درتونل باد ساخته می شود.

سایر کاربردهایی که مدلها دارند به دو کاربرد فوق باز می گردد. کاربردهایی مانند: پیش بینی, کنترل, آموزش و ...

مشخص سازی دو مصداق عام دارد: تعریف[32]، توصیف[33]. مشخص سازی یک شیء ذهنی را «تعریف» و مشخص سازی یک شیء غیر ذهنی را «توصیف» می نامیم.
یک شیء با دو مدل می تواند مشخص شود: مدل غیر ذهنی، مدل ذهنی.
  • مدل غیر ذهنی: در مواردی می توان یک شیء ذهنی را با یک مدل غیر ذهنی تعریف یا یک شیء غیر ذهنی را با مدل غیر ذهنی توصیف کرد. اگر شیء غیر ذهنی باشد مدل غیر ذهنی، شی ای یکسان یا مشابه با آن است. مدل غیر ذهنی ممکن است در اندازه واقعی یا مقیاس کوچکتر باشد. اگر شیء ذهنی باشد، مدل غیر ذهنی، یک مصداق غیر ذهنی از آن است.
  • مدل ذهنی: در مواردی می توان یک شیء ذهنی با یک مدل ذهنی تعریف و یا یک شیء غیر ذهنی را با یک مدل ذهنی توصیف کرد.

مدل ها دو نقش می توانند داشته باشند: اثباتی[34]، ارزشی[35]. مدل اثباتی حاصل شناسایی[36] و مدل ارزشی حاصل طراحی[37] است.[38] اثباتی یا ارزشی بودن مدل در ماهیت آن تاثیری نمی گذارد. اگر مدل نقش اثباتی داشته باشد، حالت اشیایی که هستند ( در گذشته، حال، آینده) را مشخص کرده و اگر همان مدل نقش ارزشی داشته باشد، حالتی که اشیایی باید داشته باشند (در گذشته، حال ، آینده) را مشخص می کند.

تناظر بین شی اصلی و مدل

لحاظ نشدن تمامی اجزاء و روابط شی اصلی در مدل , تقلیل[39] نامیده می شود. مدل حاصل از توصیف معمولا تقلیل یافته[40] است. به عبارت دیگر تمام مشخصات شی ای را که مشخص شده در بر ندارد. تقلیل شی اصلی گاهی به دلیل عدم امکان وگاهی به دلیل عدم لزوم درج همه مشخصات در مدل صورت می گیرد. البته تقلیل گرایی[41] ممکن است منشاء خطا شود. یکی از این خطاها, خطای رویکرد تجزیه گرایانه[42] در روش تحقیق است که سامانه را به مجموعه تقلیل می دهد. اگر شی اصلی مصداق سامانه باشد, مدل هم باید مصداق سامانه باشد. در رویکرد سامانه ای این خطا برطرف می شود هرچند که برخی ازروابط در مدل حذف می شوند.

قالب های نمایش مدلهای ذهنی

قالب های[43] متعددی برای نمایش مدلهای ذهنی طراحی شده اند. هر کدام از این قالب ها، کاربرد خاصی داشته وگاهی لازم است برای مشخص سازس یا شبیه سازی یک شیء, چند مدل با قالب های متفاوت تدوین گردند.
 هر قالب ها 3 مشخصه دارد: نگرش[44]؛ صورت؛[45]؛ نوع, سطح و مقدار مشخصاتی را که ارایه می دهد . قالب هایی که از یک نگرش استفاده می کنند اما صورتها و یا مشخصات متفاوتی ارایه می دهند, سبک های[46] متفاوت از یک نگرش محسوب می شوند.
  • مشخص سازی موضوع یک هدف با الگوی غیر ذهنی می توان شی ای مشابه و گاهی همان شیء را مشخص کرد[72]. شیءمشابه ای که مدل غیر ذهنی قرار می گیرد اسوه می نامیم.
مثال:

مثال
مدل غیر ذهنی نشان دادن کتابی که باید برداشته شود
مدل ذهنی متغییرهای حالت یک متغیره نرخ بیکاری ( طبق تعریف سازمان آمار ----
چند متغیره  خانه ای با زیر بنای 120 متر مربع، سه خوابه، دارای گاز و تلفن.
نقشه صنعتی نقشه پرسپکتیو قطعه ای که باید با تراشکاری ساخته شود.


مفهوم مدل‏سازی و شبیه سازی

شبیه سازی یکی از روش های تحقیق[1] می باشد. در روش تحقیق آزمایشگاهی، در فضای عینی مداخله می شود (مانند تحقیقی که در یک آزمایشگاه شیمی انجام می شود.) اما در شبیه سازی مداخله در ورودی های یک مدل که در فضای ذهنی قرار دارد می باشد. در شبیه سازی این امکان وجود دارد که یک مدل بارها با پارامترها و متغیرهای متفاوت اجرا شود و نتایج مختلفی حاصل شود.

برخی از کاربردهای شبیه سازی عبارتند از:
  • پیش بینی در مسایلی از قبیل جمعیت شناسی و نوع و ترکیب جمعیتی آینده.
  • ساخت و گسترش ابزارهای جدیدی که تواناییهای بشری را دارا باشند و جایگزین کارهای انسانی بشوند، مانند سیستم های خبره که برای شبیه سازی مهارت خبرگانی نظیر پزشکان و زمین شناسان و شیمیست ها به کار می رود.
  • از شبیه سازی در آموزش و یادگیری استفاده می شود مثلا شبیه سازی پرواز با هواپیما برای خلبانان نوآموز می تواند آموزنده و مفید باشد همچنین شبیه سازی اقتصاد ملل مختلف برای اقتصاددانان کاربردی خواهد بود.
  • از کاربردهای دیگر شبیه سازی می توان به ایجاد سرگرمی و بازیهای کامپیوتری اشاره کرد که از آن جمله بازی ماکسیس سیم سیتی[2] می باشد که به کاربر این امکان را می دهد که مانند یک شهردار, شهر را اداره و مدیریت کند.


[1] methodology
[2] Maxis SimCity
به عبارت دیگر ایجاد و انتخاب مدل‌‌ها را مدل‌سازی نامیده اند .مدل‌سازی یکی از تکنیک‌های ذهنی بشر می‌باشد که نه تنها برای اهداف علمی، بلکه برای انجام امور روزمره بشر به دفعات مورد استفاده قرار می‌گیرد. در مدل‌سازی ابتدا اجزای محیط واقعی انتخاب شده و متناسب با هدف مورد نظر از مدل‌سازی خصوصیاتی از هریک از اجزای واقعی انتزاع می‌شود. به عبارت دیگر، یک پدیده از اجزای متعددی تشکیل شده است که دارای ارتباطاتی با یکدیگر هستند؛ برای فهم این ارتباطات باید تصوری از اجزا و نحوه ارتباط انها با یکدیگر در ذهن پرورش داده و به صورتی نظام مند برای تعامل با جنبه‌های آن تلاش نمود. مفهوم مدل‏سازی که در علوم مختلف به کار می‌رود تلاشی است در این جهت. کارکرد یک مدل، تسهیل نحوه‌ی نمایش اجزای یک پدیده است، به طوری که نماینده‌ی ویژگی‌های عمده‌ی آن پدیده باشد.رابطه‌ی بین مساله‌ی واقعی، مدل و راه‌حل در شکل زیر نشان داده شده است:
نکته قابل توجه در مدل‏سازی عدم تطابق کامل آن با واقعیت است و همواره باید این سوال را پرسید که آیا مدل نشان دهنده واقعیت موجود هست یا خیر؟

 اهداف مدل‏سازی

  • درک رفتار سیستم: مدل امکان مشخص کردن ساختار و رفتار سیستم را می دهد.
  • بصری کردن و امکان کنترل معماری سیستم
  • درک بهتر سیستم
  • مدیریت ریسک سیستم: مدل تصمیم های گرفته شده را مستند می نماید
توجه: سیستمهای بزرگ و پیچیده به این دلیل مدل‏سازی می شوند که نمی توان با کلیت سیستم ارتباط برقرار کرد.قابلیت انسان برای درک پیچیدگی محدود است و با مدل‏سازی در هر زمان روی یک جنبه از سیستم تمرکز می شود.
 روش‌های مدل‏سازی
  • روش همومورفیک یا روش تحلیلی(‏analytical‏): در این روش روابط بین اجزاء و مقادیر آنها مشخص است و یا به اصطلاح به کل سیستم مسلط هستیم. 
  • روش تجربی(‏experimental‏)‏: در این روش اطلاعاتی در مورد روابط و اجزای سیستم مشخص نیست و یا نمی‌خواهیم از آنها استفاده کنیم. این روش از نوع تکرار شونده است. ‏ 
  • روش تلفیقی (‏compositional‏)‏: این روش در واقع تلفیقی از دو روش بالا است. در این روش ما اطلاعات کاملی از کل سیستم نداریم ولی اطلاعاتی در مورد ساختار آن داریم.

 فرآیند های مدل‏سازی و شبیه‌سازی

فرآیند مدل‏سازی سیستم
برای تجزیه و تحلیل سیستم تحلیلگر باید
– اطلاعات گوناگونی به روشهای مختلف باید جمع آوری نماید.
– این اطلاعات باید به نحوی ساماندهی شود که تحلیلگر بتواند با روشی منظم، سیستم مورد مطالعه را به اجزای کوچکتر تقسیم و روابط بین آنها را بررسی کند تا مساله، مشکل یا علت های آن را بشناسد.
– سپس اجزای مزبور را دوباره به صورتی یکپارچه در قالب اصلی آن جمع کند.
این موضوع نیازمند مدل‏سازی است. در این زمینه مدل های تصویری به کار می رود زیرا:
– تحلیلگران به تجربه دریافته اند که اشکال از کلمات بهترند یعنی قدرت مبادله اطلاعات بیشتر و سریعتری نسبت به کلمات دارند.
– تشریح فعالیتها به کمک کلمات قابل تفسیر است و شکاف اطلاعاتی ایجاد می نماید.
 فرآیند مدل‏سازی سیستم در شکل زیر نشان داده شده است.

 
مراحل انجام شبیه سازی
  • تعریف مسأله ، چارچوب کار
  • تعیین هدف یا اهداف مسأله
  • مدل‏سازی
  • گردآوری اطلاعات
  • برنامه نویسی
  • بررسی صحت مدل Verification
  • بررسی اعتبار مدل Validity
  • طرح آزمایشی
  • اجرای برنامه
  • تعداد اجرای بیشتر
  • مستندسازی و ارائه نتایج
  • کاربرد
 در نمودار زیر مراحل کامل یک شبیه‌سازی آورده شده است.

نظریه‌ها برای مدل‏سازی

در این بخش هشت نظریه برای مدل‏سازی و شبیه سازی سامانه های انسانی مورد بررسی قرار می گیرد:
  • چند کارگزار[1]
  • ماشینهای سلولی[2]
  • شبیه سازی چند سطحی[3]
  • شبیه سازی مونت کارلو[4]
  • شبیه سازی تحلیل خرد[5]
  • مدل های صف[6]
  • مدل های یادگیر و تکاملی[7]
  • پویایی های سامانه و مدل های جهانی

چند کارگزار

روشی است برای سیستم هایی که دارای مشخصات زیر می باشند:
1- سیستم شامل مجموعه ای از کارگزارها[8] که با هم در ارتباط هستند می باشد.
2- رفتار و خصوصیات کل سیستم متفاوت از مجموع رفتارهای کارگزارها می باشد.
در مدل‏سازی با ابزارهای ریاضی مساله ی سابقه و تجربه ی رفتار کارگزار را نمی توان در نظر گرفت. اهداف محققین مدل های مبتنی بر کارگزار [9] به چهار شکل می باشد: تجربی , اصولی, اکتشافی, روش شناختی.
  • تجربی: چرا بعضی قواعد و مقررات شکل گرفته می شود و عرف می شودحتی بدون این که کنترلی به صورت مرکزی و از بالا بر آن باشد، شبکه های داد و ستد، همکاری چند جانبه و متقابل.
  • اصولی: چگونه می توان از مدل های مبتنی بر کارگزار برای کشف و ایجاد طرح های مناسب استفاده کرد؟ مانند قوانین رای گیری، سیستم های مزایده و قوانین اجرایی.
  • اکتشافی: چگونه می توان به بینش بهتری پیرامون مکانیزم های علّی در سیستم های اجتماعی دست یافت.
  • روش شناختی: چطور می توان به بهترین شکل برای محققین مدل های مبتنی بر کارگزار روشها و ابزاری را که نیاز دارند تا مطالعات دشوار سیستمهای اجتماعی را از طریق آزمایشات محاسباتی کنترل شده به سرانجام برسانند فراهم آورد.

ماشین های سلولی

مجموعه بزرگی (میلیونی) از سلول ها که در فضای یک بعدی، دو بعدی وحتی سه بعدی در کنار یکدیگر در شکل شبکه ای قرار دارند. هر سلول دارای دو وضعیت روشن و خاموش می باشد. در هر گام زمانی وضعیت هر سلول بر اساس قوانینی که خود قوانین وابسته به شرایط قبلی همان سلول وسلول های مجاور می باشد تعیین می شود. این روش برای مدل‏سازی برخی رخدادهای اجتماعی از قبیل مدل‏سازی پخش شایعه در جامعه مفید می باشد.
قواعد ماشین های سلولی عبارتند از:
  • هر سلول زنده اگر دارای دو یا سه همسایه زنده باشد زنده خواهد ماند.
  • هر سلول زنده اگر دارای بیش از سه همسایه زنده باشد خواهد مرد.
  • هر سلول زنده اگر دارای کمتر از دو همسایه زنده باشد خواهد مرد.
  • هر سلول مرده اگر دقیقاً دارای سه همسایه زنده باشد زنده خواهد شد.
به عنوان مثال در مدل‏سازی پخش شایعه در ابتدا دو فرض را این گونه در نظر می گیریم:
  1. اگر سلولی سفید بود خبر را نشنیده واگر همسایه اش سیاه بود، او به احتمال خاصی خبر را می شنود و به رنگ سیاه در خواهد آمد.
  2. اگر سلولی سیاه بود به همان رنگ باقی خواهد ماند.
حال اگر این درجه احتمال را به صورت تصادفی و در فاصله ی صفر تا نود و نه انتخاب کنیم ملاحظه می شود که در مقادیر احتمالی کوچک، سرعت گسترش شایعه کاهش می یابد ولی در میزان گسترش تفاوتی ایجاد نمی شود .
در حالت اول فرض شده است که هر سلول پس از شنیدن شایعه ( سیاه شدن ) آن را فراموش نخواهد کرد. حال فرض زیر را هم می توان به آن اضافه نمود.
  1. اگر سلولی سیاه بود با احتمال معینی سفید خواهد شد.که در این حالت اگر فرض احتمال فراموشی خبر کمتر از احتمال انتقال خبر باشد باز هم بعد از فراموش شدن خبر مجدداً خبر توسط همسایه های سلول منتقل می شود .

شبیه سازی چند سطحی

جمعیتی با خصوصیاتی همچون نرخ مرگ ومیر، توزیع جنسی، اندازه و ..., شامل افرادی با خصوصیات خاص مانند جنس، رفتارهای سیاسی، در آمد سالانه و ..., می باشد. رفتارها وخصوصیات جمعیت وابسته به مجموع رفتارها وخصوصیات اشخاص می باشد. در این تکنیک مدل‏سازی اشخاص توانایی تأثیر غیر مستقیم بر یکدیگر را دارند. و هر شخص می تواند فضا ومحیط مربوط به خود را تغییر دهد.
فرآیند شبیه سازی چند سطحی :
1- تعیین وتشخیص اجزاء وقسمت های واقعی سیستم واهداف مدل‏سازی.
2- تشخیص ارتباطات بین اجزاء سیستم.
3- تشخیص خصوصیات وصفات اجزاء سیستم.
4- شناسایی وبازیافت قوانین مربوط به بخشی که مدل‏سازی خواهیم کرد.
5- تبدیل ترکیب قوانین برداشت شده به زبان رسمی وقراردادی.
6- اجرای برنامه شبیه سازی.

شبیه سازی مونت کارلو

شبیه سازی مونت کارلو به صورت وسیعی در مدل‏سازی پدیده‌ها با مقادیر قابل توجهی عدم اطمینان در ورودی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد مثل: محاسبه ریسک در تجارت (نمونه کاربرد آن در اقتصاد، مدل‏سازی تصادفی است)استفاده کلاسیک از این روش‌ها برای ارزیابی و محاسبه انتگرال‌های معین، به طور خاص برای انتگرال‌های چند بعدی باشد با شرایط مرزی پیچیده، استفاده می‌شود.
روش‌های مونت کارلو همچنین برای محاسبه ارزش سرمایه شرکت‌ها، ارزیابی سرمایه پروژه‌ها نیز استفاده می‌شود.

برخی از زبان ها و نرم افزار های مدل‏سازی و شبیه سازی

 نِت لوگو

[1]
ابزاری برای شبیه سازی پدیده های طبیعی و اجتماعی می باشد و مناسب برای گسترش مدل‏سازی سیستم های پیچیده می باشد. همچنین برای شبیه سازی، محیطی بسیار ساده را فراهم آورده است. در این نرم افزار دهها مدل برای نمونه شبیه سازی شده است که قابل اجرا و تغییر می باشد در زمینه های مختلف پزشکی، زیست شناسی، فیزیک، شیمی، ریاضیات و علوم کامپیوتر، اقتصاد و جامعه شناسی. نویسنده این نرم افزار یوری ویلنسکی[2] می باشد که مبتنی بر زبان جاوا نوشته شده است و در سیستم عامل ویندوز قابل اجرا می باشد. این نرم افزار محصول دانشگاه نورث وسترن [3]واقع در شیکاگو می باشد.
به عنوان نمونه به توضیح مختصر دو مدل می پردازیم:

 مدل توزیع ثروت

در این مدل توزیع ثروت شبیه سازی شده است. اصطلاح "غنی تر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقرا" در بحث توزیع نا عادلانه ثروت مطرح می باشد.
در این مدل میزان گندمی که هر فرد بدست می آورد ملاک میزان ثروت او می باشد، گندم برای خوراک فرد استفاده می شود.
در ابتدا مدل با یک توزیع ناهمگون ثروت شروع می شود. افراد بصورت تصادفی در یک محدوده فرضی پراکنده می شوند که هر منطقه حاصلخیزی خاص خود را دارد و هر فرد در هر مکانی که قرار دارد به جستجوی گندم می پردازد در نتیجه میزان گندم متفاوتی عاید افراد می شود.
پارامترهای این مدل که قابل تغییر می باشند عبارتند از:
  • تعداد جمعیت
  • میزان گندم مصرفی هر فرد در هر بازه زمانی
  • طول عمر هر فرد (بعد از مرگ هر فرد یک نفر جایگزینش می شود)
  • میزان حاصلخیزی زمین
  • دوره زمانی رشد گندم
 در این مدل از نمودار لورنز و ضریب جینی برای تشخیص عادلانه بودن توزیع ثروت استفاده می شود همچنین از دو نمودار برای نمایش میزان جمعیت اقشار مردم شامل : ضعیف - متوسط - قوی استفاده می شود.

 ترافیک

مدل بسیار ساده ای از عبور و مرور اتومبیل ها در یک خیابان یک طرفه که دارای یک باند می باشد. در این مدل فرضیات مربوط به رفتارهای هر اتومبیل بدینصورت است که : در صورتیکه در جلوی هر اتومبیل، اتومبیل دیگری در حال حرکت باشد خودرو عقب اقدام به کاهش سرعت تا رسیدن به سرعت خودرو جلو می نماید؛ در صورت عدم وجود خودرو در جلوی هر اتومبیل سرعت افزایش می یابد.
در این مدل مواردی از قبیل تصادف، واژگونی و موانع جاده و بطور کلی حوادث تعریف نشده است.
پارامترهای این مدل عبارتند از:
  • تعداد خودروها
  • میزان شتاب هر ماشین برای افزایش سرعت
  • میزان کاهش سرعت نسبت به خودرو جلو

ناگفته نماند که در نرم افزار نت لوگو مدلهای ترافیکی که دارای دو باند می باشند نیز تعریف شده است. 


میموس 

[1]
زبان توصیف مدل ها و قالبی برای شبیه سازی مدل ها می باشد. اولین محیط شبیه سازی در دنیا می باشد. این زبان برای گسترش مدل‏سازی های علوم اجتماعی وتوصیف مقادیر غیر خطی ومسایل کیفی اثرات آشوبی، و فرآیند تولد ومرگ استفاده می شود. میموس محصول دانشکده علوم کامپیوتر دانشگاه کابلنز- لاندا[2] کشور آلمان می باشد که توسط میشل مورینگ[3] ساخته شده است.
این زبان تحت سیستم عامل یونیکس به صورت سرویس دهنده / سرویس گیرنده[4] , اجرا می شود.


[1] MIMOSE: MIcro and multilevel MOdeling SoftwarE 
[2] Koblenz - landau
[3] Michael Moehring
[4] client/server

اِنی- لاجیک

[1] ابزاری برای شبیه سازی چند بعدی می باشد؛ این نرم افزار کاربر را قادر می سازد تا مباحث سیستم های دینامیکی و سیستمهای مبتنی بر کارگزار[2] و مسایل گسسته را با هم ترکیب کند.
نرم افزار اِنی- لاجیک بر خلاف ابزارهایی که تا کنون معرفی شده است رایگان نمی باشد. به همین دلیل تنها این امکان وجود دارد که از نسخه 15 روزه آن که بصورت رایگان است و تنها امکان خواندن و اجرا کردن را دارد استفاده نمود و اطلاعات بیشتری نمی توان بدست آورد. این نرم افزار حاوی مدلهای مختلف در حوزه های متفاوت که برای مثال آورده شده است می باشد. برای نمونه به یک مورد از آنها اشاره می کنیم:

پویایی های شهری

[3] شهر مفروضی به 5 منطقه با خصوصیات متفاوت تقسیم شده است هر منطقه در بردارنده خانه ها, اعضای خانواده ها, شرکت ها و کارکنان آنها و راههای ارتباطی می باشد.
اعضای خانواده می توانند در شرکت ها کار کنند. همچنین این امکان وجود دارد که بر اساس میزان احساس راحتی در بین افراد خانواده, اعضاء خانواده از هم جدا شوند و یا به هم بپیوندند. برای کارکنان شرکت امکان تعویض محل کار و شغل بر اساس میزان رضایت و راحتی شان فراهم است. امکان جابجایی منزل برای خانواده ها وجود دارد که برای این کار فاکتورهای نرخ اجاره, نرخ حمل و نقل و دستمزد مورد توجه شان قرار می گیرد.
با افزایش سطح رفاه در خانواده امکان نقل مکان به منطقه مسکونی بهتر فراهم می شود و در صورت نیاز اقدام به خرید اتومبیل نیز می نمایند.
عبور و مرور افراد با وسیله نقلیه عمومی و یا شخصی صورت می گیرد و در زمان برگشت افراد از محل کار به منازل شاهد بروز اوج ترافیک خواهیم بود. در این مدل مساله استفاده از اتومبیل و تولید گاز CO2 مد نظر قرار گرفته است.


[1] Any Logic
[2] Agent-Base
[3] Urban Dynamics

مِیسِن

[1] ابزاری برای شبیه سازی چند کارگزاره و همچنین برای نیازهای معمولی تر شبیه سازی دارای مجموعه ای از مدل ها می باشدو در برگیرنده ی ابزارهای تصویر سازی به صورت دو بعدی و سه بعدی می باشد این محصول حاصل همکاری دانشگاه جورج میسون [2] بخش لابراتوار محاسبات تکاملی و مرکز مربوطه به پیچیدگی های اجتماعی از جمله شبیه سازی ترافیک شهری برای بهبود جریان ترافیک از دیدگاه چند کارگزاره و به طور خاص برای مسایل و مشکلات ترافیک مانند شلوغی های غیرمنتظره ( پایان یافتن مسابقه ی فوتبال در یک ورزشگاه ) مناسب می باشد.

سوارم

[3]  یک بسته نرم افزاری برای شبیه سازی چند کارگزاره سیستم های پیچیده می باشد. این نرم افزار توسط موسسه سانتا فی[4] تولید شده وبرای شبیه سازی مجموعه ای ازکارگزار ها که دارای ارتباط هم زمان با هم می باشند طراحی شده است.

بم

[5]
محصول شرکت اوراکل
داشبورد کنترل

آریس

[6]

 مدلر



[1] MASON: Multi-Agent Simulator Of Network
[2] George Mason
[3] SWARM
[4] Santa Fe
[5] BAM
[6] BAM

[1] Net Logo
[2] Uri Wilensky
[3] North western


[1] Multi Agent
[2] CA: Cellular Automata
[3] Multi Level
[4] Monte Carlo
[5] Micro analytical
[6] Queue Models
[7] Learning and evolutionary models
[8] Agents
[9]ABM: Agent Base Modeling


مقایسه مدل‌های رایج فرهنگ سازمانی



مدل‌های مدیریت دانش

مدل های مدیریت دانش، مجموعه ای از دستورالعمل ها، مستندات، ابزارهای تحلیلی و تکنیک های پیشرفته مدیریت دانش هستند که برای ارزیابی، برنامه ریزی، اجرا و اندازه گیری فعالیت های مدیریت دانش استفاده می شوند.
مدل های مدیریت دانش طیف وسیعی از دیدگاه هایی که در متون توصیف شده است را بیان می کند. توصیف این مدل ها می تواند در پژوهش های ساختاری و کارکردهای سازمانی مدیریت دانش مورد استفاده قرار گیرد. مدلهای مدیریت دانش باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرند.

رده بندی مدلها

مرور رده بندی های مدل های دانش ارایه شده توسط "کاکابادسه" و همکارانش، چهار گروه از مدل ها به شرح زیر اشاره دارد:

مدل های شبکه

 در این نوع از مد ل ها ، تمرکز بر روی ارتباطات ، کسب، تسهیم و انتقال به طریق تبادل اطلاعات افقی اس ت . دانش های مهم در شبکه ای متشکل از افراد که به وسیله ابزار مختلف به هم می پیوندند، نهفته است و آگاهی از این بینش ها و اطلاعات ، خارج از گروه ها و تیم های رسمی، عاملی کلیدی به شمار می رود . در این نگرش ، ساختن روابط اجتماعی ، سرمایه اجتماعی و قائل بودن روابط متقابل ، به عنوان کار و فعالیت اصلی دانش، مورد توجه قرار گرفته است.

مدل های شناختی

 دانش به مثابه دارایی سازمانی است که نیاز به دستیابی دقیق ، بیان، ذخیره، اندازه گیری ، نگهداری و انتشار کنترل شده دارد . ایجاد ارزش از طریق کاربرد متوالی بهترین روشهای حاصل و نیز پرهیز از خطاهای ناآشکار ریشه یابی شده و کتبی و نیز بهره بردن از درسهای آموخته شده به دست می آید . در این نگرش بر روی استفاده دوباره ، تکثیر استانداردسازی و حذف روشهای قدیمی که کارآیی خود را از دست داده اند ، تمرکز می شود.

مدل های انجمنی/ ارتباطی

 در این مدلها درباره ویژگی های گروه های کاری که باید دارای قابلیت هایی چون ، خودسازماندهی ، فراگیری مستمر و تبادلات غیر رسمی باشند، بحث می شود. دانش در تفکری ایجاد می شود که در یک انجمن گردش می کند؛ جایی که زبان مشترکی وجود دارد، اعتماد اجازه بهره برداری از مکاشفه ها را می دهد ، ممکن است آرایه های نهفته به صورت خلاقانه برنامه ریزی شود و نشانه های مهم و راه حل های کاری متوالی به وسیله بیان داستان های کاری منتشر می شوند.

مدلهای فلسفی

 در این مدلها بازارها و فرایندهای داخلی بر پایه گفتگوی دوطرفه در یک زمینه استراتژیک ، پرسش در مورد فرضیات و کندوکاو مداوم درباره رفتار رقبا، مورد توجه قرار می گیرد . این دیدگاه ، شخصی سازی را مقدم بر کدکردن می داند و تکنولوژی کمی را مورد استفاده قرا ر می دهد . همچنین محرک های فرهنگی اصلی برای این کار ، حفظ ارتباط آزاد (تبادل نظر ) ، تشویق ، انعکاس نظرات، کنکاش خلاقانه و اثبات عقیده و نظر است.
با توجه به تجربیات سازمانهای پیشرفته در زمینه مدیریت دانش، ترکیب مدلهای شبکه، فلسفی و انجمنی به همراه استفاده از مدل شناختی ، ترکیبی مناسب برای مدیریت دانش در سازمان است و محرک های اصلی در این راستا؛ ارتباطات و روابط ، اعتماد ، همدلی، انجمن گفتگوی دو جانبه عمیق و تکنولوژی برای دستیابی به گفتگو و برقراری ارتباط با ثبات هستند.

مدل‌های عمومی مدیریت دانش

مدل "هیسیگ "

مدل هیسیگ ( 2000 )از چهار فرایند زیر تشکیل شده است:
• خلق کن :این امر به توانایی یادگیری و ارتباط بر می گرد د .توسعه این قابلیت ،تجربه تسهیم دانش ،ایجاد ارتباط بین ایده ها و ساختن ارتباط های متقاطع با دیگر موضوعات ،از این اهمیت کلیدی برخوردار است.
• ذخیره کن :به عنوان دومین عنصر مورد نیاز مدیریت دانش است که از طریق آ ن ، قابلیت ذخیره سازمان یافته ای که امکان جستجوی سریع اطلاعات ،دسترسی به اطلاعات برای کارمندان دیگر و تسهیم موثر دانش فراهم می شود ، به وجود می آید .در این سامانه باید،دانش های لازم به آسانی برای استفاده همگان ذخیره شود.
• نشرکن: این فرایند به توسعه یک روح جمعی که در آم افراد به عنوان همکاران در جهت دنبال کردن اهداف مشترک ، احساس پیوستگی به هم داشته و در فعالیت هایشان به یکدیگر وابسته اند،کمک می کند.
• به کار ببر: چهارمین فرایند، از این ایده آغاز میشود که ایجاد دانش ، بیشتر توسط کاربرد عینی دانش جدید میسر اس ت ،این عنصر ،دایره فرایند مرکزی مدیریت دانش متحد را تکمیل می کند.

مدل مارک "م.مک الروی"

وی با همکاری دیگر اعضای کنسرسیوم بین المللی مدیریت دانش ( 2002 )برای این نوع از مدیریت ،چهار چوب فکری با نام "دوره عمر دانش "تعریف کرده که در آن، علاوه بر نظریه نوناکا و تاکوچی ( 1995 ) بر نکته مهم دیگری نیز تاکید شده است :
"دانش تنها پس از اینکه تولید ش د ،وجود دارد و بعد از آن می توان آن را مهار ، کد گذاری یا تسهیم نمود."
بنابر این "مک الروی" فرایند ایجاد دانش را به دو فرایند بزرگ یعنی تولید دانش و پیوسته کردن دانش تقسیم می کند:
• تولید دانش: فرایند خلق دانش ،سازمانی جدید است که به وسیله یادگیری گروهی ،کسب دانش و اطلاعات و ارزیابی دانش انجام می گیر د . این فرایند مترادف یادگیری سازمانی است.
• پیوسته کر دن دانش: از طریق برخی فعالیت ها که پخش و تسهیم دانش را تجویز می کنند،انجام می گیرد .این عمل کارهایی از قبیل پخش دانش )از طریق برنامه و غیره(جستجو،تدریس،تسهیم و دیگر فعالیت های اجتماعی _که موجب برقراری ارتباط می گردد_را شامل می شود.
مک الروی همچنین به دو موضوع "عرضه" و "تقاضا" نیز توجه دارد:
• سمت عرضه:عمل مدیریت دانشی است که در هر صورت برای افزایش عرضه دانش موجود به همکاران یک شرکت طراحی می شود.
• سمت تقاضا : بر روی عرضه دانش موجود به عده ای از نیروی کار متمرکز شده و سعی در افزایش ظرفیت آنان جهت تولید دار د ،به این ترتیب ،ماموریت مدیریت دانش ،این است که ظرفیت یک سازمان را جهت تقاضا برای دانش جدید بالا ببرد.
مدل "بک من"
"بک من"( 1999 )هشت مرحله زیر را برای فرایند مدیریت دانش پیشنهاد داده است :
  • شناسایی کردن: تعیین صلاحیت های درونی ،منبع استراتژی ،قلمرو دانش.
  • تسخیر کردن :رسمی کردن دانش موجود.
  • انتخاب کردن:تعیین ارتباط دانش،ارزش و دقت، رفع دانش های ناسازگار.
  • ذخیره کردن:معرفی حافظه یکی شده در مخزن دانش با انواع الگوهاد دانش.
  • پخش کردن:توزیع دانش برای استفاده کنندگان به طور خودکار بر پایه علاقه و کار و تشریک مساعی دانش در میان گروه ها.
  • به کار بردن :باز یافتن و استفاده دانش در تصمیم گیری ها ،حل مسایل ، خودکار کردن و پشتییبانی کار و مددکاری شغل و آموزش.
  • ایجاد کردن :تولید دانش جدید در حین تحقیقات ،تجربه کردن کار و فکر خلاق.
  • تجارت کردن :فروش و معامله ،توسعه و عرضه کردن دانش جدید به بازار در قالب محصولات و خدمات.

مدل "هفت سی"

است بنا شده و از این رو ،مدل "هفت "C" این مدل بر مبنای هفت واژه که حرف اول آنها  نمایش داده _ سی "لقب گرفته است .اجزای این مدل به همراه شرح هر یک در شکل   زیر شده است.

مدل بکوویتز و  ویلیامز

اجزای فرآیند مدیریت دانش ارایه شده از سوی بکوویتزو ویلیامزشامل هفت عامل :
یافتن،بکارگیری،یادگیری،تسهیم،ارزیابی،ایجاد،نگهداری و حذف است که باید برای ایجاد سرمایه بر پایه دانش بصورت یکپارچه مدیریت شوند. در ادامه راجع به هر یک از آنها توضیحاتی به شرح زیر داده خواهد شد.
الف: یافتن: نکات اساسی که در یافتن اطلاعات درست،باید در زمان مناسب مد نظر قرار گیرند،عبارتند از:
• آیا همکاران می توانند،نیازهای اطلاعات یخود را دقیق فرموله کنند؟
• آیا منابع و حاملان دانش مشخص اند؟

• آیا ابزار کمی و قواعد موجود از جستجو ی اطلاعات حمایت می کنند؟
• آیا شالوده ساختار دانشی،قابل فهم بوده و خوب سازماندهی شده اند؟
ب: بکارگیری : به این معنا است که بتوان خلاقانه و مشتر ی گرایانه ،راه حل های مناسب را به دست آورد .این امر از طریق پیشنهاد راههای گوناگون برای استفاده از دانش‌های بالقوه انجام می شود.نکاتی که باید برای تحقق این موضوع مورد توجه قرار گیرد عبارتند از:
• جریان آزاد ایده ها در داخل سازمان،
• همکاری تنگاتنگ بخش ها ی مختلف سازمان و
• ایجاد مکان های(مجازی/فیزیکی)آزاد برای تبادل دانش و بروز خلاقیت در سازمان.
پ : یادگیری : بررسی در خصوص یافتن دلایل موفقیت یا عدم موفقیت پر و ژه های انجام شده به منظور لحاظ کردن نتایج آن د رپروژه های انجام شده به منظور لحاظ کردن نتایج آن در پروژه های آتی برای انجام اثر بخش آنها.
مواردی که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرند،عبارت اند از :
• ایجاد این تفکر که یادگیری در سازمان،به استفاده اثر بخش در عمل منجر شود و
• در تمام سازمان، جمع آوری تجربیات و آموخته ها به رسمیت شناخته شود.
ت: تسهیم : در این فر آیند، همکاران دانش ها ی خود را به دیگران انتقال می‌دهند و این امر،موجب گسترش پایه ها یدانش سازمانی می شود.
در این زمینه باید گفت، تبادل دانش در سازمان، به زمان و بسار سازی مناسب نیاز دارد،چرا که ممکن است، این حال ت - به دلایل گوناگون - در برخی ازهمکاران،احساس خطر را برانگیزد.
نکات اساسی در تبادل دانش،عبارتند از :
• همکاران بر انگیخته شوند و مایل باشند که دانش خود را ارایه دهند.
• سیستم ها و ساختار ها از فرآیند انتقال دانش، حمایت کنند.
• در تمام سازمان، تبادل دانش رسمیت یافته و از آن حمایت شود.
ث: ارزیابی: در این فرآیند باید دانش های موجود و نیازهای فعلی و آتی دانش ارزیابی شوند.برای این کار لازمست، میزان رشد پایه های دانش و نیز دستاوردهای سرمایه گذاری مرتبط با آن اندازه گیری شود.
فاکتورهایی که امکان اندازه گیری پایه ها ی دانش را ممکن می سازند،عبارتند از :
• تاثیر دانش بر کارایی سازمانی به رسمیت شناخته شود و در تفکر استراتژیک سازمانی قرار گیرد و
• انواع شاخص ها، معیارها و نکات  اساسی در اندازه گیری ارزش دارایی های سازمانی ایجاد شود.
ج:  ایجاد/ نگهداری : باید دانش های مهم و استراتژیکی در این فرآیند توسعه یابند و دارایی های دانشی،نیز مورد توجه قرار گیرند.
برای ایجاد و نگهداری دانش باید عوامل زیر فراهم باشد:
• ایجاد بستر و ابزارهای مناسب برای نگهداری دانش و خلق دانش ها ی  جدید.
• روابط میان بخشهای مختلف به گونه ا یطراح ی وایجاد شود تا هدف ها ی مدیریت دانش تحقق یابد.
• سازمان به این معنا پی ببرد که استفاده از دانش ارزشمند است و باید از آن نگهداری شده توسعه داده شود و
• نرم ها ،سیاست ها ،دستورالعمل ها و فرهنگ سازمانی ، از تعامل بین بخش های مختلف سازمان و نیز مابین همکاران حمایت کند.
چ: حذف: در این فرآیند،دانش هایی که از نظر استراتژیک و کاربرد دیگر،بی معنی هستند
باید از سیستم حذف یا در جایی دیگر انبار شونداین کار به ترتیب زیر انجام می شود:
• دانش های ابطال شده انبار نشوند
• دانش هایی که در حال حاضر بی ارزشند،ولی در آینده احتمال استفاده از آنها وجود دارد،به صورت دسته
بندی،بایگانی شوند.



مدلهای طبقه بندی دانش

این مدل ها دانش را به عنوان عنصری مجزا می پندارند. برای مثال مدل نوناکا و تاکایوچی بازنمون مفهومی سطح بالا از مدیریت دانش را نشان می دهد و مدیریت دانش را به عنوان فرآیند خلق دانش تلقی می کند.
این مدل مفهومی دارای شش مرحله است:
-1 خلق معنا یا دیدگاه مشترک در رابطه با هدف توسعه دانش
-2 تهیه اطلاعات
-3 ایجاد فرآیند درونی سازی برای خلق دانش فردی
-4 تبدیل دانش فردی به یادگیری گروهی
-5 اشاعه دانش به دیگر سطوح سازمانی
-6 جنبه های عملی دانش

مدل های سرمایه فکری

تعداد ی از مدلهای مدیریت دانش در این مقوله دسته بندی می شوند. از معروف ترین این مدل ها مدل ارائه شده در شرکت اسکاندیا می‌باشد.

 
این مدل پیش فرضی با رویکرد علمی در رابطه با دانش مطرح می کند که می تواند پیوندی بین سرمایه های سازمانی برقرار نماید.
اسکاندیا نخستین شرکتی است که در گزارش سالانه خود فعالیت ها و فلسفه سرمایه فکری شرکت را مورد توجه قرار داد. در این مدل
جنبه های اجتماعی مدیریت دانش نادیده گرفته شده است. این مدل طبیعت مکانیکی دارد و چنین فرض شده که دانش می تواند همانند سایر دارائیها و در کنار آنها قرار گیرد

مدل های ساختار اجتماعی

این مدلها دارای پیوند ذاتی با فرآیندهای اجتماعی و یادگیری در سازمان ها می باشند. این مدل ها با وجود شباهت های زیاد، سعی در جستجوی بیان مفهوم سازمان یادگیرنده یا یادگیری سازمانی دارند. مدل دمرست [1] از این نوع مدل ها می باشد
 
دراین مدل بر چهار بعد کلیدی مدیریت دانش تاکید شده است:
-1 ساختار دانش در سازمان، این ساختار تنها به اطلاعات علمی موجود در سازمان محدود نمی شود بلکه ساختار اجتماعی
مدیریت دانش را نیز شامل می شود.
-2 پیش فرض مدل این است که ساختار دانش موجود در سازمان تنها از خلال برنامه های عینی فراهم نمی آید بلکه می تواند
حاصل فرآیند تبادل اجتماعی نیز باشد.
-3 فرآیند پشتیبانی کننده ای از اشاعه دانش در سازمان و محیط سازمانی وجود دارد.
-4 استفاده اقتصادی دانش از بروندادهای سازمانی
پیکانهای سیاه نشان دهنده جهت جریان اصلی است. در حالی که پیکان های سفید جریان های بازگشتی، متناوب و تکرارپذیر را
نشان می دهد. این مدل همه ی مفاهیم دانش را در بر نمی گیرد ولی رویکردی کلی به ساختار دانش دارد. بخش مربوط به
"استفاده" در این مدل به بروندادهای سازمان محدود شده و پیشرفت های رهایی بخش را شامل نمی شود. این عاملها می تواند به
عنوان مکمل در نظر گرفته شود نه این که مانعه الجمع فرض شود. پیکانهای دو سویه نشان می دهد مدیریت دانش فرآیندی ساده و
خطی نیست. ساختار اجتماعی دانش یکی از بخش های اساسی مدیریت دانش است. عوامل موفقیت در این حوزه شناسایی آن چه
را که در سازمان به عنوان دانش شناخته می شود و چگونگی رشد این دانش در سازمان و کارکنانش می باشد. نوناکا و تاکایوچی این
بخش از مدیریت دانش را "خلق دانش سازمانی " نامیدند. دو پارادایم متفاوت در رابطه با ساختار دانش وجود دارد. پارادایم نخست
وجود دیدگاه عملی در رابطه با دانش یا دیدگاه "دانش در برابر حقیقت" است که در این جا دانش به منزله واقعیت و قوانین
خردمندانه مطرح است. دوم این که آن چه مربوط به پارادایم اجتماعی ساختار دانش می شود می تواند بر اساس تعاملات کارکنان از
نظر اجتماعی ساختار یابد. ساختار دانش از نظر پارادایم های علمی و اجتماعی باید در تجسم یافتن و اشاعه دانش به عنوان بخشی
از رویکرد مدیریت دانش در سازمان تلقی شود. بسیاری از سازمانها در تجسم و اشاعه دانش به دلیل این که فقط به رویکردهای پاردایم علمی توجه می کنند و به پارادایم ساختار دانش از نظر اجتماعی بی توجه هستند دچار شکست می شوند.

مدل مفهومی چند مرحله ای

در این مدل که توسط لی و کیم  پیشنهاد شد چنین فرض شده که مدیریت دانش و توانایی سازمانی از طریق عبور از چهار مرحله، آغاز – انتشار – یکپارچه سازی – شبکه ای شدن، رشد می کند. این مراحل از جنبه نظری طبیعت
متناوب دارند ولی از نظر رشد و توسعه درختی و سلسله مراتبی هستند. بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که مدیریت دانش به
عنوان یک فرآیند مدیریتی باید بتواند موجب تغییرات اساسی در رفتارهای فردی و سازمانی شود. عملکردهای مدیریتی به اهداف مدیریتی منجر می شود که در مدل زیر خلاصه شده است. در نتیجه توانایی سازمانی در نتیجه مدیریت دانش شامل گردآوری  دانش سازمانی و مرتبه ای از توانایی سازمانی است که به صورت منحنی s  شکلی رشد می‌کند.
  

مدل‌های معماری مدیریت دانش

 مدل معماری اولریک

اولریک (Ulrick) یک مدل معماری ساده را که تنها از سه لایه تشکیل شده است معرفی می کند. در شکل (1) این سه لایه که دربرگیرنده مجموعه اصطلاحات علمی- فنی کاربردی مورد نیاز سیستم مدیریت دانش می باشد؛ نشان داده شده است. لایه ادراکی (فرضی) بازتاب یک موقعیت مشخص است و برای تولید،ویرایش(تصحیح/تنظیم) و ذخیره کردن دانش با دامنه معین به کار می رود و لایه واسط در ارتباط با نمونه هایی است که زمان و مکان مشخصی دارند(برای مثال برنامه پروژه برای اجرای مدیریت دانش). (Woodford, 2003)

 مدل معماری دافی


دافی (Duffy) یک مدل معماری مدیریت دانش با پنج لایه ارائه کرد. این لایه ها عبارتند از:
_ واسط کاربر(میانجی کمکی): این لایه کاربر را در برابر پیچیدگیهای فناوری حمایت می کند و امکان دسترسی همیشگی به برنامه های کاربردی و داده هایی را که معمولاً به کار می روند، در اختیار کاربر قرار می دهد.
_ فرامدل دانش (Knowledge meta model): فرا مدل و نقشه دانش در قلب یک سیستم مدیریت دانش قرار دارند. این دو پیوند محکمی با مخزن دانش دارند اما به علت اهمیت فراوانشان به صورت مجزا در فضای معماری مدیریت دانش، مطرح می شوند. لایه فرامدل در واقع ابزار دسترسی به دانش مدلهای امنیتی، ارائه فهرستهای راهنما، پروتکل‌ها یا ابزار دسترسی و مهندسی است.
_ مخزن دانش(Knowledge Repository): مخازن دانش دربرگیرنده سرورهای فایل،سرورهای پایگاه داده ها،سرورهای گروه ابزار، سیستمهای مدیریت اسناد یا وب سایتها هستند. ساختار هر مخزن بستگی به محتوا یا دانشی دارد که آن را ذخیره و مدیریت می کند.
_ ابزار دسترسی به دانش
_ توانمندسازهای دانش
مولفه هایی که برای مدیریت دسترسی به پایگاه دانش مورد نیازند، یک ترکیب پیچیده از ابزار مدیریت اجرایی سیستم و غنی سازهای مدیریت دانش می باشد که این ابزارها بر اساس محیط متفاوتند. بعضی از این ابزارها، عبارتند از: مدلهای امنیتی، واسطهای راهنما، واسطهای شبکه، اطلاعات درباره موقعیت فیزیکی دانش، نوع پایگاه داده ای استقرار دانش ، پروتکل‌های مورد نیاز وابزارها و موتورهای دسترسی.

مدل معماری کسنر

مدل معماری ارائه شده توسط کسنر(Kesner) مشابه مدل معماری دافی است، با این حال 6 لایه دارد. این مدل بر پایه وب است و بر روی توانایی عملیاتی متداخل اجزای سیستم تمرکز دارد.

مدل معماری دانش گوپتا، شارما و هسو

مدل معماری گوپتا،شارما و هسو پشتیبان این موارد است:
_ دسترسی به منابع اطلاعاتی داخلی و خارجی،
_ مخازنی که دارای دانش صریح هستند،
_ فرآیندها و ابزار پشتیبان برای کسب، پالایش، طبقه بندی،ذخیره، بازیابی، انتشار و ارائه دانش،
_ افراد دانشگر سازمان، شامل: تسهیل کنندگان دانش، محافظان دانش و مهندسان دانش؛ همانند،
_ پشتیبان فناوری اطلاعات برای کل معماری.
در شکل(4) مدل معماری دانش گوپتا، شارما و هسو نمایش داده شده است.
این مدل معماری از سه لایه تشکیل شده است:
1. لایه ارائه دانش: در این لایه امکان برقراری ارتباط و تشریک مساعی و تسهیم دانش متقابل دانشگران با یکدیگر به وجود می آید. همچنین اطلاعاتی توسط درگاه دانش (Knowledge Porta) به آنها ارائه می‌شود که قابل افزودن به پروفایل هر دانشگر است.
2. لایه مدیریت دانش: این لایه نشان دهنده مخزن دانش وفرایندهایی است که برای اکتساب، پالایش، ذخیره، بازیابی، توزیع و عرضه دانش به کار می روند. این فرایندها برای تولید دانش برای مخزن مورد استفاده قرار می گیرند.
3. لایه منابع داده ای: این لایه شامل منابع داده‌ای داخلی سازمان، شامل: اسناد،پیامهای الکترونیک، مخزن شبکه وب، مخزن پایگاه داده‌های مرتبط و وابسته و مخزن قلمرو داده‌ای مشتمل بر مدل قلمرو،هستی شناسی(آنتولوژی)و غیره است. همچنین منابع خارجی داده ها شامل خدمات وب را که می توانند برای تقویت سرمایه های داخلی دانش به کار روند نمایش می دهد.
این مدل فرایند مدیریت دانش، شامل فعالیتهایی است که به درستی تعریف شده اند و:
1. قابلیت اطمینان کیفی اطلاعات و داده‌هایی را که دانش کاران به کار می‌برند افزایش می دهند.
2. به پالایش داده ها و اطلاعات و تبدیل آنها به دانش کمک می کنند.
3. امکان ذخیره موثر و بازیابی فراداده‌ها و دانش را به وجود می آورند.
4. توزیع و انتشار به موقع دانش را ترویج می کنند .
5. ارائه دانش مناسب را حمایت می‌کنند.



مدل تیوانا

تیوانا یک مدل معماری دانش 7 لایه‌ای برای توسعه یک سیستم مدیریت دانش با فناوری ای را که از 7 لایه تشکیل شده است، ارائه می‌دهد.
لایه واسط با ارزش ترین لایه در معماری سیستمهای مدیریت دانش است و تنها لایه ای است که کاربر نهایی با آن به گونه مستقیم در ارتباط است. میزان تاثیر گذاری این لایه، یک عامل برجسته در تعیین قابلیت کاربرد یک سیستم مدیریت دانش است. میزان تاثیر گذاری پایگاه های مدیریت دانش، نه تنها به قابلیت اطمینان و تکنیکی بودن زیرساختار بستگی دارد؛ بلکه به قدرت بالای محاوره ای نیز وابسته است که تیوانا آن را به عنوان ساختار اطلاعاتی در نظر می گیرد. این مساله میزان ارائه سیستم از ساختار زبان و منابعی را که افراد برای درک رویدادهای داخل شبکه به کار می برند از پیش تعیین می‌کند. زیر ساختار تحت لایه هوش مصنوعی و فیلتر کردن ، انتقال(مرحله تغییر) از یک زیر ساختار به ساختار اطلاعاتی را حمایت می کند. تمرکز باید روی راه حلهایی باشد که بتوانند حجم زیادی از اطلاعات و داده ها را به گونه‌ای موثر و کارآمد بیابند، خلاصه و تفسیر کرده، تجزیه و تحلیل کنند .
بنا به نظر تیوانا لایه برنامه راهبردی، ابزاری ضروری است که امکان ترکیب منابع اطلاعاتی دانش ضمنی (مانند افراد) و دانش صریح(مانند پایگاه های داده ای مخازن فرایندهای انتقال و مخازن داده ها) را به وجود می آورد و به ایجاد و تسهیم مفاهیم کمک می کند و درک مطالب را تسهیل می سازد.

مدل معماری دانش گروه گارتنر

گروه گارتنر به عنوان بهترین گروهی که توانسته است ارزش دارایی سازمانی باعنوان سیستم مدیریت دانش را افزایش دهد، شناخته شده است.این گروه در یکی از گزارشهای خود یک مدل معماری مدیریت دانش چند لایه ای ارائه دادند که در (شکل7) نمایش داده شده است.
در پایین ترین سطح، معمولاً اینترانت و اکسترانتی که از پایگاه های خدمات وخدمات شبکه تشکیل شده اند، به عنوان پایگاهی برای ارسال برنامه های کاربردی مدیریت دانش مورد استفاده قرار می گیرند. پایگاه های داده ای و برنامه های کاربردی گروه کاری (اولی با داده ها سروکار دارد و دیگری با کمک کردن به افراد در گروه های کاری)اجزای سیستم را در سطح بعدی تشکیل می دهند.در معماری گروه گارتنر، این جزء سطح بعدی، بازیابی دانش نامیده می شود که شامل عملگرهای اسناد و پایگاه داده ها (برای به کارگیری دارایی های داده ای و اطلاعاتی مختلف سازمان) عملیات بازیابی دانش و نقشه های دانش ادراکی(فرضی) و فیزیکی(عملیاتی) است. بالای سطح بازیابی دانش در برنامه‌های کاربردی کسب وکار، غالباً یک واسط کاربری وب به کار می رود. در این مدل دو مساله جلب توجه می‌کنند. نخست اینکه معماری مدیریت دانش گروه گارتنر، شامل برنامه‌های کاربردی و خدماتی است که طبقه بندی شده اند و دارای نقشهای مکمل هستند. هیچ زیر ساختار یا سیستم واحدی توانایی برآورده ساختن تمامی نیازهای مدیریت دانش یک سازمان را ندارد. دوم اینکه بازیابی دانش به عنوان جدیدترین بخش اضافه شده به زیرساختار فناوری اطلاعات است و مرکز کل معماری مدیریت دانش است.

مدل‌های بلوغ کیفیت مدیریت دانش

مدلهای بلوغ، چگونگی توسعه یک موجودیت را در طی زمان تشریح می نمایند که این موجودیت می تواند هر موضوع مورد
علاقه ای را در برگیرد اعم از انسانها، یک واحد سازمانی، فناوری، فرآیند یا ... بطورکلی، مدلهای بلوغ از ویژگیهای زیر برخوردارند:
الف) توسعه یک موجودیت واحد، با تعداد محدودی سطح بلوغ (بطور معمول در چهار تا شش سطح)، ساده سازی شده و تشریح
می گردد. ب) هر سطح (Level) با نیازمندیهای مشخصی تعریف می گردد که موجودیت می بایست در آن سطح به آنها دست یافته باشد. ج) سطوح به ترتیب از یک سطح اولیه شروع شده و تا سطح پایانی (که نشانگر درجه کمال مربوطه می باشد) بالا می روند. د) در طی مراحل توسعه، پیشرفت موجودیت در هر مرحله تنها از یک سطح به سطح بعدی امکان پذیر بوده و امکان پرش از روی یک سطح وجود ندارد.
موجودیت مورد نظر در این مقاله، «مدیریت دانش» می باشد. مدیریت دانش به فرآیند شناسایی، کسب و کاربرد دانش در یک سازمان در راستای کمک به فرآیندهای کسب و کار آن اطلاق می گردد. با توسعه تعریف Paulk برای بلوغ فرآیند به مفهوم KM می توان بلوغ مدیریت دانش را به مفهوم حد تعریف شده، مدیریت شده، تحت کنترل و اثربخش بودن مدیریت دانش تعبیر نمود. پس بنابراین، مدل بلوغ مدیریت دانش یک سازمان، مراحل رشد مورد انتظار در فرآیند توسعه KM در آن سازمان را تشریح می نماید.
در ساخت یک مدل ایده آل بلوغ مدیریت دانش، محققین، نیازمندیهای مختلفی را مشخص کرده اند:
1-  نخست آنکه مدل می بایست برای اهداف و حیطه های مختلف تجزیه و تحلیل، قابل کاربرد باشد. بطور مثال برای سازمان بصورت یک مجموعه کلان، واحدهای سنتی یا مجازی زیرمجموعه سازمان و یا فقط سیستمهای مدیریت دانش سازمان .Paulzen و Perc بعنوان راه حلی برای این موضوع، تمرکز بر روی فرآیندها بجای حیطه های خاص تجزیه و تحلیل را توصیه می نمایند .
2-  مدل می بایست دیدگاههای فعالان واحدهای مختلف مرتبط با فعالیتهای مدیریت دانش در سازمان را مدنظر قرار دهد. Paulzen و Perc بطور خاص، پیشنهاد می نمایند که پرسنل سازمان می بایست در ارزیابی بلوغ مدیریت دانش در سازمان مشارکت داده شوند.
3-  مدل می بایست رویکرد نظام مند و ساخت یافته ای ایجاد نماید که شفافیت روند و قابل اعتماد بودن نتایج ارزیابی را تضمین نماید.
4-  خروجیهای مدل می بایست بصورت نتایج کمی و کیفی قابل ارائه باشد.
5-  زیرساخت مدل می بایست جامع بوده و به مفاهیم و مدلهای اثبات شده مدیریتی مستند باشد.
6-  و نکته آخر اینکه، مدل می بایست یادگیری و بهبود مستمر در سازمان را پشتیبانی نماید.

مدل قابلیت بلوغ (CMM)

CMM، برای سازمانهای مهندسی نرم افزار، خطوط راهنمایی ارائه می نماید تا بتوانند کنترل دقیق فرایندهای توسعه و نگهداری نرم افزارهای خود را در دست گرفته و سازمان خود را در مسیر تعالی مدیریت و مهندسی نرم افزار هدایت نمایند . این مدل، در سالهای اخیر، توسط تعداد زیادی از فعالان این صنعت در سطح دنیا بعنوان استانداردی برای تعریف کیفیت فرآیندهای نرم افزاری پذیرفته شده است. در CMM، پنج سطح بلوغ تعریف شده است که هر سطح با یک مجموعه منحصر به فرد از مشخصه ها تعریف می شود.
در سال 2000، CMM طی پروژه ای که برای ایجاد یک مجموعه یکپارچه از مدلهای مرتبط با رشته های مختلف همچون مهندسی سیستمها، مهندسی نرم افزار و توسعه یکپارچه محصول و فرآیند تعریف گردید به ‍CMMI (Capability Maturity Model Integration)، تغییر نام یافت. برخلاف CMM اولیه، CMMI، بلوغ قابلیتها را با دو رویکرد”نمایش مرحله” و “نمایش استمرار” مشخص می نماید. رویکرد نمایش مرحله، مشابه CMM اولیه است که در آن سطوح بلوغ معرفی شده و نقشه مسیری برای بهبود قابلیت کلی فرآیند در سازمانها ارائه می گردد اما در سوی دیگر (نمایش استمرار)، سطوح قابلیت (Capability Levels) معرفی شده و رویکردی انعطاف پذیرتر برای بهبود در حوزه های خاص فرآیندی ارائه می گردد. با وجود آنکه CMM برای کاربرد در فرآیندهای
نرم افزاری طراحی شده است اما از آنجا که نرم افزارها نیز می توانند بعنوان یک واسطه دانشی تلقی شوند، محققین متعددی معتقدند که
می توان از  تطبیق این مدل با مفاهیم KM برای مدلسازی بلوغ KM بخوبی استفاده نمود . هرچند با توجه به تفاوتهای متعدد مدیریت نرم افزار و مدیریت دانش، نکات خاصی می بایست در این تطبیق لحاظ گردد. بجز تفاوتهای مرتبط با حوزه عملکرد، می بایست به این نکته توجه نمود که مدیریت دانش، نسبت به مدیریت نرم افزار از ساخت یافتگی کمتری برخوردار است. تجربیات مرتبط با KM کمتر استاندارد شده اند و خروجیهای آن، براحتی قابل اندازه گیری نمی باشد. فعالیتهای KM، در سطح سازمان و در تعامل با تعداد زیادی دانشکار (Knowledge Worker) گسنرش می یابد بنابراین، اثربخشی KM می بایست با ادراک کاربرانش و اطلاعات مرتبط با سیستمها و فرآیندهای مرتبط مورد قضاوت قرار گرفته و بطور خلاصه، نیاز به تعریف سنجه های جدیدی برای مدلهای بلوغ KM وجود دارد.

مدلهای بلوغ مدیریت دانش

تاکنون در سطح دنیا، مدلهای بلوغ متعددی در ارتباط با مدیریت دانش توسط متخصصین ذیربط پیشنهاد گردیده است که برخی از مهمترین آنها در این بخش مقاله ، بصورت مختصر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
یکی از نخستین مدلهای بلوغ مدیریت دانش در سال 1999 توسط Gallagher و Hazlett ارائه گردیده است. طراحان این مدل که بعنوان ابزاری جهت ارزیابی وضعیت جاری مدیریت دانش در سازمان و تسهیل ارزیابی اثربخش تاثیر استراتژیهای مدیریت دانش قابل کاربرد می باشد، مدل خود را مبتنی بر سه مفهوم پایه زیرساخت دانش، فرهنگ و تکنولوژی توسعه داده اند و با الگوبرداری از رویکرد CMM، سطوح مجزایی جهت ردیابی عملکرد سازمان مشخص نموده اند. اما برخلاف رویکرد پنج سطحی معمول در CMM، در این مدل، مولفین، چهار سطح بلوغ تعریف نموده اند که عبارتند از: آگاه (Aware)، مدیریت شده (Managed)، توانمند (Enabled) و بهینه (Optimised).
مدل دیگری که در موسسه Infosys Technologies (که یک تامین کننده مطرح خدمات IT در هندوستان می باشد) توسعه یافته، در سال 2000 توسط Kochicar ارائه گردیده است. این مدل، مبتنی بر رویکردی سه وجهی به مدیریت دانش می باشد: افراد، فرآیند و تکنولوژی. در این مدل، پنج سطح بلوغ و در هر سطح، مجموعه ای از خروجی های کلیدی تعریف شده است. گرچه در این مدل، از تعداد سطوح مشابهی با CMM  استفاده شده است اما عناوین و توصیفات هریک از این سطوح با تعاریف مدل CMM متفاوت می باشد که علاقمندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به مرجع معرفی شده مراجعه نمایند.
مدل دیگری که توسط Ehms و Langen در شرکت زیمنس (Siemens) توسعه یافته و تحت عنوان KMMM
(Knowledge Management Maturity Model) بصورت تجاری به ثبت رسیده است نیز مبتنی بر اصول CMM بوده و طراحان آن، رویکردی شش مرحله ای برای پیاده سازی آن توصیه نموده اند. مدل KMMM معطوف به هشت حیطه کلیدی مدیریت دانش به شرح زیر می باشد:
1-  اهداف استراتژی/دانش
2-  محیط، شراکتها
3-  افراد، قابلیتها
4-  همکاری، فرهنگ
5-  رهبری، حمایت
6-  ساختارهای دانش، فرم های دانش
7-  تکنولوژی، زیرساخت
8-  فرآیندها، نقشها، سازمان


مدل های پیاده سازی نظام مدیریت دانش



مدل‌های ارزیابی عملکرد

مدلهای فرآیند ارزیابی 360 درجه

  • مدل اول: تحلیل شغلی
  • مدل دوم: قابلیتهای فردی
  • مدل سوم: برنامه ریزی استراتژیک
  • مدل چهارم: تئوری توسعه
  • مدل پنجم: تئوری شخصیتی

مدلAHP

مدل TOPSIS

مدل EFQM (مدل بنیاد اروپایی کیفیت)

مدل بنیادی اروپایی کیفیت بعنوان چارچوبی اولیه برای ارزیابی و بهبود سازمان‌ها معرفی شده است، مدلی که نشان دهنده مزیت‌های پایداری است که یک سازمان سرآمد باید به آنها دست یابد. کار طراحی این مدل بصورت جدی از سال 1989 میلادی آغاز شده و مدل تعالی EFQM در سال 1991 معرفی گردید. این مدل بسرعت مورد توجه شرکت‌های اروپایی قرار گرفت و مشخص گردید که سازمان‌های بخش عمومی و صنایع کوچک هم علاقه دارند از آن استفاده کنند در سال 1995 ویرایش مربوط به بخش عمومی و در سال1996 مدل مربوط به سازمان های کوچک توسعه داده شد.
سازمانها بدون توجه به نوع فعالیت، اندازه و ساختار و یا میزان بلوغ سازمانی، به منظور کسب موفقیت در دستیابی به آرمان و اهداف راهبردی خود نیازمند به استقرار سیستم مدیریتی مناسب هستند
مدل برتری بنیاد اروپایی کیفیت ابزاری اجرایی جهت کمک به سازمان‌ها برای اطمینان از تحقق استقرار سیستم مدیریتی مناسب بوسیله سنجش میزان قرار گرفتن در مسیر برتری پایدار است و به آنها کمک می‌کند تا فاصله‌ها را شناسایی و سپس راه‌حل‌ها را با انگیزه بیشتر تعیین کنند.

چارچوب مدل EFQM

مدل تعالی EFQM چارچوبی غیر تجویزی بر پایه 9 معیار می‌باشد که پنج معیار توانمند سازهاو چهار معیار نتایج می‌باشند. معیارهای توانمند سازی (چگونه)آنچه را که سازمان انجام می‌دهد پوشش می‌دهند. معیارهای نتایج (چه)آنچه را که سازمان بدست می‌آورد پوشش می‌دهد و نتایج بوسیله توانمند سازها حاصل می‌شود. به عبارت دیگر نتایج متعالی در عملکرد مشتریان، کارکنان و جامعه از طریق رهبری، اتخاذ سیاست و استراتژی مناسب، منابع انسانی،‌ منابع و زنجیره تأمین و فرآیندها بدست می‌آید. طرح شماتیک کلی مدل در شکل شماره زیرنشان داده شده است.








  • حوزه نتایج
در حوزه نتایج عملکردهای کلیدی انتظارات سهامداران بعنوان یکی از گروه‌های ذینفع (بیرونی) در نظر گرفته می‌شود و دستاوردهای مالی، غیرمالی و شاخص‌های عملکردی را مورد بررسی قرار می‌دهد. در حوزه نتایج برای مشتری، مشتریان به عنوان یکی از گروههای ذینفع در نظر گرفته شده و شاخص‌های مرتبط با آن مد نظر این حوزه قرار می گیرد. انتظارات جامعه بعنوان یکی از گروه‌های ذینفع بیرونی و شاخص‌های مرتبط با آن نیز در حوزه نتایج برای جامعه مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد.
  • حوزه توانمند سازها
تعیین مأموریت و آرمان سازمان و تسهیل دستیابی به آن، تعیین خط مشی‌ها، برنامه‌ها اهداف بلند مدت و کوتاه مدت و فرآیندها، دانش و توانایی بالقوه منابع انسانی، حلقه‌های بیرونی زنجیره تأمین برای حمایت از خط مشی‌ و راهبرد و همچنین بهبود فرایندها و ایجاد ساختار و سیستم متناسب برای مشتریان در قالب حوزه‌های پنجگانه، مورد بحث توانمند سازها می‌باشد


مدلهای سرآمدی سازمانی Business Excellence Models

عبارت است از یک قالب یا چارچوب که از طرف شخص، گروه، موسسه، کشور، سازمانی محلی یا بین‌المللی برای مقایسه، انتخاب و ارتقای عملکرد سازمانها و شرکت‌ها طراحی و تعمیق می یابد. برخی مدلـهای کلاسیک سرآمدی عبارتند از:
  • هامرHammer
  • ویلن ،هانگر Wheelen/Hunger
  • دفت Richard Daft
  • فرنچ و بل French & Bel
  • پورتر و کاپلان BSC
  • بلیک و موتونBlake&Mouton
  

مدل مالکوم بالدریج

جایزه کیفیت مالکوم بالدریج در آگوست 1987 ایجاد شد. مفاد مربوط به این جایزه ملی در قانون اساسی ایالات متحده درج شده و در سال 1988 انتشار یافت. این جایزه به منظور شناسایی میزان دستیابی سازمان‌های امریکایی به کیفیت و عملکرد و میزان رشد آگاهی آنها نسبت به اهمیت کیفیت و برتری عملکرد تحت یک قالب رقابتی ایجاد شده است. در ابتدا حوزه‌های در نظر گرفته شده جهت این جایزه به سه دسته تولید، خدمات و شرکت‌های کوچک محدود بود، اما در سال 1999 مراکز درمانی و آموزشی نیز جزء حوزه این جایزه قرار گرفتند.

مدل و معیارهای ارزیابی جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج تقریباً هر سال بازنگری و تجدید نظر شده است. مدل ویرایش سال 2002 این جایزه در شکل زیر ارائه شده است.
براساس این مدل معیارهای ارزیابی جایزه از هفت معیار اصلی تشکیل شده است.
معیارهای مدل مالکوم بالدریج بر مبنای مجموعه‌ای از ارزش‌ها و مفاهیم کلیدی تدوین شده‌اند که عبارتند از:

1. رهبری دوراندیش
2. برتری مشتری‌مدار
3. یادگیری شخصی و سازمانی
4. ارزش دادن به کارکنان و شرکاء
5. تحرک و چالاکی
6. تمرکز بر آینده
7. مدیریت نواوری
8. مدیریت برمبنای حقیقت
9. مسئولیت‌های عمومی و شهروندی
10. تمرکز بر نتایج و ایجاد ارزش
11. دیدگاه سیستمی

معیارهای ارزیابی جایزه ملی مالکوم بالدریج
  1. رهبری 120 امتیاز
  2. برنامه‌ریزی استراتژیک 85 امتیاز
  3. تمرکز بر مشتری و بازار 85 امتیاز
  4. داده‌ها و اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن 90 امتیاز
  5. تمرکز بر منابع انسانی 85 امتیاز
  6. مدیریت فرایند 85 امتیاز
  7.  نتایج تجاری 450 امتیاز
جمع امتیازات 1000 امتیاز . در نمودار زیر شمای کلی مدل نشان داده شده است.
  

مدل BSC

مدل شناخت برتری سازمانیCED

برتری سازمانی به معنای برخورداری از قدرت رقابت، توانایی حل مشکلات عملیاتی، قدرت رهبری، نوآوری و داشتن مسئولیت اجتماعی است. این مدل توسط رابرت بلیک و چین موتان توسعه داده شده است.
  • موارد کاربردCED
  • مطالعه پویایی کسب و کار
  • افزایش آگاهی نسبت به امکانات بهبود و تمرکز کوششها بر فرصت‌ها و رفع موانع سازمانی
  • کمک به مدیران در وزن‌دهی و ارزیابی نقاط ضعف سازمان و اولویت گذاری حیاتی‌ترین مسایل برای تقویت نقاط قوت سازمان
  • کمک به گروهها و تیم‌های رده بالا برای شناسایی موانع سازمانی موجود در راه نیل به برتری سازماین و ایجاد تعهد نسبت به رفع آنها
  • ایجاد مبنای بازنگری‌های سالانه سازمان
  • پیش‌بینی و احتراز از مشکلات پیش روی سرمایه‌گذاری و کسب و کارهای جدید
  • §        مدل کاهش استراتژیک هزینه‌ها و بهبود عملکرد
در هر موسسه اقتصادی اعم از تولیدی یا خدماتی، عدم استفاده کارا از منافع منجر به بروز هزینه‌های اضافی برای سازمان و به تبع آن کاهش حاشیه سود یا افزایش قیمت محصول (کالا و یا خدمات) می‌شود. رویکرد کاهش استراتژیک هزینه‌ها و بهبود عملکرد با تکیه بر اصل ارتباط میان بهبود عملکرد شرکت با کاهش هزینه‌ها توسعه یافته است. در این روش تمامی ابعاد یک سازمان با هدف بهینه سازی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. تا از طریق شناسایی حوزه‌های ناکارا و بهبود عملکرد، هزینه‌ها کاهش یابد
در این روش مطالعه تفصیلی تمامی ابعاد یک سازمان با هدف بهینه سازی و منطقی سازی آنها انجام می‌گیرد تا از طریق بهبود عملکرد، هزینه‌های شرکت در ابعاد مختلف به حداقل و کارایی آن به حداکثر برسددر یک مراسم این روش به بهبود کارایی فرایند، از طریق بهینه سازی وظایف مختلف و حصول اطمینان از عدم تکرار دوباره کاری در وظایف/ فرآیندهای سیستم، کمک می‌کند، این مدل همچنین امکان تجدید ساختار و منطقی کردن ترکیب نیروی انسانی را فراهم می‌آورد تا عملکرد شرکت بهبود و هزینه‌ها کاهش یابد
  • ویژگی‌های اصلی روش کاهش استراتژیک هزینه‌ها
  • پوشش وسیع: در این روش کل زنجیره ارزش شرکت تحت پوشش قرار می‌گیرد
  • تمرکز: در این روش فعالیت‌های کلیدی در کسب و کار اولویت بندی می‌شوند و به منظور ایجاد حداکثر ارزش آنها مورد مطالعه قرار می‌گیرند
  • مشارکت: در فرآیند مطالعه کاهش استراتژیک هزینه‌ها، مشاکت کارکنان شرکت در کلیه سطوح وجود دارد. این امر سبب می‌شود که کارکنان نسبت به یافته‌ها و نتایج کار اطمینان داشته آنرا حاصل کار خود بدانند و در اجرای توصیه‌های بهبود، مشارکت فعال داشته باشند
  • الگوبرداری: در کاهش استراتژیک هزینه‌ها، عملکرد شرکت با الگوهای برتر ملی و بین‌المللی مقایسه می‌شود تا اهداف مشخص و قابل حصول برای شرکت تعیین گردد
  • تسهیل در اجرا: در این روش، موارد سریع‌الاجرا و ممکن به سرعت شناسایی شده و براساس میزان صرفه‌جویی، اهمیت صرفه‌جویی در عملیات، مدت اجرا و پیاده‌سازی اولویت بندی و در مدت کوتاهی پیاده می‌شوند
  • مزایای کاهش استراتژیک هزینه‌ها

  • افزایش میزان درآمد و کاهش در هزینه‌ها و به تبع آن بهبود سودآوری
  • استفاده بهینه از منابع از طریق کاهش زمان گردش منابع و گردش بهتر موجودی‌ها
  • انعطاف پذیری بیشتر در قیمت‌گذاری
  • بهبود در خدمات قابل ارائه به مشتری و بهبود سهم بازار
  • مشارکت فعال کارکنان در امر کاهش هزینه‌ها


[2]/">مدل‌های کسب و کار[2]

تعاریف مدلهای کسب و کار

ماگرتا (۲۰۰۲)
توصیفی است که نحوه فعالیت شرکت را بیان می‌کند.
پتروویک (۲۰۰۱) آیر و فولاک (۲۰۰۲)
توصیفی از منطق یک سیستم تجاری برای ایجاد ارزش است.
اپلگت (۲۰۰۱)
توصیفی از یک مجوعه کسب و کار که ساختار، روابط بین عوامل ساختاری و همچنین نحوه پاسخ دهی آن کسب و کار به دنیای واقعی را بیان می‌کند.
تیمرز (۱۹۹۸)
طراحی کالا، خدمات و جریانهای اطلاعاتی، شامل توصیفی از بازیگران مختلف کسب و کار و نقشهای آنها، توصیفی از مزایای بالقوه برای بازیگران مختلف کسب و کار و همچنین توصیفی از منابع درآمدی است.
اوستروالدر و پیگنیور (۲۰۰۲)
توصیفی است از ارزشی که یک شرکت به یک یا چند بخش از مشتریان ارائه می‌دهد. طرحی است از شرکت و شبکه همکاران آن برای ایجاد، بازاریابی و تحویل ارزش و سرمایه‌های ارتباطی به منظور ایجاد جریاناتی که منجربه کسب درآمدهای مثبت(سود) و باثبات می‌شوند.
ویل و ویتال (۲۰۰۱)
توصیفی از نقشها و ارتباطات مابین مصرف کنندگان، مشتریان، هم‌پیمانان و عرضه کنندگان یک شرکت است که جریانات اصلی تولیدی، اطلاعاتی و مالی و همچنین منافع اصلی شرکاء را مشخص می‌کند.
هاوکینز (۲۰۰۱)
توصیفی است از ارتباطات تجاری مابین یک شرکت تجاری و کالاها و خدماتی که آن شرکت در بازار فراهم می‌کند. به طور خاص مدل کسب و کار، روشی برای ساختاردهی جریانات هزینه‌ای و درآمدی است.
تپسکات (۲۰۰۰)
یک مدل کسب و کار شامل ابداع پیشنهادهایی برای خلق ارزشی جدید است که با دگرگون کردن قوانین رقابت و بسیج افراد و منابع به دنبال سطوح جدیدی از کار است.

اجزا اصلی مدل کسب و کار

شش جزء اصلی یک مدل کسب و کار عبارتند از
  • جایگاه ارزشی: [3] بعد از توصیف مشکل مشتری، محصول یا خدماتی که میتواند پاسخگوی این مشکل باشد، جایگاه ·ارزشی نامیده میشود. ارزش این محصول و یا خدمات از دیدگاه مشتری، در تعیین این جایگاه ارزشی ملاک قرار میگیرد.
  • بخش بازار:[4] گروه مشتریان که مورد هدف قرار گرفتهاند. باید توجه داشت که بخشهای مختلف بازار نیازهای بعد تغییر در بخش بازار شکوفا میشود Business Model متفاوتی دارند.
  • ساختار زنجیره ارزش:[5] جایگاه فعالیتهای شرکت در زنجیره ارزش و نحوه به دست آوردن بخشی از ارزش تولید ·شده در زنجیره توسط شرکت، ساختار زنجیره ارزش را تشکیل میدهد.
  • تولید سود و حاشیه[6]: چگونه سود حاصل میشود؟ (از طریق فروش، اجاره، عضویت، پشتیبانی و ...)
ساختار هزینهای چگونه است و حاشیه سود مورد نظر چگونه به دست میآید؟
  • جایگاه در شبکه ارزش[7]: شناسایی رقبا، شرکتهای مکمل و اثراتی که شبکه همکاری میتواند برای مشتریان ایجاد ·
کند. این تعاریف جایگاه شرکت در شبکه ارزش را توصیف میکند.
  • استراتژی رقابت[8]: چگونه شرکت سعی میکند یک "مزیت رقابتی" ماندگار برای خود بسازد. این مزیت ممکن است · در نوع مدیریت نمودن هزینه‌ها باشد و یا همان بازار پنهان[9] و دنج و غیرقابل دسترس و یا در توسط رقبا. در هر صورت وجود این مزیت رقابتی الزامی است.
نحوه طراحی مدل کسب و کار
یک مدل کسب و کار میتواند با یکی از روشهای زیر طراحی شود:
  • نوآوری: برای اولین بار با فکر و ایدهای نوآورانه طراحی گردد.
  • احیاء: مدل کسب و کار قدیمی مجدد احیاء گردد.
  • تغییر : مدل موجود با کمی تغییر در یکی از شش اصل فوق به  مدل جدیدی تبدیل گردد.
  • اتخاذ: به صورت کامل برای شغل دیگر و یا کشوری دیگر مورد استفاده قرار گیرد.

یک مدل کسب و کار موفق

شرکت وال مارت

وال مارت یکی از موفق‌ترین مدل‌های کسب و کار در تاریخ شرکت هاست. در حقیقت امروزه وال مارت بزرگ‌ترین شرکت دنیا محسوب می‌شود. چند دهه پیش نظریه فروش با تخفیف در آمریکا مورد استفاده قرار گرفت. فروشگاه‌های مذکور از تعداد کمی فروشنده استفاده می کردند. حاصل کار این فروشگاه‌ها سود بسیاری بود که به‌علت قیمت بسیار پایین به‌دست می‌آمد.
وال مارت به اهمیت متفاوت بودن با سایر رقبا پی برده بود بنابراین تلاش کرد خدمات خود را به گروه متفاوتی از مشتریان در بخش‌های متفاوتی از بازار ارائه دهد. بزرگ‌ترین تخفیف دهنده تمرکز خود را بر مناطق پر جمعیتی همچون شهر نیو یورک معطوف ساخت. وال مارت تصمیم گرفت فروشگاههای خود را در شهرهای کوچکی که به فراموشی سپرده شده بودند قرار دهد.

شرکت دل

نمونه بعدی یک مدل کسب و کار خوب شرکت رایانه دل است. مدلی که مایکل دل خالق آن بود. زمانی که سایر کارخانه‌ها محصولات خود را به‌وسیله کارگزارها به فروش می‌رساندند دل فروش مستقیم به مصرف کننده نهایی را آغاز کرد. این کار نه تنها باعث کاهش هزینه‌ها شد بلکه مهم‌تر از آن باعث شد شرکت به اطلاعات مهمی در مورد نیازها و خواسته‌های مشتریان دست یابد که سایر شرکت‌های فعال در این حوزه از آن باخبر نبودند.
با این مدل کسب و کار اگر شرکت‌های رقیب دل می‌خواستند به‌صورت مستقیم اقدام به فروش محصولات خود کنند بسیاری از کانال‌های فروش خود وهم‌چنین فروشندگان خود را از دست می‌دادند.
سه بعد مهم را برای مدل‌های کسب و کار در نظر می‌گیرد:
  • سابقه: عوامل خارجی و توانایی‌های داخلی که باید مورد استفاده قرار گیرند چیست؟
  • اهمیت نوآوری: چگونه می‌توان ابعاد یک کسب و کار را پایه ریزی کرد* چگونه خدمات رسانی کنیم؟ چه چیزی ارائه دهیم و چگونه زمینه را برای خلق و افزایش ارزش بیشتر فراهم‌سازیم؟
  • توانایی مقاومت: مدل کسب و کار موجود تا چه حد برای رقبا غیرقابل تقلید است؟

علل ناکارآمدی مدل‌های کسب و کار

زمانی که مدل‌های کسب و کار موجود غیرموثر می‌شوند با با مشکلاتی مواجه می‌شوند جای خود را به مدل‌های تازه می‌دهند. شرکت‌ها می‌توانند دو اشتباه ساختاری را در مورد مدل‌های کسب و کار صورت دهند. آنها ممکن است علی رغم تغییر محیط از مدل‌های منسوخ استفاده کنند و یا مدام در حال تغییر مدل کسب و کار خود باشند.
در این صورت تازه واردها به راحتی با استفاده از مدل‌های کسب و کار مناسب از موقعیت‌های موجود بهره می‌برند و قوانین بازی را به نفع خود عوض می‌کنند. در این بخش ما چند دلیل را برای شکست برخی مدل‌های کسب و کار ارائه می‌کنیم.
عموماً مدل‌های کسب و کار به‌علت ضعف اهداف و مقصودهای ارزشی شکست می‌خورند.این موضوع ممکن است زمانی اتفاق بی افتد که شرکت‌ها درک درستی جایگاه ارزش در زنجیره ارزش نداشته باشند.
سیاست بازسازی IBM تحت رهبری لئو گرستنر در سال 1990 مثال خوبی است. گستنر دقیقاً فهمیده بود که در بازارهای آن روز خدمات می‌تواند نقش بسیار مهمی را بازی کند. سرویس‌های جهانی IBM نقش محوری مهمی در بازگشت IBM به اوج داشتند.
ناتوانی در برقراری تعادل بین آنچه باید با استفاده از توانایی‌های داخلی انجام شود و انچه باید برونسپاری شود دلیل اصلی ردشدن یک مدل کسب و کار است. امروزه ادغام‌های عمودی در بسیاری از سازمان‌ها دلیلی عمده شکست مدل‌های کسب و کار است.
با توجه به اینکه فرآیند و توانایی‌های خاص ممکن است کمک بزرگی برای استراتژی‌های جاری باشد برونسپاری آن‌ها ممکن است باعث شکل‌گیری یک اشتباه بزرگ شود. همه ما به خوبی می‌دانیم زمانی که IBM به‌جای توسعه سیستم‌عامل تصمیم گرفت از مایرکوسافت کمک بگیرد چه اتفاقی افتاد.
مدل‌های کسب و کار زیادی بر پایه اولین جایگاه به‌دست آمده در بازار و اهرم قراردادن آن برای دستیابی به سود بنا می‌شوند؛ اما گاهی اوقات شرکت‌ها از مدل کسب و کار دو مرحله‌ای استفاده می‌کنند که باعث رسیدن به تعادل در فاز اول می‌شود؛ اما با این وجود نباید از ریسک موجود در هر یک از دو مرحله غافل شوند.
دات کام‌های بسیاری تمرکز زیادی برای بالابردن ترافیک وب‌گاه خود کرده‌اند با این امید که این موضوع خود به خود باعث افزایش آگهی‌ها و درآمدهای تجاری می‌شود؛ اما این درحالی بود کهدر بیشتر مواقع ترافیک افزایش می‌یافت اما خبری از افزایش درآمد اقتصادی نبود. کریستینسن و راینور تاکید می‌کنند که کسب و کارها باید بی صبرانه به دنبال سو باشند و صبورانه به دنبال رشد. به‌عبارت دیگر یک مدل کسب و کار باید در ابتدا چند مشتری خاص را جذب کند که قادربه ایجاد سود هر چند کم, برای شرکت باشد. این حالت ترجیح بیشتری بر کسب و کارهایی دارد که خطر زیادی را می‌پذیرند به این امید که درآینده صاحب سود کلان شوند.
مشکل بعدی در مدل‌های کسب و کار سوءمدیریت وتدبیر در شبکه ارزشی است. مدیریت شبکه ارزش می‌تواند به یک عامل مهم در موفقیت تبدیل شود.

معرفی چند مدل کسب و کار الکترونیک

اهمیت و ضرورت مدل کسب و کار الکترونیک [10]

واژه مدل کسب و کار الکترونیک در سالهای 2000 و 2001 رایج شد. درصورتیکه مدل کسب و کار الکترونیک با دقت تعیین شود، می‌تواند به بنگاه‌ها کمک کند تا استراتژیهای کسب و کار الکترونیک خود را پیاده سازند. به علاوه به آنها اجازه می‌دهد تا کسب و کارشان را بشناسند، ارزیابی کنند، تغییر دهند و حتی شبیه سازی کنند. برخی از مهمترین مزایای مدل کسب و کار الکترونیک عبارتند از:

مزایای مدل کسب و کار الکترونیک

  1. فرایند مدلسازی سیستم‌های اجتماعی یا یک هستی‌شناسی مانند یک مدل کسب و کار الکترونیک به شناخت عوامل مرتبط در یک حوزه معین و و درک ارتباطات بین آنها کمک می‌کند.
  2. استفاده از مدلهای کسب و کار الکترونیک فرموله شده، به مدیران کمک می‌کند تا بتوانند درکشان را از یک کسب و کار الکترونیک به راحتی با دیگر ذینفعان به اشتراک گذارند.
  3. ترسیم و استفاده از مدلهای کسب و کار الکترونیک به عنوان یک پایه برای تسهیل مباحث تغییر و تحول عمل می‌کند. طراحان مدل کسب و کار به آسانی می‌توانند اجزاء یک مدل کسب و کار الکترونیک را تغییر دهند.
  4. یک مدل کسب و کار الکترونیک فرموله شده، می‌تواند مانند نگرش "ارزیابی متوازن" به تعیین شاخصهایی برای ارزیابی کمک کند.
  5. مدلهای کسب و کار الکترونیک به مدیران کمک می‌کنند کسب و کار الکترونیک را شبیه سازی کنند و به این ترتیب آموخته‌های خود را از آن افزایش دهند. این در واقع روشی برای ریسک کردن بدون به خطر انداختن سازمان است.
همانطور که پتروویک، کیتل و تکستن شرح می‌دهند: مدل کسب وکار توصیف یک سیستم اجتماعی پیچیده با تمام بازیگران، روابط و فرایندهایش نیست. بلکه توصیفی از منطق یک سیستم تجاری برای خلق ارزشی معین، است. از اینرو مدل کسب و کار از استراتژی سازمان نشأت گرفته و به عنوان الگویی برای طراحی فرایندهای تجاری استفاده می‌شود.



مدل‌های مدیریت بحران

مدل مدیریت بحران تیری و میتراف

 تیری و میتراف اظهار می‌کنند که مدیریت اثربخش بحران سازمانی، جدا از نوع بحران، شامل اداره کردن پنج مرحله مشخص است که بحرانها طی می‌کنند: (1) شناسایی یا ردگیری علائم، (2) آمادگی و پیشگیری، (3) مهار ویرانی، (4) بهبود، (5) یادگیری. این مدل با شناسایی یا ردگیری علائم بحران شروع می شود وسپس با فرایند یادگیری از مرحله بهبود به‌پایان می پذیرد و سپس نتایج یادگیری به مرحله اول برمی‌گردد و این چرخه همین‌طور ادامه می یابد.
پر واضح است، دو مرحله اول، جزء مراحل قبل از بحران است و مدیریت پیش‌فعال بحران را شامل می‌شود. هر تلاش یا فعالیتی در طول این مراحل کمک زیادی به شناسایی، پیشگیری و یا جلوگیری از بحرانهای بالقوه در مراحل اولیه می‌کند. در مقابل آن، مراحل سوم و چهارم به عنوان مراحل بعد از بحران هستند که هر فعالیتی در طی آنها صورت می‌گیرد به عنوان فعالیتهای واکنشی یا منفعل هستند که تلاشی است در جهت مقاومت و یا کنترل شدید بر یک بحران ظاهر شده و یا حداقل کردن ویرانیهای احتمالی آن.
به صورت مقایسه‌ای، مدیریت پیش فعال بحران اهمیت ویژه‌ای برای هر سازمان بازرگانی دارد زیرا سازمان را در بسیاری از جنبه‌ها برای رویارویی با موقعیتهای بحرانی ناخواسته و غیرقابل انتظار آماده خواهد کرد و آن را در یک موقعیت مساعد در زمان وقوع بحران قرار می‌دهد. برای پیدایش یک چنین مدیریتی باید سه فعالیت اصلی صورت گیرد:
  • ایجاد یک برنامه مدون بحران،
  • تشکیل تیم مدیریت بحران، و
  • آموزشهای منظم پرسنل برای مواجهه با بحرانها .

مدل واکنشی در مقابل مدل پیش فعال

اساساً، در موقعیت‌های بحرانی از دو روش به بحران می‌نگرند: واکنشی1 و پیش‌فعال. سازمانها هم می‌توانند علائم هشداردهنده را نادیده بگیرند و با وقوع بحران نسبت به آن واکنش نشان دهند و هم می‌توانند خود را برای رویارویی با بحران و مدیریت آن از قبل آماده سازند. در حالت اول پیامدهای ناشی از بحران مشخص نمی‌شوند ولی در حالت دوم نه تنها فرصتهایی را برای اداره بحران فراهم می‌سازد بلکه حتی می‌تواند به دفع بحران منجر شود

در مدل واکنشی، تصمیمات مربوط به بحران در حین یا بعد از وقایع اتخاذ می‌شود ولی در مدل پیش‌فعال ، تصمیم‌گیرندگان شکلهای مختلف بحران و نیز برنامه‌های مواجهه با آنها را پیش‌بینی می‌کنند. اولین مرحله در مدل پیش‌فعال، تجزیه و تحلیل آسیب‌شناسی بحران است که سعی می‌کند نقاط آسیب‌پذیر در سازمان و نیز عوامل مؤثر در وقوع بحران شناسایی شود. «اسلاتر» مدلی را برای شناسایی عوامل مؤثر در بحران سازمانی ارائه داده است. در این مدل ویژگی‌های مدیریتی و سازمانی بر اثربخشی تصمیم اثر می گذارند و سپس متغیرهای محیطی و رقابت به همراه اثربخشی تصمیم ، میزان حرکت به سوی بحران را شکل می دهد.
متغیرهای محیطی و تغییرات ناگهانی در محیط شامل تغییراتی در بازارها، عرضه‌کنندگان و تأمین‌کنندگان، عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … هستند.
ویژگیهای مدیریتی عبارتند از : توانائیها و ویژگیهای نیروی انسانی و نیز توانمندیهای مدیران، شیوه‌های رهبری آنها که تأثیر زیادی بر نوع تصمیمات و توانایی سازمان برای مواجهه با بحران دارد.
ویژگی‌های سازمانی شامل اندازه سازمان، منابع، ساختار، دستورالعملهای اجرایی و کنترل و … هستند که بر موقعیتهای وقوع بحران تأثیر می‌گذارند.
ج ـ چرخه عمر بحران و دیدگاه استراتژیک نسبت به آن: چرخه عمر بحران بیان می‌دارد که هر بحران چندین مرحله را طی می‌کند. طبقه‌بندی بحران براساس چرخه عمر آن، در مشخص کردن استراتژی‌های مواجهه با بحران در هر یک از مراحل عمرش و حتی چگونگی متوقف کردن بحران برای مدیران مفید است.

مدل‌های مدیریت منابع انسانی

در سازمانهای جهانی و بین المللی، مدلهای مختلف مدیریت منابع انسانی شکل می گیرد که عبارتند از:

 مدل ملی گرا :[11]

این مدل بر روی حفظ تجانس گروهها تمرکـــز می کند تا بتواندموجب تضمین عملکرد و بهبود آن شود. این مدل شامل تبعیت ازاستانداردهایی است که در شرکت مادر مورداستفاده قرار می گیرد و لذا اعضای خارجی گروه را نیز با استانداردهای خود هماهنگ می سازد. چنین رویکردی، مدتهای زیادی توسط شرکتهای آمریکایی به کار گرفته شده بود که اعمال آن ازطریق قوانین رسمی صورت می گرفت؛ (مثل مک دونالد، کوکاکولا و...) در این طرح، اداره منابع انسانی دارای موجودیتی غیرمتمرکز است و وظیفه آنها، تنها کنترل و اجرا است. مزایای این مدل عبارتند از:
الف) گسترش فرهنگ سازمانی منسجم و یکپارچه؛
ب) هماهنگی و یکدستی میان نقش آفرینان سازمان.
و اما محدودیتهای این مدل عبارتند از:
الف: این مـــدل دربرگیرنده ویژگیهای فرهنگی - اجتماعی کشورهای مختلف نیست؛
ب: این مدل باعث کاهش تنوع می شود، لذا به تبع آن، کاهش نوآوری را نیز دربردارد.

مدل چندمرکزی[12]
هدف اصلی این مدل، استفاده از خط مشی های منابع انسانی برای نیازهای محلی است. لذا مطابق این مدل، واحدهای غیرمتمرکز منابع انسانی از استقلال مدیریتی منتفع می شوند. این شعار معروف بهترین مصداق این مدل است.جهانی فکر کنید، محلی عمل نمایید . چنین مدل برمبنای مراوده دوطرفه میان شرکتهای مستقل شکل می گیـــرد و حول یک اداره مرکزی تجمع یافته است. اطلاعات در سازمان مرکزی وجود دارد و به طور قانونی اقدامات شرکتهای مستقل را ارزیابی می کند. همچنین سازمان مرکزی، مسئول گسترش شیوه های نوآوری است.
مزایای این مدل عبارتند از:
الف) مدیران منابع انسانی از یک استقلال نسبی برخوردار هستند؛
ب) مشتمل بر محیط کاری چند فرهنگی است.
و اما محدودیتهای این مدل عبارتند از:
الف) دارای عدم انسجام خط مشی در منابع انسانی است. زیرا دپارتمان های غیرمتمرکز منابع انسانی دارای خواسته های متفاوتی هستند و این مساله باعث ایجاد تعارضاتی میان آنها و اداره مرکزی می شود.
ب) دارای خطر زوال فرهنگ منسجم سازمانی است.
مدل اقلیم گرا[13]
در این مــدل، به شرکت به عنوان شبکه ای نگریسته می شود و به عنوان یک ساختار تخت فرض می گردد. شرکت دارای تعداد زیادی شرکتهای دیگر است که دارای تساوی حقوقی هستند. آنها ازطریق جریانهای مالی، انسانی و اطلاعاتی با یکدیگر می پیوندند. شرکتهایی که این مدل را به کار می گیرند، استــراتژی های جهانی را به کار می بندند و دارای کارکنانی جهان وطنی هستند. در این مدل، ایده شایستگی موردتاکید است. این ایده، عامل اصلی ارتقا داخلی است.
از محدودیتهای این مدل عبارتنداز:
الف) تحرک نیروی کار به واسطه یأس و ناامیدی کاهش می یابد؛
ب) تفاوتهای فرهنگی مانع گفتمان میان اعضا می شود؛
ج) اجرای ارزیابی و انتخاب عادلانه مشکل مـی گردد.
به منظور عملی ساختن این سیستم، مدیران منـــــابع انسانی بایستی موجبات تحرک، رویه های ارزیابی متجانس و برنامه های آموزشی استاندارد را فراهم آورند.

 مدل منطقه محور[14]
در این مدل، متناسب با استراتژی و مدیریت، جهان به مناطق متجانس محلی تقسیم می شود که حـول ادارات مرکزی محلی مستقل عمل می کند. اداره محلی منابع انسانی، رابطی میان ادارات مرکزی و اعضایش است. این مدل و مدل قبلی دارای ویژگیهای مشترکی هستند.
اگر بخواهیم مقایسه ای میان این مدل ها و مدل های اروپایی انجام دهیم& تناظر زیر میان این مدل ها برقرار است که عبارتند از:
- شرکتهـــــــای ملی گرا مطابق شرکتهای بین المللی هستند؛ این شرکتها اکثراً چندملیتی هستند و  استراتژی هایی در سطح جهانی اجرا می کنند و اروپا تنها بخش کوچکی از این کسب و کار است. این توضیح بیانگر اینست که چرا آنها استراتژی اروپایی ندارند.
- شرکتهای چندمرکزی مطابق شرکتهای صرفاً اروپایی است. هدف اولیه این شرکتها بهبود در رتبه اروپا در کسب و کارهاست.
- شرکتهای اقلیم گرا مطابق شرکتهای فرا - اروپایی است. آنها اروپا را به عنوان یک بعد جدید در جهت گیریهـای استراتـژی یکسان می دانند و این امر به دو دلیـل است: یکـی بـــه خاطر آنکه شرکتهای ملی هستند که تـلاش می کنند بازار اروپا را تسخیر کنند. دیگری شرکتهای چندملیتی هستند که اکثراً به ابعاد اروپایی توجه دارند.
- شرکتهای منطقه محور، متناظر با شرکتهای فراملی هستند. آنها در تلاش برای حفظ رتبه ملی و بین المللی هستند. بنابراین، در زمان مشابه، استراتژی های آنها ملی و بین المللی است.

مدل‌های مدیریت سرمایه

مدل‌های مدیریت پروژه

مدل‌های مدیریت کیفیت

مدلهای مدیریت زنجیره تامین

مدل‌های مدیریت ریسک


مدل‌های مدیریت تحول


مدل‌های مدیریت تغییر



[1] Damerest
[2] Business Model
[3] Value Proposition
[4] a Market Segment
[5] Value Chain Structure
[6] Revenue Generation And Margin
[7] Position In Value Network
[8] Competitive Strategy
[9] Niche Strategy
[10] E-Business Model
[11] ETHNO CENTRISM
[12] POLYCENTRIC
[13] GEO CENTRIC
[14] REGIOCENTRI