۱۳۹۰ بهمن ۵, چهارشنبه

جذب آزادیخواهان ایرانی،برای جرزگیری دیوارهای تخت جمشید!

سازمان میراث فرهنگی و حفظ آثار باستانی ، برای جرزگیری دیوارهای تخت جمشید، از میان آزادیخواهان ایرانی ، .نیروی "بی صفت" و   "پابه گور" ، میپذیرد.. 
با اجازه همگی،میخواهم احساسم را صادقانه و بدون خود سانسوري ابراز کنم و اتفاقا، اميدوارم به همه دوستانيکه به بنده لطف دارند( و هنوز مرا مبذول اتهامات چرت و پرت خود ،نکرده اند، کمی بر بخورد و در رفتارشان تجديد نظر نمایند. اگر احیانا کسی، بیش از حد متحمل فشار شد ،با خوردن یک لیوان آب (و نه شراب) دردش التیام خواهد یافت ، بدون اینکه جای این نیش را ، به این زودی ها ، از خاطر ببرد.
http://s1.picofile.com/file/6577205230/P1040639.jpg.
اين روزها در ميان آزاديخواهان و دوستان و آشنايان به اصطلاح تحصيلکرده و آگاه خودم ، فعالان مدني،که داراي شعور اجتماعي و سطح آگاهي به مراتب بالاتري، از عامه مردم ايران هستند، رفتاري را ميبينم که به خداوندي خدا ، احساس ميکنم،دريوزگي به جاي آزاديخواهي و رذالت و فرومايگي به حاي متانت و درستکاري، تبديل به هنجارهاي مثبت جامعه شده اند و اطرافم را يک عده هپلی-هپو، پر کرده اند که بيخود در راستاي مطالبه حقــــــوق بشر ، دست و پا ميزنند و جهانيان را به ايران و ايراني ميخندانند. چون آدميزاد ، هرگز نميتواند تا اين حد،بی خرد، بی مسئولیت، خرفت ،کاسه لیس، گدای محبت، حریص ، بخیل ، حقیرو در یک کلام ، ذلیل و ناتوان باشد ، که ما ایرانیان ، به آن نائل شده ایم.
با آنکه خداوند کريم است و رحيم
گندم ندهد بار ،چو ما جو ميکاريم

وفتی ما خودمان هیچ بندی به لنگمان نیست ،،،،،،
وفتی ما خودمان هیچ تعهدی به خرفها و قول و قرار خودمان نداریم.
وفتی ما خودمان، هیچ منطقی در خرفهایمان نیست و همینطوری از معهده سخرانی مینمائیم .........
کدام منجی اخمقی قرار است بیاید . بر...ایمان شق القمر کند ؟
کدام ملت احمفی قرار است به خرفمان اعتماد میکند و زندگی خودش را قربانی توهمات ما کند ؟

بنده ، قو لی به کسی نداده ام که زیرش زده باشم . . امات خیلی ها را میشناسم که از بس خود را به خریت زده اند ، دیگر باورشاتن شده که واقعا خر هستند .پوست کردگدن هم بود تا حالا جر خورده بود. نمیدانم این پوست من جنسش از چیست که در برابر این همه رفتار غیر انسانی دوام آورده  و  نگذاشته است ، آنطور که باید واکنش نشان دهم . 
ای کاش دل ایرانی ها ، هم برای خودشان و هم برای سایر هم میهنانشان وافعــــا میسوخت.و پیش از هر فوم و قبیله و ملتی ، خودشان به فکر جان یکدیگر میبودند. ای کاش، واژه ای به نام ای کاش ، وجود نداشت 
يادمان باشد افرادي که امروز ، متهم به دزدي، جنايتکاري،آدمفروشي، وطنفروشي،خود فروشي ، تن فروشي ،و کلا متهم به پليدکاري و خيانت پيشگي هستند، اين حرفه ها را، به صورت مادرزادي، از شکم مادرشان نياورده اند.بلکه با توحه به همان ضربالمثل معروف "تخم مرغ دزد، شتر دزد ميشود " تخصصهاي غيرانساني  و غير مدني  خود را با بي تعهدي، به يک قول و قرار بسيار پپيش پا افتاده، يا مثلا با ناديده گرفتن صحنه مربوط به دزديده(قاپيده) شدن کيف خانمي که در چند متري ايشان ايستاده بوده است ، و هزاران مورد مشابه ديگر آغاز  کرده اند و امروز به اين مدارج عالي (اما خالي) دست يافته اند. و اصلا احساس گناهي هم، در خود  نميکنند و هيچ نبازي به معذرتخواهي، در پيشگاه مردم هم نميبينند.
زيرا، از همان بدقولي ، يا بي توجهي و يا بي تعهدي  که براي اولين بار  مرتکب شدند،که  احتمالا ناخواسته هم ، بوده است ، از کسي عذرخواهي نکرده و اين خوي حيواني ،رفته رفته تبديل به عادات روزمره ايشان شده است.
پس شمايي که بد قولي ميکني، ( از يک قرار تلفني گرفته تا يک بي عدالتي در مورد مسئله اي که قضاوتش را به عهده ات گذاشته اند ) لطفـــا، نـــه به خاطر کسي که  به او بدقولي کرده اي ، بلکه  فقط به خاطر خودت، سعي کن کمتر، به جاي عذرخواهي و جبران مافات، به بازي بپيچي و خود را به کوچه علي چپ بزني. چرا که  شما  هم ، خير سرت آدميزاد ، و بنا بر فطرت ذاتي ات ،  عادتپذير هستي ، و اينگونه عادتها ميتواند منجر به  انجام  همان کارهاي کثيفي شود، که امروز  حتي نميخواهي اسمشان را به زبان بياوري. مطمئن باش ،آن  پدر يا مادري که حتي براي سرنوشت  فرزند خودشان هم ، هيچ اهميتي قائل نيستد،  هيچکدامشان، تکرار ميکنم هيچــــــــــکدامشان ،  وحشـــــي مادرزاد ، به دنيا نيامده اند. توحشي که، حتي در ميان حيوانات وحشي هم ، به ندرت به چشم ميخورد . پس به خاطر خودت و فرزندانت .نکــــــــــــــــن پــــــدر جان . نکــــــن. عدم توجه به اين نکته ظريف ، باعث شده ، ايران به پفيوزستان  مبدل شود .
.

پاينده و جاويد ايران
خاک پاي تمامي سربازان راستين و آزاديخواهان فهيم ايرانزمين
Marshal.Rainbow 

۱ نظر:

  1. بسیار دور از انسانیــت است .....
    وقتیکه بارهـــای بار با بدقولي هــايمان ، با سهل انگاري هايمان ،با خــودخواهي هايمان ،با بي برنامگي هايمان،با خود شيفتگي هایمان، با آشفتگي هايمان و خلاصه با فاشيست منشي هایمان،.... برنامه دوستانمان را را بر هم زده و زمان و انرژي ايشان را اتـــــلاف میکنیم. ، در واکنش به اعتراض ایشــان ، به جاي عذرخواهـــي و جبران مافات ، با کمال گستاخي بگــوئیم: "فلاني خيلي مغـــــروري " و راه کوچه علی چپ را پیش بگیریم و دیگر پشت سرمان را هم نگاه نکنیم. ... نه دوست عزیز ، فلانی مغرور نیست . ظاهرا این خود ما هستیم که دچار خود فریبی ، خود شیفتگی و غرور کاذب شده ایم و به جای معذرتخواهی و تلاش برای گذاشتن یک قرار مجدد و جبران کم لطفی هایمان ، این اراجیف را بلغور میکنیم ، تا به خیال خودمان ، آن فرد را دست به سر یا به زبان ساده تر خــرش کرده باشیــم. غافل از اینکه خیـــری هم اگر قرار بوده ، در آن وعده ها و قرار ها به کسی برسد ، از هر کسی بوده باشد ، از سوی ما نبـــوده و اعتــراض ایشــان ، نه به خاطر کم لطفی ما نسبت به خودشان ، بلکه به خاطر خیانت و توهینیست که ما در حق شعـــور و شخصیت خودمان مرتکب میشویم و باز هم خود را به خریت میزنیم و به دنبال حقوق بشــر میگردیم. پــــس شاید غـــرور فلانی ، در این است که مثل سایرین، استحمارمان نکـــند و ما را به ســـواری نگیــــرد. شاید هم غرورش ،در احیــــای غرور بر باد رفته مـــا، و اثبات آن باشــد. شاید.

    پاسخحذف